مدیر ایرانی "اوبر"؛ از نسل خسروشاهی‌ها و همراه ترامپ در ضیافت بن‌سلمان

عصر ایران چهارشنبه 24 اردیبهشت 1404 - 13:45
به جای آن که همه جا هی بگوید من برادر‌زاده علی و حسن خسروشاهی هستم و کاظم خسروشاهی فلان نسبت را با من داشته و قس‌علی هذا آستین بالا زد و از اعتبار و پیشینه و محبوبیت خانوادگی سرمایه ساخت و در شرکت‌های بزرگ مدیر شد و حالا او مدیر عامل اوبر است و کنار مدیران آمازون و بویینگ و کوکاکولا همراه رییس جمهوری آمریکا به ریاض می‌رود و امیدواریم فرصتی پیدا کند و درِ گوش ترامپ بگوید: ایران با این کشورهای عربی بسیار تفاوت دارد. نام خلیج فارس را هم جمهوری اسلامی تعیین نکرده و تا بوده خلیج فارس بوده 

    عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در میان همراهان دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا در جریان سفر جاری او به عربستان سعودی یک نفر برای ما ایرانیان از دیگران جالب‌تر است و او کسی نیست جز دارا خسروشاهی مدیر عامل ایرانی شرکت بزرگ "اوبر" که دیروز (سه‌شنبه 23 اردیبهشت 1404) در در کاخ الیمامه و در ضیافت ناهار محمد بن سلمان ولیعهد -و در واقع حاکم عربستان سعودی- دوشادوش رییس جمهوری آمریکا دیده می‌شد.


    دلیل حضور او در معیت ترامپ و حتی در ضیافت ولیعهد سعودی، دعوت کاخ سفید از مدیران شرکت‌های بزرگ آمریکایی برای همراهی رییس جمهوری آمریکا در سفر به ریاض است و "اوبر" هم یکی از همین شرکت‌هاست در کنار  آمازون، انویدیا، اوپن‌ای‌آی، پالانتیر، اوبر، کوکاکولا، گوگل و بوئینگ.

    خسروشاهی را هیأت مدیرۀ اوبر با توجه به تجارب گذشته او به عنوان مدیر عامل این شرکت بزرگ انتخاب کرده است. داستان اما محدود به این نیست که یک ایرانی در چنین جایگاهی قرار گرفته است. 

   از این حیث هم درخور توجه است که او  فرزند اصغر خسروشاهی از کارآفرینان سرشناس دهه‌های 40 و 50 خورشیدی است و دارا هم در سال 1348 (‌هفتم خرداد این سال) در تهران متولد شده و تا سال پیروزی انقلاب (1357) در ایران بودند. البته بهتر است از خانواده خسروشاهی گفته شود چون منحصر به علی و حسن و اصغر نیست.

    مشهورتر از خسروشاهی‌های نسل اول برندهایی است که او مدیریت کارخانه‌های آنها را بر عهده داشت. نام هایی چون تولیدارو، تولی‌پرس و از همه محبوب‌تر و مشهورتر: مینو. 

      حاج حسن خسروشاهی هم اگرچه با فعالیت‌های تجاری شناخته می‌شد اما تحصیلات دانشگاهی داشت  و نه تنها دانش آموخته رشته‌های حقوق و اقتصاد بود که دانش حوزوی داشت.

   در خانواده خسروشاهی سه نام پررنگ‌تر از بقیه بود: کاظم، علی و حسن. "دارا"یی که از او صحبت می‌کنیم برادرزاده حسن خسروشاهی است. از اینان کاظم خسروشاهی که با دربار رفت‌و‌آمد داشت و در دولت جمشید آموزگار وزیر بازرگانی شد و چون خسروشاهی‌ها به هم پیوسته بودند شاید بتوان گفت بقیه هم چوب کاظم را خوردند و اگرچه اسم او در میان 52 سرمایه‌داری آمد که اموال‌شان در تیر 58 مصادره شد اما دیگر خسروشاهی‌ها هم که اموال مرتبط یا سهامی داشتند آسیب دیدند و کارخانه‌های آنان هم از دست‌شان به درآمد.

