سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*********
با وجود اینکه دولت برآمده از جریان اصلاحات است و رویکرد وفاق ملی را در پیش گرفته بازهم طیف رادیکال اصلاحات از التهابزایی سخن میگویند.
روزنامه شرق در گفتگو با عباس عبدی و شهاب طباطبایی با دلخوری از پزشکیان پروژه وفاق را عامل قطع ارتباط اصلاحطلبان رادیکال و خیابان خوانده و نوشته است:
دولت آقای پزشکیان در حوزههای مختلف با همین دستفرمانِ وفاق و جمله معروف «دعوا نکنیم»، کار را پیش برده و باعث شده مسائلی که میتوانستند بهسرعت به بحران و فاجعه ملی تبدیل شوند با سیاسیترین مدلها حل شوند، در حالی که با روشهای امنیتی ممکن بود به بحران دامن زده شود. از این مثالها زیاد داریم؛ موضوع معلمها یا بدهی گندمکاران که میتوانست به بحران تبدیل شود. انتخاب استاندار یا مقاماتی که از میان اهل سنت انتخاب شدهاند مهم است. زمانی این آرزوی مردم محلی و منطقه بوده که کسانی از میان خودشان مسئولیت امور را به دست بگیرند و این امروز اتفاق افتاده است. اما چنان از کنار این مسائل عبور کرده و بهعنوان امر طبیعی تلقیشان کردهایم که یادمان میرود در مقاطعی حتی در مجلس ایران برای اینکه یک نفر از نمایندگان اهل سنت بهعنوان هیئترئیسه انتخاب شود، چه ماجراهایی داشتیم.
در بخشی دیگری از این گفتگو آمده است:
یکی از موارد مهمِ ارزیابی مستمر که آقای پزشکیان بر آن تأکید کرده و حتی در مانیفست گفتمانی ایشان بارها اشاره شده، این است: ارزیابی مستمرِ نتایج برای رسیدن به نتایج مورد توافق. خب همه کارها را که رئیسجمهور نمیتواند انجام دهد، ابزاری دارد که همان دولتمردان هستند. شاید برای اولین بار یا دومین بار است که مثل زمان آقای خاتمی، افراد از بین نخبگان در فرایندی دموکراتیک و از لیستهایی تعیینشده انتخاب شدهاند.
اصلاحطلبان رادیکال همواره در کنشهای سیاسی خود با وقتنشناسی خاصی عمل کردهاند. این طیف سیاسی بعضاً در نوع عملکردی خود بدون توجه به منافع و امنیت ملی اقداماتی انجام داده که چالشهایی برای کشور به وجود آورده است.
خصوصا در این برهه سیاسی که انسجام و وفاق ملی اهمیت بیشتری پیدا کرده است. «سعید حجاریان» تئوریسین رادیکال جریان اصلاحات از جمله این فعالان سیاسی است که به «نظریهپرداز آشوب» معروف است و موضوع «فشار از پایین، چانهزنی از بالا» از جمله مواردی است که وی در فضای سیاسی کشور در دستور کار اصلاحطلبان قرار داد و در دورههای مختلف سعی کرد با تغییر اسمی همین رویکرد، مطامع سیاسی جناحی اصلاحطلبان تندرو را تامین کند.
اخیراً وی طی گفتوگویی با روزنامه شرق مباحثی را مطرح کرد که دقیقاً رونوشت از رویه گذشته اوست. حجاریان در بخشی از این مصاحبه با جریده اصلاحطلب میگوید: «اکنون احزاب بهشدت ضعیف شدهاند و جامعه مدنی در حضیض است و فقط، بعضی جنبشهای پراکنده مانند جنبش زنان و معلمان و بازنشستگان و کارگران باقیماندهاند که آنها هم رمق چندانی ندارند.»
از بعد از روی کار آمدن دولت چهاردهم نیز طیفهای تندرو سعی کردند که افرادی از این جبهه که برچسب رادیکالی دارند را در فضای سیاسی بالا بیاورند تا بخشهای مختلف دولت را در دست بگیرند و کنترل کنند اما این پروژه آنان نیز هم با بیاعتنایی افکار عمومی روبرو شد و هم چیدمان دولت با رویکرد وفاق ملی این سناریو را به محاق برد. هر چند هنوز هم صدای این طیف با هر انتصاب از سوی جریانهای مختلف در داخل دولت بلند میشود، این جریان اگر امتیاز نگیرد دوباره هوس خیابان خواهد کرد!
برخی معتقدند که مذاکرات درباره پرونده هستهای ایران در شرایط کنونی، بهدلیل اختلافاتی که میان اروپا و آمریکا در اقدام جمعی (بر اثر دیدگاه ترامپ) به وجود آمده، عملاً به دو شاخه مجزا تقسیم شده است، روزنامه آرمان ملی مینویسد:
به نظر میرسد اروپاییها با مشاهده نزدیکی مواضع ایران و آمریکا و روند رو به پیشرفت مذاکرات، به این نتیجه رسیدهاند که ممکن است در توافق آینده سهمی نداشته باشند. از اینرو، در برخی مواضع رسانهای، تهدید به فعالسازی اسنپبک را مطرح میکنند؛ موضوعی که حتی در صورت اجرا نیز کارایی عملی خاصی ندارد، چرا که تهران بنا دارد موضوع هستهای را با واشینگتن حلوفصل کند. اما در عوض، فعال شدن این سازوکار میتواند ابعاد حقوقی و سیاسی پرونده هستهای را پیچیدهتر کند.
باج خواهی های اروپا نشان داد که خطی که سالها برای بازی دادن تروئیکا در ایران خریدار داشت و اتفاقا اصلاحطلبان به دنبالش میدویدند، عاقبتی چنین داشت، اروپا همان جریانی است که در جریان اینستکس به جای خرید نفت به دنبال فرش پتو به تهران بود!