بهبهان، شهری تاریخی در استان خوزستان ایران، به دلیل موقعیت جغرافیایی و پیوند فرهنگی با اقوام مختلف از جمله لرها و اعراب، دارای آداب و رسوم غنی در زمینه ازدواج است. این سنتها، که ریشه در باورها، ارزشهای مذهبی و هویت اجتماعی مردم این منطقه دارند، ترکیبی از آیینهای نمادین، تشریفات خانوادگی و مشارکت جمعی را به نمایش میگذارند. اگرچه برخی از این رسوم با ورود مدرنیته کمرنگ شدهاند، بسیاری از آنها همچنان در شهر و روستاهای اطراف بهبهان اجرا میشوند و هویت فرهنگی این منطقه را حفظ کردهاند. این مقاله به بررسی جامع مراحل مختلف آداب و رسوم ازدواج در بهبهان، با تأکید بر جنبههای فرهنگی، نمادین و اجتماعی آن، میپردازد.
فرآیند انتخاب همسر در بهبهان، بهویژه در گذشته، تحت نظارت خانوادهها انجام میشد و نقش والدین، بهخصوص مادر پسر، در این مرحله محوری بود. معیارهای انتخاب شامل خانهداری، اخلاق نیک، اصالت خانوادگی و زیبایی ظاهری بود. مجالس زنانه مانند عروسیها، مراسم ختم قرآن و روضهخوانیهای زنانه، فضاهایی برای شناسایی دختران دمبخت فراهم میکردند. خانوادههای دختران نیز با فرستادن دختران خود به این مجالس، فرصت معرفی آنها را ایجاد میکردند.
زنان واسطهای به نام «دلاله» نقش مهمی در این فرآیند داشتند. دلاله پس از تحقیق درباره خانواده دختر و تأیید شرایط او، اطلاعات را به خانواده پسر منتقل میکرد. مادر پسر، دختر را در فرصتی مناسب (مانند بازار یا خانه آشنایان) میدید و در صورت پسند، پسر نیز بهصورت غیرمستقیم (مثلاً در کوچه یا هنگام عبور) دختر را مشاهده میکرد. پس از موافقت پسر، دلاله به خانواده دختر اطلاع میداد که خانواده پسر قصد خواستگاری دارند. این فرآیند نشاندهنده اهمیت توافق خانوادگی و نظارت اجتماعی در انتخاب همسر بود.
خواستگاری در بهبهان با تشریفات رسمی آغاز میشد. در مرحله اول، چند نفر از ریشسفیدان خانواده پسر به خانه دختر میرفتند و اجازه خواستگاری میگرفتند. در صورت موافقت اولیه خانواده دختر، چند روز بعد، خانواده پسر یک ریشسفید را همراه با جعبه شیرینی به خانه دختر میفرستادند.
خانواده دختر شرایط خود، از جمله مهریه، را در کاغذی به نام «مسوده» ثبت میکردند. مهریه معمولاً شامل یک جلد قرآن، چند دانگ خانه، پول رایج، چند کیلو پوست سیر (نماد برکت)، طلا و لباس بود که میزان آن به وضعیت مالی داماد بستگی داشت. این کاغذ همراه با جعبه شیرینی به خانواده پسر بازگردانده میشد. اگر خانواده پسر با شرایط موافق نبودند، پیشنهادات خود را در کاغذ دیگری نوشته و با شیرینی میفرستادند. این تبادل تا رسیدن به توافق نهایی ادامه داشت. پس از توافق، تاریخی برای عقد و سایر مراسم تعیین میشد. این فرآیند نشاندهنده اهمیت مذاکره و توافق دوجانبه بین خانوادهها بود.
مراسم «شهر گرو» مرحله رسمی نامزدی در بهبهان بود. چند زن از خویشاوندان نزدیک پسر، مانند مادر و خواهر، با هدایایی شامل انگشتر طلا، النگو و لباس به خانه دختر میرفتند. مادر پسر انگشتر را به دست دختر میکرد و او را بهعنوان نامزد پسر معرفی میکرد. این مراسم بهسرعت در شهر پخش میشد و به «شهر گرو» معروف بود، که نشاندهنده عمومی شدن نامزدی در جامعه بود.