    هر چند امروز از مصادره اموال کارآفرینان در آغاز انقلاب 1357 به بدی یاد می شود اما چند نکته را باید در نظر داشت:

1. فضای انقلاب با گفتمان چپ و ضد سرمایه بیشتر تناسب داشت تا نگاه کارآفرینی و گاه خود کارگران و حتی مدیران همان کارخانه علیه مدیر و بنیان گذار فعالیت می کردند و گزارش می دادند و در مواردی صاحب کارخانه یا مدیر را به گروگان گرفتند!

   اصطلاح "سرمایه‌دار زالو صفت" برای توصیف آن دوران کافی است. ضمن این که در نظر داشته باشیم انقلابیون مسلمان در مسابقه با چپ‌ها بودند تا متهم به دفاع از سرمایه داری نشوند. مصادره‌ها و اشغال سفارت آمریکا و اصل 44 قانون اساسی و شعار مرگ بر آمریکا نتیجه همین مسابقه است تا ثابت کنند از چپ‌ها چپ‌تریم و به جز شخص مهندس بازرگان و نه حتی همه اعضای نهضت آزادی و گاهی هم آقای مهدوی‌کنی هیچ‌کس دیگری علنا از مصادره‌ها انتقاد نمی‌کرد و همه تأیید‌کننده بودند و بعدها مدعی و منتقد شدند.

   به بیان روشن‌تر رسانه‌ها و افکار عمومی از این مصادره‌ها حمایت می‌کرد چندان که توجه همه نه به این خسروشاهی‌های مال و ثروت از کف‌داده که به یک خسروشاهی دیگر بود. معمم پیری به نام سید هادی خسروشاهی که در نهادی مسوولیت گرفته و وعده می‌داد همه را صاحب‌خانه می‌کند و تیتر کیهان هم شد و همین از عوامل مهاجرت به تهران به قصد خانه‌دار شدن!  البته یک سید هادی خسروشاهی دیگر هم بود که مرد فاضلی بود و بعدها سفیر ایران در واتیکان شد و خیلی‌ها این دو را اشتباه می‌گرفتند.

2. در این که برخی از آن سرمایه‌داران با رژیم پهلوی ارتباط یا به بانک‌ها بدهی کلان داشتند شکی نیست منتها دیگران هم چوب آنها را خوردند. مرحوم محسن عمید حضور از خانواده مالک کفش "بِلّا"  به نویسنده این سطور گفت: اگر ایروانی صاحب کفش ملی با سفیر آمریکا در تهران از در شراکت وارد نشده بود ما هم متهم نمی‌شدیم و کفش بلا و کفش وین چوب کفش ملی را خوردند. در صورتی که ما کاری به آمریکا نداشتیم و به گستردگی کفش ملی هم نبودیم و با همین استدلال برای شرکت پخش جمشید که صاحب فروشگاه‌های "بِلّا" بود حکم مصادره صادر نشد و سال‌ها در پی بازپس‌گیری املاک کفش بلا بود و البته موفق نشد و درگذشت! داستان محدود به ادعای عمید حضور نیست. برخی با  بعضی دیگر شراکت‌هایی حتی با یهودیان مشهور یا با ساواک منفور داشتند که زمینه بدگمانی در فضای بعد از انقلاب را به کل صاحبان سرمایه های بزرگ (‌در مقیاس آن زمان) فراهم کرد و همین‌ها هم عاملی شد تا کسی آن زمان از احکام مصادره انتقاد نکند و به عکس هورا  هم بکشند! چون فضای رسانه‌ای در اختیار چپ‌گراها بود.

