سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*********
این روزها روایتها و خرده روایتهای بسیاری درباره ابعاد مختلف مذاکرات مطرح میشود که هر کدام از آنها از منظری خاص واجد اهمیت ویژه است.
روزنامههای اصلاحطلب با ایجاد دوقطبی«سازش» و «تسلیم» صحنه آرایی کرده و فضا سازی کردهاند، روزنامه اعتماد در شماره امروز خود از زبان بهزاد نبوی نوشته است:
همیشه نظرم نسبت به اصل مذاکره مثبت بوده، اما نباید برای مذاکره خیلی اشتیاق نشان دهیم. گفتوگو با همه کشورها مطلوب است، باید مذاکره انجام شود، دلیلی ندارد مذاکرات را به تابو بدل کرده و از مذاکره کردن بترسیم. همیشه زمان مذاکره است، از اول انقلاب تا الان هر وقت چنین برنامهای داشتیم، مناسب بوده است. معتقدم طرف امریکایی باید بسته توافق شده را به کنگره امریکا ببرد و آن را به تصویب (کنگره) برساند تا تنها به فرمان ریاستجمهوری وصل نباشد. این روند این حسن را دارد که روسای جمهور بعدی نمیتوانند به صورت سلیقهای توافق را لغو کنند.
در بخش دیگری از این گفتگو آمده است:
این مذاکرات، ادامه مذاکرات برجام است با این تفاوت که در برجام، طرفهای مقابل ما متعدد بودند، اما در این مذاکره فعلا طرف ما امریکاست.به نظرم مهمترین آورده ما لغو تحریمهاست که به اقتصاد ما لطمه زیادی زده و میزند. در مقابل امتیازی که ایران باید بدهد، اعتمادسازی در خصوص فعالیتهای هستهای ایران است. امروز غنیسازی برای ما مساله حیثیتی شده و باید همان 3.67 درصد که در برجام پذیرفته بودیم را بپذیریم و در قبالش بتوانیم تحریمها علیه ایران را از میان برداریم.
روزنامه سازندگی نیز در سرمقاله خود به قلم حسین مرعشی به شریطی سازی دوران پسا توافق پرداخته و مینویسد:
ایران باید در پی ایجاد یک دکترین جدید در سیاست خارجی خود باشد که همکاریهای بینالمللی را در راستای منافع ملی خود تقویت کند. این همکاریها میتوانند در سطح جهانی و منطقهای با کشورهای مختلف و در چارچوبهای مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی گسترش یابند. در نهایت، ایران در مسیر جدیدی قرار دارد که میتواند به تغییرات عمدهای در روابط داخلی و بینالمللیاش منجر شود. این تغییرات نه تنها بر روابط ایران با آمریکا بلکه بر تحولات منطقهای و جهانی تاثیر خواهد گذاشت. با این حال برای اینکه این تغییرات به طور موثر و پایدار صورت گیرد باید گامهای اساسی در زمینه مدیریت روابط با ایرانیان خارج از کشور، گسترش همکاریهای منطقهای و بینالمللی و تقویت همکاریهای اقتصادی و تکنولوژیکی برداشته شود.
بخشی از اصلاحطلبان در چند ماه اخیر نسبت به واقعیت آمریکا دچار تغییر رویکرد شدهاند،؛ این تغییر روش و دیدن واقعیتهای عامل استعماری جالب توجه است.
به عنوان مثال مدتی قبل عمادالدین باقی نوشته بود:
به عنوان کسی که در ۲۵ سال گذشته علیه راهبرد منطقهای و بینالمللی جمهوری اسلامی، دهها مقاله و مصاحبه داشتم با خواندن فرمان ترامپ، احساس توهین و تحقیر و خشم یافتم. مردک تروریست به رژیم قصاب اسرائیل بمبهای ۲۰۰۰ پوندی میدهد که در برابرش مردمی بدون پدافند هستند، آن وقت از موضع متکبرانه عقل کل و فرمانده عالم فرمان میدهد، ایران نباید «موشک و تسلیحات متعارف» (یعنی توان دفاعی) داشته باشد! و با فشار حداکثری میخواهد ۹۰ میلیون نفر را به فقر و فلاکت بکشاند تا اراده جبارانهشان را پیش ببرد اما قطعاً کور خواندهاند. ما برای تغییر، نیازی به دیوانگانی چون ترامپ نداریم». دکتر بیژن عبدالکریمی در این خصوص یادداشتی را نوشت و عمادالدین باقی نیز بر یادداشت عبدالکریمی، پاسخی نگاشت.
با وجود تغییر نگرش برخی چهرههای اصلاحطلب مانند بهزاد نبوی و عمادالدین باقی، هنوز هم بخش قابلتوجهی از این جریان از پذیرش واقعیت سر باز میزنند. این افراد همچنان تلاش دارند که شکست سیاستهای خود در قبال آمریکا را توجیه کنند و بهنوعی، مسئولیت این شکست را بر گردن نظام بیندازند.