پس از نامزدی، پسر گهگاه برای «دوما سلام» (احوالپرسی و دیدار دختر) به خانه خانواده دختر میرفت. همچنین، خانواده دختر در مراسمی به نام «دوما طلبو»، پسر و اقوامش را به نهار یا شام دعوت میکردند تا روابط خانوادگی تقویت شود. این مرحله نقش مهمی در ایجاد پیوند بین دو خانواده داشت.
پیش از عروسی، پسر هدایایی به نام «وجور» برای دختر میفرستاد که نمادی از توجه و تعهد او بود. این هدایا بسته به شغل و موقعیت مالی پسر متفاوت بودند. برای مثال، اگر پسر کشاورز بود، محصولاتی مانند گندم یا خرما میفرستاد. هدایای رایج شامل طلا، پارچه یا لباس بودند. وجور نهتنها ارزش مادی داشت، بلکه نشاندهنده احترام به خانواده دختر بود.
مراسم عقد، که به «نکاحکنو» یا در میان لرهای بهبهان «بله گرفتن» و «بلک اسدن» معروف است، در شبی مبارک و ساعتی سعد برگزار میشد. عروس با آرایش کامل، رو به قبله، روی زین اسب (قرارگرفته روی چهارپایه) مینشست که نماد تسلط او بر داماد بود. چهار تخممرغ در دو طرف شکم او قرار میدادند که نماد باروری بودند. پس از عقد، این تخممرغها آبپز شده و بین عروس و داماد تقسیم میشدند؛ هر یک تخممرغ دیگری را پوست میکرد.
یک زن سپیدبخت سفره عقد را پهن میکرد که شامل موارد زیر بود:
قرآن: برای برکت و میمنت.
آینه: نماد روشنایی.
آب هفتچشمه با برگ هفتدرخت: نشانه سرسبزی و طراوت.
پنیر و سبزی: برای دفع هوو (زن دوم).
شیرینی: برای شیرینکامی زندگی.
حنای خیس با آبنبات: نشانه شادی.
شمع هفتدرخت: برای طول عمر زوج.
این وسایل توسط خانواده داماد تهیه و به خانه عروس فرستاده میشد. عاقد با حضور دو شاهد صیغه عقد را جاری میکرد. پیش از آن، شمع هفتدرخت روشن شده و به دست عروس داده میشد. سکه طلا و نبات در دهان عروس میگذاشتند، و پاهایش در کاسه آب هفتچشمه قرار میگرفت. گیسوان و دکمه لباس عروس باز میشد تا او سپیدبخت شود. دو دختر پارچه یا بشقابی بالای سر عروس نگه میداشتند و کلهقندها را میساییدند تا خودشان نیز بهزودی عروس شوند. پس از سه بار پرسیدن، عروس «بله» میگفت و هلهله آغاز میشد. یک دختر دمبخت شمع را از دست عروس میربود تا بختش باز شود.
همچنین، کودکی در بغل عروس میگذاشتند تا فرزند اول او پسر باشد. حلقه کردن انگشتان توسط حاضران بدیمن تلقی میشد.
سه روز پیش از عروسی، مراسم «دزدک» بهعنوان آغاز جشن عروسی برگزار میشد. زنان فامیل داماد به خانه همسایگان و آشنایان میرفتند، آنها را به عروسی دعوت میکردند و هدایایی مانند پول یا اجناس برای کمک به داماد دریافت میکردند. رختخواب عروس و داماد نیز در این روز دوخته میشد. نام «دزدک» به دلیل برگزاری نیمهمخفیانه یا دعوت دزدکی این مراسم به کار میرفت، اگرچه برخی آن را به زنگردی زنان فامیل نسبت میدهند.
روز پس از دزدک، به نام «دسرزو»، با آیینهای خاصی همراه بود. عروس با همراهی چند زن به حمام میرفت و اشعاری مانند «بیبی عریس رهته حموم» خوانده میشد. در شب، حنای خیس با چند شمع روشن (معروف به «حنا گلک») از خانه داماد با ساز و دهل به خانه عروس فرستاده میشد. حنا به دو قسمت تقسیم میشد: یک قسمت برای عروس و قسمت دیگر برای داماد.
