ایران در سالهای اخیر توانسته با وجود تحریمها و محدودیتها، در حوزه زیستفناوری به پیشرفتهای قابل توجهی دست پیدا کند. امروز دیگر کشورهای مختلف از جمله روسیه و ترکیه به دنبال یادگیری از تجربیات ایران هستند تا در این مسیر موفقیتآمیز قدم بردارند. این تغییرات نه تنها نشاندهنده رشد علمی ایران است، بلکه حکایت از تبدیل شدن کشور به یک الگوی موفق در استفاده از علم و فناوری در دنیای امروز دارد.
زیستفناوری و فناوریهای پزشکی به ما کمک میکنند تا بیماریها را بهتر درمان کنیم و زندگی سالمتری داشته باشیم. با کمک این فناوریها، میتوان واکسنهای جدید و درمانهای شخصیسازیشده برای هر فرد پیدا کرد که به حفظ سلامتی کمک میکند. در واقع این پیشرفتها نه فقط برای پزشکی، بلکه برای بهبود زندگی روزمره مردم اهمیت زیادی دارند.
برای آشنایی با اهمیت این حوزه و اقدامات و پیشرفتهای کشور در این زمینه با «مصطفی قانعی، دبیر ستاد زیست فناوری، سلامت و فناوریهای پزشکی معاونتعلمی ریاستجمهوری» گفتوگو کردهایم که در ادامه مطلب میخوانید.
دستاوردهای حوزه بیوتکنولوژی را لطف کنید بفرمایید و در موردش توضیح دهید.
قانعی: در حوزه زیست مهندسی ایران آنچه ملموس است و ایران به آن رسیده است، از لحاظ خروجی محصول ما در موقعیتی قرار گرفتیم که بین کشورهای آسیایی رتبه چهارم یا پنجم داریم. از ما خواسته بودند که در منطقه اول شویم. الان در منطقه رقیبی برای ایران از لحاظ محصول در این حوزه وجود ندارد.
نکته دوم، اثر رسیدن به این محصولات است. اگر ما این محصولات با این وسعت را نداشتیم باید 3 میلیارد دلار دیگر به عدد ارزی اضافه میکردیم که این داروها را وارد کنیم. بنابراین ما در اقتصاد تأثیر زیستفناوری را نشان دادیم. در رتبه بین المللی هم جایگاه ما مشخص است. از لحاظ امنیت هم تمام داروهایی که در کشور بود به نوعی کمبود پیدا کرد به جز داروهای زیستی. یعنی کل فناوری آن داخل کشور بود و کمبودی نداشتیم.
اما نقص ما این است که این فناوری فقط در حوزه پزشکی خوب پیش رفت. ما در حوزه دریا، مربوط به دام، طیور و آبزیان کشاورزی انقدر پیشرفت نداشتیم که در حوزه دارو داشتیم. دلیلش این بود که دستگاه متولی اقبالی به این فناوریها و نهادینه کردن آنها نشان نمیداد. با این حال در حال حاضر واکسنهای دامی که دانشبنیانها تولید کردند سهم بسیار بزرگی دارد. ولی اگر بخواهیم عدد بگوییم مثلا از دوازده میلیارد دلار واردات حوزه کشاورزی چه سهمی را زدید؟ آن عدد چیزی بود که ما میخواستیم مثل دارو نشان بدهیم که ورود کردیم و مسئله را حل کردیم. امیدواریم که با پیگیری حکمرانی، این فناوری را در این حوزه ببرد و مسئله کشور را از لحاظ بالاترین سهم واردات حل کند.
کمی بیشتر از دستاوردها در حوزه تولید واکسن یا داروهای نوظهور بفرمایید.
قانعی: پزشکی دارد به سمت پزشکی شخصی میرود. بهعنوان مثال برای سرطان یک شخص داروی خاص آن تولید میکند.از طرفی شیوههای درمانی امروز ما طوری است که وقتی میخواهیم یک ارگان یا بخشی از بدن را درمان کنیم کل بدن را تحت تأثیر قرار میدهیم تا آن بخش هم درست شود. در شیوههای جدید درمان فقط همان بخش و عضو بدن هدف قرار میگیرد. این یعنی عوارض دارویی کم و اثربخشی بیشتر میشود.