3. قبلا نوشته‌ام که دست‌کم کاش به جای مصادره، مشاطره کرده بودند! در دومی -که ابتکار خلیفه دوم است- همۀ مال را نمی‌گیرند بلکه نیمی را مصادره می‌کنند و نیمی را باقی می‌گذارند تا چنانچه کارآفرین واقعا کارآفرین و خلاق باشد توسعه دهد و از هستی ساقط نشود.  اول بار دربارۀ مرحوم جعفری انتشارات امیرکبیر این تعبیر را به کار بردم و نوشتم:

  "عبدالرحیم جعفری گفته بود دست‌کم نام و برند را به او بازگردانند. تصور کنید نیمی را مصادره می‌کردند و نیمی را نه. به این روش در صدر اسلام خصوصا در دوران خلیفۀ دوم «مشاطره» گفته می‌شد. مشاطره، نصف مصادره است و موجب می‌شود با نصف باقی مانده و به اعتبار برند و با همان نصفه کار خود را ادامه دهد تا ثابت کند شایستگی داشته است.

    تصور کنیم انتشارات امیر‌کبیر به جای مصادره، مشاطره شده بود یعنی همۀ آن را نگرفته بودند و 50 درصد یا 40 درصد آن را همچنان در اختیار مرحوم جعفری باقی می‌گذاشتند. آیا صنعت نشر سرنوشت بهتری نداشت؟ آیا امیر‌کبیر همچنان یک برند نمی‌بود؟"

   بد نیست اشاره شود در مورد برخی که همه را نگرفتند یا بخشی را بازپس دادند توانستند اعتبار گذشته را بازآفرینی کنند. (‌مثل آزمایش و حوله/ هوله برق لامع).

4. مصادره خوب یا بد سرنوشت خانواده‌های مالکان و صاحبان صنایع را تغییر داد و باید از هیچ شروع می‌کردند. برخی به ناچار روانه غربت شدند و رفتارهای متفاوت در پیش گرفتند:

   گروه اول به جای اصرار بر بازپس‌گیری زندگی دیگری شروع کردند و کوشیدند از نام و اعتبار و برند خود به مثابه سرمایه استفاده کنند و زانوی غم بغل نگرفتند.

    خسروشاهی‌ها از این دسته بودند. خیامی‌ها هم به اعتباری و حتی روابطی با ایران‌ناسیونال یا ایران خودرو بعدی هم داشتند. یکی مثل فرهاد مسعودی هم با روزنامه اطلاعات همکاری داشت و برای آنها خریدهای خارجی را انجام می‌داد و به همین خاطر برند بین‌المللی اطلاعات ادامه یافت و مدعی نداشت در حالی که مصباح‌زاده مدعی برند و لوگوی کیهان بود و هنوز می‌گویند کیهان لندن که ربطی به کیهان تهران با مدیریت آقای شریعتمداری ندارد.


5. بعضی هم از درِ وقف و پوشش آن وارد شدند و کوشیدند اموال را از این طریق حفظ کنند. این روش البته از عهده مذهبی‌ترهایی برمی‌آمد که با روحانیون ارتباط داشتند ولی آنها هم بعد از درگذشت نسل اول به دست نسل های بعدی در معرض تهدید قرار گرفت. 

دارا خسروشاهی

   به دارا بازگردیم. به جای آن که همه جا هی بگوید من خسروشاهی برادر‌زاده علی و حسن خسروشاهی هستم و کاظم خسروشاهی فلان نسبت را با من داشته و قس علی‌هذا آستین بالا زد و از اعتبار و پیشینه و محبوبیت خانوادگی سرمایه ساخت و در شرکت‌های بزرگ مدیر شد و حالا او مدیر عامل اوبر است و کنار مدیران آمازون و بویینگ و کوکاکولا همراه رییس جمهوری آمریکا به ریاض می رود و امیدواریم فرصتی پیدا کند و درِ گوش ترامپ بگوید: ایران با این کشورهای عربی بسیار تفاوت دارد. نام خلیج فارس را هم جمهوری اسلامی تعیین نکرده و تا بوده خلیج فارس بوده و از طرف ما به فارسی یک "آهای" و شاید کلمه مناسب دیگری هم درِ گوش او بگوید اگر فارسی هم متوجه نمی‌شود عیبی ندارد و دست کم بخشی از خشم ما را به خاطر ژاژخایی‌های مربوط به خلیج فارس منتقل کرده باشد!