در مراسم حنابندان، سلمانی دست و پای داماد را حنا میبست و نوازندگان محلی (مهتر یا خطیر) اشعاری مانند «ای خطیر چی باد اساز»، «دسبنک طلاکُنم» و «اگر حنا نبوتی، ورق طلا مبندن» اجرا میکردند که شادی و ارزش داماد را توصیف میکردند. مردم با ساز و دهل به رقص و پایکوبی میپرداختند. در میان اعراب آغاجری، مادر داماد یک روز پیش از عروسی زنان را دعوت میکرد و حنابندان برگزار میشد.
روز عروسی، معروف به «خونهروون»، با تدارکات گستردهای همراه بود. فامیل هر دو خانواده به پختوپز، نظافت و آمادهسازی مشغول بودند و بچهها با ساز و دهل بازی میکردند. عروس و داماد جداگانه به حمام میرفتند و با اشعار «شیر دوما» مانند «ی حمومی سیت بسازم» استقبال میشدند.
آرایش عروس: یک زن سپیدبخت پیراهن عروس را تن او میکرد. آرایش سنتی شامل اصلاح مو، سرمه، تاج زرین، گیرههای خورشید و ماه، و سینهریز طلا بود که امروزه منسوخ شده است. عروس سوره یاسین میخواند و قرآن و آینه را در دامن خود نگه میداشت. زنان فامیل و همسایگان به دیدن او میآمدند.
حرکت به خانه داماد: حدود ساعت ۱۰ شب، داماد با فامیل و ساز و دهل به خانه عروس میرفت. نزدیک در خانه، اشعار «دوما اَ دِر ویساده» خوانده میشد و یکی از مردان خانواده عروس میگفت: «ولله ما نمیدیم زِ، شیربهات کم اُوِرده». پس از پرداخت مبلغی پول، در باز میشد. پس از رقص و شادی، برادر عروس ملافه را از سر او برمیداشت و دو زن بهعنوان ساقدوش او را همراهی میکردند. در مسیر، قرآن، آینه و شمع هفتدرخت بالای سر عروس نگه داشته میشد. در کوچهها سکه پاشیده میشد تا راه زندگی زوج هموار باشد. عروس سه بار دستش را روی یال اسب پیشانیسفید میکشید که نماد خوشیمنی بود.
ورود به خانه: داماد روی دهلیز میایستاد تا عروس از زیر پایش عبور کند، که نماد تسلط او بود. یک زن سپیدبخت کاسه جو با آب و نبات و کاسه آب در آستانه در قرار میداد. عروس پای راستش را در جو، سپس در آب میزد، در آب نگاه میکرد، و آب در خانه ریخته میشد. جو به کشاورز داده میشد تا کشت کند. این آیینها برای برکت و خوشبختی زوج انجام میشدند.
حجله: عروس در جای بلندی با شمع روشن مینشست و داماد دو رکعت نماز حاجت میخواند. داماد با دادن سکهای به نام «روگشا»، نقاب عروس را برمیداشت تا چهره او را ببیند. در گذشته، برخی پشت حجله میماندند تا از ازدواج زوج مطمئن شوند.
پوسری (عظیمه در میان اعراب آغاجری): عروس تا سه روز کاری انجام نمیداد و غذا از خانه پدریاش (پوسری) فرستاده میشد. در میان اعراب آغاجری، این رسم «عظیمه» نام داشت.
ریتبارو: سه روز پس از عروسی، اقوام به دیدن زوج میآمدند و کادو میآوردند.
واطلبو: روز هشتم، خانواده عروس داماد و نزدیکانش را به میهمانی دعوت میکردند.
سنتهای نمادین: در گذشته، موفقیت زفاف با ارسال نان تنوری، حلوا و کباب نشان داده میشد؛ در غیر این صورت، پشمک فرستاده میشد که نشانهای طنزآمیز بود.
آداب ازدواج در بهبهان بر محور خانواده و اجتماع شکل گرفته است. توافق والدین، نقش ریشسفیدان در خواستگاری، مشارکت همسایگان در دزدک و حضور گسترده فامیل در خونهروون، نشاندهنده اهمیت وحدت اجتماعی در این فرآیند است. این مشارکت جمعی نهتنها بار مالی و اجرایی مراسم را تقسیم میکرد، بلکه پیوندهای خانوادگی و اجتماعی را تقویت مینامد.