ابزارهای درمانی در طول زمان دائماً در حال تغییر بودهاند. زمانی در پزشکی از روشهایی مثل بخور یا جوشانده استفاده میشد. بعد اینها کنار رفتند و جای خود را به درمانهای شیمیایی دادند. حالا روشهای شیمیایی هم در حال کنار رفتن هستند و جای خود را به زیستفناوری و زیستمهندسی دادهاند. امروزه هم این فناوریها در حال عقبنشینی به نفع نسل جدیدی از درمانها هستند، یعنی ژندرمانی و سلولدرمانی. بهعبارت دیگر، نسل به نسل، ابزارها و رویکردهای درمانی در حال تحول و تکامل هستند.
حالا ما اگر امروز تولید نداشته باشیم حتما ده سال دیگر بزرگترین واردکننده اینها میشویم. آن هم به قیمتهای بسیار گزافی که نه کشور میتواند آن را تأمین کند نه بیماران.
این حوزه نوظهور را در دنیا سال گذشته ما از لحاظ علمی دوازدهم بودیم و از لحاظ محصول هم یک محصول داشتیم. محصولهای سلول درمانی و ژندرمانی نوظهور که در بازار به فروش میرسد نه اینکه تحقیق روی آن شود(مقالات). اما امروز ما حدود 4 محصول را در بازار داریم. 3محصول سلول درمانی و دو محصول از مهندسی بافت که در لیست محصولات دارویی ایران قرار گرفتند. بنابراین طی یک سال با یک جهش ما جزو ده کشور برتر قرار گرفتیم.
البته سایر کشورها نیز بهسرعت در حال افزایش تعداد محصولات خود در این حوزه هستند، اما رقابت در سطوح بالای فناوری بسیار فشرده و دشوار است. با این حال، میتوان این امید را به مردم داد که آنچه امروز در جهان بهعنوان پیشرفتهترین روشهای درمانی شناخته میشود، تا پایان برنامه توسعه، در کشور ما نیز در دسترس خواهد بود و ایران در میان پنج کشور نخست جهان در این حوزه قرار خواهد گرفت. البته این نوع درمانها، به دلیل پیچیدگی و سطح فناوری بالا، همچنان هزینهبر خواهند بود، مگر آنکه با بهکارگیری فناوریهای نوین، هزینه تولید کاهش یابد. با این پیشرفتها، دیگر نیازی نخواهد بود بیماران برای دریافت این خدمات درمانی به خارج از کشور سفر کنند.
الان دو کشور همسایه ما، سایت ها و مکانهای خیلی بزرگی گذاشتند برای اینکه بتوانند ایرانیها را جذب کنند، آنجا درمان کنند با این محصولاتی که از خود آنها نیست. مثلا از آمریکا یا کشور دیگر میاید آنجا و تست میشود. اگر ما کار نکنیم آنها اقتصادش را میبرند. این در محصولات نوظهور و جدید است. در محصولات دیگری که ارزبری سنگین داشت هم ما ورود کردیم و بالاترینش انسولین و پلاسما بود که امید است ما تا پایان برنامه توسعه هفتم. 90 درصد ارزبری اینها کاهش پیدا کند.
واکنش دنیا به این فرآیند چطور بوده؟ با وجود اینکه تحریم هستیم این پیشرفتها به وجود آمده است؟
قانعی: ببینید حالا تو دنیا ممکنه بعضی کشورهایی که ما میرفتیم کشورهای در حال توسعه بودند، اینها تحریم بودند. مثلا سوریه میرفتیم. سئوالی که برایشان پیش آمده بود، این بود که ما کاری به محصولات شما نداریم. فرایندی که توانستید در تحریم رشد کنید را به ما یاد بدهید.