  درباره خانواده خسروشاهی بد نیست بدانیم پس از نقل مکان به کانادا، نخستین فعالیت‌های تجاری خود را با تاسیس شرکت Persis Holdings آغاز و اولین شعبه‌های فروشگاه‌های معروف Future shop را در کانادا تاسیس کرد. این فروشگاه‌های زنجیره‌ای  که به فروش تجهیزات الکترونیکی معروف بودند در سال ۲۰۰۱ بهbest buy  فروخته شدند و ثروت حسن خسروشاهی همان موقع  900 میلیون دلار برآورد شد.
 
راستی اگر هنوز محصولات خانواده خسروشاهی را به یاد نمی‌آورید یک برند کافی است: پودر رخت‌شویی دریا!

   این را هم اضافه کنیم که مرحوم حسن خسروشاهی هم مثل مرحوم عمید حضور که در بالا ذکر او رفت مدتی به ایران بازگشت تا ثابت کند همه خسروشاهی‌ها کاظم خسروشاهی نیستند و تازه او هم قاتل و جاسوس نبوده بلکه وزیر دولت جمشید آموزگار بوده و‌لی گرفتار شد و سه چهار سالی نتوانست بازگردد. شاید آنها که پس ندادند هم در موفقیت دارا سهیم بودند چون اگر پدر بازگشته بود پسر هم به تبع می آمد و در نهایت مدیر یکی از کارخانه ها می شئ و مدام باید با ادارات مختلف سر و کله می‌زد و به هر توصیه‌ای تن می‌داد تا دوباره نگیرند!  

    همین چهار سال دوری ناخواسته پدر اما درس دیگری برای دارا بود تا در رشته ای تحصیل کند که از حوادث زمانه آسیب نبیند و به سرمایه متکی نباشد و دارا دانشجوی پزشکی شد تا جراح شود اما  بعد از چند  سال دانست این رشته را دوست ندارد و  سراغ  مهندسی بیوالکتریک رفت و در مقطع لیسانس در سال 1991 از دانشگاه براون فارغ التحصیل شد.
 
درس او خوب بود و می‌توانست ادامه تحصیل دهد اما ژن خانواده خسروشاهی - تجارت - غلبه کرد و رفت سراغ کسب و کار. فرزند نسل جدید خسروشاهی‌ها که روزگاری 15 کارخانه بزرگ و مشهور در کف شان بود کار را عار ندانست و شد کارآموز  شرکت Allen & Company  و آنجا با فعالیت‌های سرمایه‌گذاری و بورس اوراق بهادار آشنا شد و آن قدر با چم و خم کار و بورس و شرکت آشنا که تنها 4 سال بعد (1995)  معاون این شرکت سرمایه‌گذاری شد.  سه سال بعد ( سال ۱۹۹۸ )  دارا  با بری دیلر آشنا می‌شود و به دعوت او  به شرکت InterActiveCorp می پیوندد و  در IAC سمت مدیر امور مالی  می‌شود.  یک  هولدینگ بزرگ متشکل از معتبرترین برندهای رسانه‌ای اینترنتی مانند HomeAdvisor, Vimeo, Dotdash (About.com), Dictionary.com, The Daily Beast, و Investopedia است  که در 2003 اکسپدیا را خریداری  می کند و دو سال بعد (2005)   مدیرعامل آن می شود  و درآمد آن را از 2 میلیارد دلار به 9 میلیارد دلار می رساند و بقیه قصه که سر از اوبر درمی آورد: استارتاپ باارزش دنیای فناوری.