بسیاری از آیینهای ازدواج در بهبهان دارای معانی نمادین هستند. قرآن در سفره عقد نماد برکت، آب هفتچشمه و برگ هفتدرخت نشانه سرسبزی، تخممرغ نماد باروری، و حنا نشانه شادی هستند. آیینهایی مانند ساییدن کلهقند، ریختن سکه در کوچهها، و کشیدن دست عروس روی یال اسب برای خوشیمنی و دفع بلا انجام میشدند. همچنین، رسمهایی مانند روگشا و غلوم و بیده به روابط عاطفی و احترام متقابل بین زوج اشاره دارند.
اشعار محلی و موسیقی نقش مهمی در ایجاد فضای شاد در مراسم داشتند. نوازندگان محلی (مهتر و خطیر) در حنابندان و خونهروون اشعاری مانند «دسبنک طلاکُنم» و «اگر حنا نبوتی، ورق طلا مبندن» اجرا میکردند که ارزش و جایگاه داماد را ستایش میکردند. اشعار شیر دوما و ابیات بدرقه عروس نیز فضای عاطفی و شاعرانهای به مراسم میبخشیدند.
با ورود مدرنیته، برخی از رسوم مانند آرایش سنتی عروس (تاج زرین و گیرههای خورشید و ماه)، استفاده از اسب در خونهروون، و برخی آیینهای نمادین مانند ارسال پشمک کمرنگ شدهاند. با این حال، رسمهایی مانند حنابندان، پوسری، سفره عقد و اشعار محلی همچنان در بهبهان و روستاهای اطراف رایج هستند. امروزه فاصله بین عقد و عروسی (چند ماه تا یک سال) برای تهیه جهیزیه و مخارج عروسی معمول است، در حالی که در گذشته گاهی عقد و عروسی همزمان برگزار میشد.
۱. نقش دلاله در فرآیند همسرگزینی در بهبهان چیست؟
دلاله زنی واسطه است که از طرف خانواده پسر به جستجوی دختر مناسب میپردازد. او پس از تحقیق درباره خانواده دختر و تأیید شرایط، اطلاعات را به خانواده پسر منتقل میکند و در صورت موافقت، مقدمات خواستگاری را فراهم میکند.
۲. مسوده در مراسم خواستگاری بهبهان چه معنایی دارد؟
مسوده کاغذی است که خانواده دختر شرایط خود، مانند مهریه (شامل قرآن، طلا، پول و غیره)، در آن ثبت میکنند. این کاغذ با جعبه شیرینی بین دو خانواده تبادل میشود تا توافق نهایی حاصل گردد.
۳. مراسم شهر گرو در بهبهان به چه معناست؟
شهر گرو مراسم نامزدی است که در آن زنان خویشاوند پسر با هدایایی مانند انگشتر طلا به خانه دختر میروند و او را نامزد اعلام میکنند. این خبر بهسرعت در شهر پخش میشود.
۴. چرا در سفره عقد بهبهان آب هفتچشمه و برگ هفتدرخت قرار میدهند؟
آب هفتچشمه و برگ هفتدرخت نماد سرسبزی، طراوت و زندگی پربرکت هستند. این وسایل برای آرزوی خوشبختی و پایداری زندگی مشترک زوج در سفره عقد قرار میگیرند.
۵. رسم پوسری در بهبهان چیست و چه هدفی دارد؟
پوسری رسم فرستادن غذا از خانه پدری عروس برای او تا سه روز پس از عروسی است. این رسم به عروس اجازه میدهد در روزهای اول زندگی مشترک استراحت کند و به محیط جدید عادت کند.
آداب و رسوم ازدواج در بهبهان نمونهای برجسته از فرهنگ غنی و پیوند عمیق مردم این منطقه با سنتهایشان است. این آیینها، از همسرگزینی و خواستگاری گرفته تا مراسم عقد، حنابندان و خونهروون، نهتنها فرآیند ازدواج را شکل میدهند، بلکه ارزشهایی مانند وحدت خانوادگی، احترام به سنتها و مشارکت اجتماعی را تقویت میکنند. نمادگرایی در وسایل سفره عقد، اشعار محلی و آیینهای خاص نشاندهنده باورهای مردم بهبهان به برکت، شادی و خوشبختی در زندگی مشترک است. با وجود تغییرات ناشی از مدرنیته، بسیاری از این رسوم همچنان زنده ماندهاند و هویت فرهنگی بهبهان را به نسلهای آینده منتقل میکنند.
گردآوری: بخش فرهنگ و هنر بیتوته