نکته دوم مربوط به روسیه است. حدود ۲۰ سال پیش، این کشور از نظر زیستفناوری از ما جلوتر بود و حتی برخی از دانشمندان روسی برای کمک به دستیابی ما به این فناوری، به ایران آمدند و ما را یاری کردند. اما طی ۱۰ سال گذشته، شرایط تغییر کرد؛ محصولات دارویی زیستفناورانه ما توانستند وارد بازار روسیه شوند و به فروش برسند. این در حالی است که روسیه خود در این حوزه پیشرفته بود و زیرساختهای کامل و قدرتمندی داشت. در جلساتی که شخصاً حضور داشتم، مسئولان روسیه صراحتاً اعلام کردند که ما زیستفناوری را از شما میخواهیم و این برای ما یک دستاورد بزرگ محسوب میشود.
در جلساتی که در ترکیه حضور داشتم، شاهد آن بودم که آنها خواهان دریافت دانش و فناوری زیستی از ما بودند. این نشان میدهد که کشور ما در این حوزه به سطحی از پیشرفت رسیده که دیگران پس از مطالعه و ارزیابی توانمندیهای ما، بهطور مشخص این دانش را از ما مطالبه میکنند.
این دستاوردها نشان میدهد جایگاهی که امروز در رسانهها از آن سخن میگوییم، یک جایگاه واقعی و مبتنی بر شواهد عینی است. اگر کسی بپرسد شاهد صدق این ادعا کجاست، باید گفت که این تنها یک اظهار نظر در یک جلسه نیست؛ بلکه مصادیق مشخصی دارد. به عنوان نمونه، در بازار روسیه، محصول ایرانی «سینووکس» در درمان بیماران ام اس، توانست جایگزین داروی آمریکایی «آوانکس» شود، آن هم پیش از اعمال تحریمهای روسیه و در شرایطی که رقابت در آن بازار کاملاً آزاد و سختگیرانه بود. فراموش نکنیم که نظام دارویی روسیه به شدت سختگیر است و صرفاً کیفیت، اثربخشی و قیمت رقابتی میتواند مجوز ورود به آن بازار را فراهم کند. این یعنی ما توانستهایم در رقابت با بنیانگذاران اصلی یک فناوری، جای آنها را بگیریم. این شرکتها نماینده دولت آمریکا نیستند، اما نماد آن دانش و فناوریاند.
این جایگزینی صرفاً یک موفقیت اقتصادی نیست؛ بلکه در سطح سیاسی نیز بازتابهایی داشته و باعث شد برخی مقامات در روسیه بگویند: «باید برویم و این فناوری را از ایران بگیریم.» این همان چیزی است که از آن با عنوان خلق دیپلماسی فناوری یاد میکنیم. امروز ما به نقطهای رسیدهایم که میتوانیم پشت میز مذاکره بنشینیم و طرف مقابل بگوید: «این فناوری را از شما میگیریم و در مقابل چیزی ارائه میدهیم.» این همان قدرتی است که انتظار میرفت جمهوری اسلامی ایران در عرصه علم و فناوری به آن دست یابد.
سؤال بعدی من درباره مدل حکمرانی در این حوزه است. ما الان خیلی نیاز داریم که دستاوردهای نخبگان برای تأمین نیازهای واقعی کشور مورد استفاده قرار بگیرد و مخاطب اصلی آن هم دستگاه های دولتی و وزارتخانه های مختلف هستند. شما قبلا یک نکته کلیدی گفتید که سازمان برنامه و بودجه در این موضوع نقش خیلی مهمی رو ایفا میکند. لطفا توضیح بدهید که باید چه کار کنیم که این اتفاق بیفتد و تأمین نیازهای کشور توسط دستاوردهای نخبگانی کشور انجام شود و راه حل مشخص و عملیاتیاش چیست؟
قانعی: در دو دههای که در حوزه علم و فناوری فعالیت میکنم، تلاش کردهام مدل حکمرانی علمی ایران را بفهمم و کشف کنم که کدام نقطه تصمیمگیری، سریعترین مسیر برای رسیدن به نتیجه است. ابتدا فکر میکردیم اگر موضوعات فناوری را در قوانین برنامه توسعه بیاوریم، همه دستگاهها به آن پایبند میمانند؛ اما بعدها مشخص شد که مثلاً فقط حدود ۴۰ درصد از احکام برنامه پنجم اجرا شده است. بعد گفتند شاید اگر در آییننامههای دولت این موارد را بگنجانیم، مؤثرتر باشد؛ ولی باز معلوم شد که بسیاری از آییننامهها اصلاً تدوین نشدهاند یا اجرایی نشدهاند.