شاید تعجب کنید اگر بدانید دوره قبل دارا خسروشاهی از منتقدان سیاست‌های مهاجرتی دونالد ترامپ بود و مشخصا به  لایحه محدودیت اتباع خارجی در آمریکا اعتراض کرد ولی وقتی معاون کنونی ترامپ - ونس- هم منتقد ترامپ بوده از مدیر یک شرکت تعجب‌آور نیست.

  چون در ایران تاریخ رند تولد یا شماره رند موبایل باب شده  و دوستی دارم که در انتظار تولد فرزند سوم خود در 04/04/04 (‌چهارم تیر 1404 خورشیدی) است  بد نیست اشاره شود که دارا خسروشاهی هم بسیار علاقه دارد یادآور شود در 12/12/ 12 (‌در اینجا 2012 میلادی البته)  ازدواج کرده است. در لاس‌وگاس و  این نکته که در عروسی یک لباس ساده در تن داشتند.

دارا خسروشاهی

 برای آن که بدانیم موفقیت در خانواده خسروشاهی تا چه حد ژنی است و با اموال و کارخانه هاشان در ایران جا نگذاشتند بد نیست بدانیم دوقلوهای افسانه ای سیلیکون ولی - علی و هادی پرتوی ‌- پا یه گذاران تارنمای آموزشی   code.org - هم از این خانواده اند و چون پسرعمه دارا هستند طبعا نام خانواگی دیگری دارند ولی  در سیلیکون ولی بسیار شهرت دارند و  از کودکی با دارا بزرگ شده اند و  از نزدیک‌ترین کسان به خسروشاهی هستند.

[‌درباره سیلیکون ولی پیش‌تر در عصر ایران نوشته بودیم ولی به اختصار می‌توان یادآور شد: سیلیکون‌ولی، منطقه‌ای جغرافیایی در شمال کالیفرنیا است که به قلب نوآوری و فناوری مبدل شده است. این منطقه عمدتاً شامل شهرهای سان‌خوزه، سان‌فرانسیسکو و پیرامون آن‌ها می‌شود و مهد بزرگ‌ترین شرکت‌های فناوری جهان مانند گوگل، اپل، فیسبوک، تسلا و بسیاری دیگر است. سیلیکون (Silicon)، همان ماده‌ای است که در تولید تراشه‌های کامپیوتری استفاده می‌شود.
 
  فرهنگ سیلیکون‌ولی بر مبنای نوآوری، کارآفرینی و رقابت سریع استوار است. این منطقه به خاطر ویژگی‌های خاص خود در نحوۀ تفکر و رویکرد به کار، در دنیای تکنولوژی و کسب‌وکار منحصر به فرد است. در سیلیکون‌ولی، افراد و شرکت‌ها به دنبال شکستن مرزهای تکنولوژی و خلق محصولات جدید هستند. ایده‌ها به سرعت به واقعیت مبدل می‌شوند و شکست‌ها بخشی از فرآیند یادگیری و پیشرفت محسوب می‌شوند. فرهنگ سیلیکون‌ولی به پذیرش ریسک و شکست‌های احتمالی اعتقاد دارد. بسیاری از کارآفرینان و سرمایه‌گذاران معتقدند که شکست، تجربۀ آموزش است و به پیشرفت منجر می‌شود. شرکت‌ها و استارتاپ‌ها از «شکست‌های سریع و ارزان» به‌عنوان راهی برای نیل به موفقیت‌های بزرگ‌تر استفاده می‌کنند. 

  در سیلیکون‌ولی، محیط‌های کاری به گونه‌ای طراحی شده‌اند که امکان تفکر خلاق و آزاد را برای کارمندان فراهم می‌آورد. بسیاری از شرکت‌ها از فضای باز و غیررسمی، طراحی‌های رنگارنگ و امکانات تفریحی مانند میزهای پینگ‌پنگ و استراحتگاه‌ها برای تقویت خلاقیت استفاده می‌کنند.]

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.