بر همین اساس، تلاش من این بود که مستقیماً با سازمان برنامه و بودجه وارد گفتگو شوم؛ اما نه با زبان فناوری، بلکه با زبان اقتصاد. به آنها گفتم اگر شما مطالبه فناوری را از دستگاههای اجرایی مطرح کنید، نتیجهاش کاهش هزینهها، جلوگیری از خروج ارز، ایجاد اشتغال و در نهایت رشد سبد اقتصادی کشور خواهد بود. این کار، وظیفه شماست؛ من بهعنوان متخصص فناوری، میتوانم بازوی شما باشم.
شاید نزدیک به یک دهه طول کشید تا این ادبیات در برخی دفاتر سازمان شکل بگیرد. اما امروز وقتی آن دفتر میگوید: این فناوری را میخواهم و اگر انجام نشود بودجهای هم در کار نیست، دستگاه مربوطه بالاخره گوش میدهد، بررسی میکند و برای اجرای آن قدم برمیدارد. چون میداند اگر عمل نکند، منابع بودجهای به جای دیگری هدایت میشود. به نظر من این بهترین ابزار فعلی برای پیشبرد علم و فناوری در کشور است؛ یعنی پیوند دادن بودجه به حل مسائل با زبان اقتصاد، نه صرفاً نگارش سند و قانون.
روزی بود که ما حتی یک شرکت دانشبنیان نداشتیم. طبیعی بود که باید یک معاونت علمی ایجاد شود تا شرکتها را شکل دهد و بستر را فراهم کند یا زمانی که قانونی مثل جهش تولید دانشبنیان وجود نداشت، منطقی بود که چنین قانونی تدوین شود اما امروز که بیش از ده هزار شرکت دانشبنیان فعال داریم و قانون هم وجود دارد، دیگر نوبت اجراست. حالا قوه مجریه باید پای کار بیاید و این شرکتها را یکییکی در دستگاهها نفوذ بدهد. نجات فناوری در ایران، در گروی همین نفوذ است؛ نفوذ دانشی که خودمان تولید کردهایم.
این نفوذ ابزار میخواهد و مهمترین ابزار آن در دست سازمان برنامه و بودجه است. مثلاً فرض کنید دستگاهی میخواهد واکسنی را با ارز خارجی وارد کند. سازمان برنامه و بودجه میتواند بگوید: «من برای این کار پول خارجی نمیدهم؛ برو از داخل تأمین کن، این بودجه برای استفاده از توان داخلی در نظر گرفته شده.» همین یک جمله کافی است تا شرکت دانشبنیان داخلی دیگر مجبور نباشد برای ارائه محصولش به دستگاه اجرایی، التماس کند. کارش راه میافتد.
این یعنی مدل درست حکمرانی در فناوری. این نگاه، همان چیزی است که ما امروز از آن بهعنوان نقشه راه حکمرانی فناورانه یاد میکنیم. یعنی باید ورود کنیم، از ابزارهای حکمرانیمان استفاده کنیم و هر جا میتوانیم برای شرکتهای دانشبنیان اشتغال، بازار و نقشآفرینی واقعی ایجاد کنیم. فناوری باید در بافت سنتی اداره کشور و مدل حکمرانی نفوذ کند؛ تا زمانی که این اتفاق نیفتد، دانشبنیانها فقط روی کاغذ رشد کردهاند، نه در واقعیت اقتصاد و مدیریت کشور.
این مدل را آیا مکتوب کردهاید و در مورد این توضیح بدهید که چه اقدامی انجام دادید؟
قانعی: ما این موضوع را به یک چارچوب یا مدل اجرایی تبدیل کردیم. گفتیم اگر معاونت علمی صاحب یک فناوری است، تعریف این فناوریش در سلامت چیست؟ اگر منجر به ارتقای سلامت و کاهش هزینهها شود، آنگاه صاحب فناوری شناخته میشود. این مدل را به یک تفاهم چندجانبه بین رئیس سازمان برنامه و بودجه، وزیر بهداشت، معاون علمی و بیمه سلامت تبدیل کردیم.
به بیمه سلامت میگوییم که چون بودجهات را از سازمان برنامه میگیری، لیست ده خدمت پرهزینهات را بده. وقتی لیست را داد، ما با کمک فناوری یکی از آنها را در یک منطقه بهصورت پایلوت اجرا میکنیم و کاهش هزینه را نشان میدهیم. بعد از آن، بیمه باید این خدمت را از شرکتهای دانشبنیان برای کل کشور خریداری کند. هزینهها کم میشود، سلامت مردم بالا میرود، وزیر بهداشت راضی است، سازمان برنامه راضی است، اشتغال دانشبنیانها هم تأمین شده. این میشود یک مدل تعاملی که همه در آن منتفع هستند.
تا امروز بیمه، معاونت علمی، وزارت بهداشت و دانشبنیانها به سازمان برنامه میگفتند که پول بدهد. سازمان برنامه میگفت که بودجه من برای همه شما کافی نیست. حالا یک مدل برونرفت درست شده که به جای درخواست پول، حکمرانی وارد عمل میشود و هزینهها را کاهش میدهد و سلامت را بالا میبرد. این مدل ابتدا بهصورت آزمایشی اجرا میشود، موفقیتش نشان داده میشود و سپس باید در سطح ملی پیادهسازی شود.
این همان شیوه عملیاتی است که به آن میگوییم چگونه زیست کنیم و چگونه ابزارهای حکمرانی را برای کاهش هزینهها و بهبود سلامت استفاده کنیم.
این کار بهصورت اجرایی انجام شد؛ یکی از نمونهها هم درباره غربالگری سرطان سینه زنان بود که در یک منطقه به نتیجه رسید و بیمه هم از آن بازدید کرد. بعد از موفقیت پایلوت، بیمه به معاونت درمان وزارت بهداشت نامه زد و درخواست کرد که موضوع برای تصویب در شورای عالی بیمه مطرح شود تا امکان اجرای کشوری آن فراهم شود. این مسیر باید با همین تفاهم پیش برود؛ یعنی فناوریها را موضوعبهموضوع وارد کنیم، شواهد اجرای موفق را ارائه دهیم و سپس فرآیند کشوریسازی آغاز شود.
نقطه شروع این مسیر باید از بیمه باشد، چون تنها نهاد دارای سنجش دقیق هزینهها است. معاونت درمان وزارتخانه مسئول است که این راهکارها را وارد سیستم درمانی کند و نهادینهسازی انجام دهد. معاونت علمی هم باید شرکتهای توانمند را معرفی کند و سازمان برنامه و بودجه وظیفه دارد زنجیره این فرایند را به هم متصل کند. تفاهمنامهای هم که این کار را پیش میبرد، اکنون چهار بخش آن به امضا رسیده است.
حالا با این اوصاف نقشه جامع علمی کشور چطور محقق میشود؟
قانعی: ما پیشنهادی ارائه دادیم در ارتباط با نقشه جامع علمی کشور زیرا این نخستین تجربه یک کشور در تدوین چنین نقشهای بود. نمیتوان انتظار داشت که با نگارش یک نقشه، تمامی اهداف محقق شوند. ما تجربیاتی را که در حوزههایی مانند زیستمهندسی و زیستفناوری بهدست آوردهایم، منتقل میکنیم تا در بازنگری نقشه جامع علمی کشور نیز مورد استفاده قرار گیرند. نقد ما این بود که تفاوت میان دورهای که نقشه وجود نداشت با دورهای که نقشه تدوین شده بود چیست؟ دانشگاهها، رؤسای دانشگاه، معاونان وزرا و خود وزرا در دوره پیش از نقشه چه اقداماتی انجام میدادند و پس از آن چه تغییری در عملکردشان ایجاد شد؟
نقطهضعف ماجرا اینجاست که باید برای اجرای نقشه جامع علمی، یک سازوکار عملیاتی دقیق طراحی شود؛ مشابه همان کاری که ما در حوزه تقسیمکار ملی زیستفناوری انجام دادیم. ما در آن نقشه گفتیم یک فناوری مشخص وارد میکنیم اما تا عمق دانشگاه مشخص میکنیم که حتی یک استاد در دانشگاه مربوطه دقیقاً چه نقشی در تحقق این نقشه دارد. سازمان برنامه و بودجه نیز از این رویکرد حمایت کرد و گفت من هم اعتبارات را مشروط به اجرای همین نقشه تخصیص میدهم.
در ادامه معاونان پژوهشی وزارتخانهها به دانشگاهها نامه زدند و بررسی شد که آیا این تقسیمکار درست انجام شده یا نیاز به اصلاح دارد. اگر نقدی دارند اعلام کنند زیرا از این به بعد، تخصیص منابع بهصورت هدفمند و بر اساس همین نقشه خواهد بود. یعنی تمام پرتوهای حکمرانی، از منابع مالی گرفته تا سیاستگذاریهای اجرایی، متمرکز شد روی یک نقطه. این یعنی از این پس، هر کسی که در دانشگاه در حوزه زیستفناوری فعالیت میکند، عملاً براساس همین نقشه پیش میرود.
بهعنوان مثال وقتی یک فرش زیبا بافته میشود، شاید بافنده در ابتدا نداند طرح نهایی چه خواهد بود، اما چون طراح نقشه فرش آن را بند به بند با دقت چیده، در پایان یک طرح چشمنواز و منسجم حاصل میشود. از این جهت ما تهیهکنندگان این نقشهایم و هدفمان این است که وقتی مسیر طبق این نقشه طی میشود، نتیجه نهایی، تصویری زیبا و منسجم باشد.
در برنامه هفتم توسعه تأکید شده که کشور باید به مرجعیت علمی برسد و سهم اقتصاد دانشبنیان از تولید ناخالص داخلی (GDP) به ۸ درصد افزایش پیدا کند. ما در پاسخ گفتیم اگر این نقشهای که طراحی کردهایم بهطور کامل اجرا شود، از آن ۸ درصد، حدود ۱.۶ درصد سهم حوزه زیستفناوری خواهد بود.
این یعنی هنوز ۷ فناوری کلیدی دیگر وجود دارد که هرکدام باید سهم خودشان را مشخص و اعلام کنند؛ باید بگویند که در این منظومه سهم من این است، برنامه من این است و با اجرای آن، اقتصاد دانشبنیان به آن ۸ درصد هدفگذاریشده خواهد رسید. بنابراین این نقشهای که ما طراحی کردهایم، بخشی از یک پازل بزرگتر است که هدفش تحقق یک اقتصاد مبتنی بر فناوری و دانش است.
چرا این مسیر را میرویم؟ برای اینکه بتوانیم فارغالتحصیلانمان را در کشور حفظ کنیم، تراز قدرت کشور را ارتقا دهیم، وابستگیها را کاهش دهیم و نهایتاً سهمی واقعی و مؤثر در تولید ناخالص ملی داشته باشیم. نقش ما در این مسیر دقیقاً طراحی و تدوین همین نقشه بوده؛ نقشهای که اگر به درستی اجرا شود، نهتنها زیستفناوری را در جایگاه واقعیاش قرار میدهد، بلکه گامی مهم در جهت تحقق اقتصاد دانشبنیان کشور خواهد بود.
در پایان من از خبرگزاری فارس در بخش علم و فناوری تشکر میکنم که به این موضوع پرداختهاند. امروز یک پیوست را در مورد شیوه حکمرانی خدمت شما ارائه کردم که میتواند به توسعه فناوری کمک کند. امیدوارم شما نیز این سرفصل را گسترش دهید و در جهت حل معضلی که مطرح شده، به پیش برویم که چرا وقتی مقام معظم رهبری تأکید میکنند و برنامهها تدوین میشود، اجرای آنها به کندی صورت میگیرد؟ این شیوه حکمرانی، انشاءالله با گسترش و رسانهای شدن، میتواند به حل این مشکل کمک کند و باعث شود که سایر فناوریها نیز به نتیجه برسند.