به گزارش تابناک به نقل از ایسنا، ۸ اردیبهشتماه، پیکر مردی در امامزاده عبدالله (ع) گرگان به خاک سپرده شد که تنها ۴۵ سال دارد؛ محیطبان کاظم مصدق که شنبه شب (۶ اردیبهشتماه) در پارک ملی گلستان (منطقه کویلر) به دست متخلف یا متخلفان جان خود را از دست داد. او سال ۱۳۸۹، زمانی که جوانی ۳۰ ساله بود فعالیتش را در یگان حفاظت محیط زیست آغاز کرد و حالا دو دختر کودکسالش دارد و دخترانش در آینده در حالی مدرسه را تمام و روزهای زندگیشان را سپری میکنند که پدر برای حفاظت از محیط زیست با شلیک مستقیم درگذشته است.
یگان حفاظت محیط زیست میگوید که پیگیری برای دستگیری متهمان به قتل او از لحظات اولیه آغاز شد و عصر روز بعد از این اتفاق بود و بنا بر اعلام شینا انصاری - رییس سازمان حفاظت محیط زیست - دو نفر در این رابطه دستگیر شدند.
سرهنگ محمدرضا شرفی که به تازگی و پس از سرهنگ جمشید محبتخانی سکان یگان حفاظت محیط زیست را به دست گرفته است، در مراسم تشییع پیکر محیطبان ۴۵ ساله به خلاءهای قانونی موجود برای حمایت از محیط بانان نیز اشاره و تاکید کرده بود که نباید خون این محیطبان پایمال شود.
امروز هم خبر آمد که عاملان شهادت محیطبان شهید مصدق دستگیر شدند. به گفته سردار سعید دادگر - فرمانده انتظامی گلستان - دو عامل اصلی درگیری مسلحانه که منجر به شهادت محیطبان گلستانی شد، شناسایی و در عملیاتی ضربتی دستگیر شدند. همچنین چهار مظنون دیگر در جریان تحقیقات بازداشت شدند.
محیطبانی یکی از سختترین مشاغل محیط زیستی است و میتوان گفت که تا به حال بیش از ۱۰۰ محیطبان به شهادت رسیدند و تا کنون نیز شمارش آنها پایانی نداشته است.
در همین رابطه منوچهر فلاحی ـ معاون یگان حفاظت محیط زیست ـ در گفتوگو با ایسنا با اشاره به شهادت محیطبان پارک ملی گلستان با شلیک متخلف یا متخلفان، به ضعفهای موجود در قانون بهکارگیری سلاح اشاره میکند و خواستار بازنگری در حمایتهای قانونی از محیطبانان میشود.
وی ضمن ارائه توضیحاتی درباره شهادت محیطبان در پارک ملی گلستان، در باره امکان دفاعی محیطبانان میگوید: با توجه به قانون موجود، محیطبان زمانی میتواند از خود دفاع کند که احتمال بدهد جانش در خطر است. این یکی از مشکلات است که محیطبان باید باید منتظر باشد طرف مقابل تیراندازی کند تا اگر تیر نخورد یا از ناحیه حساسی آسیب ندید و هوشیار یا زنده باقی ماند، بتواند از خود دفاع کند.
فلاحی با اشاره به چالشهای استفاده محیطبانان از سلاح سازمانی اظهار میکند: تنها زمانی محیطبان میتواند از سلاح استفاده کند که بیم تعرض به جان اوست. محیطبان صرف حضور شکارچی غیرمجاز یا حتی در شرایطی که شکارچی جان گونه نادری مانند یوزپلنگ را تهدید میکند، اجازه شلیک ندارد. باید منتظر باشد که طرف مقابل تیراندازی کند و اگر جان سالم به در برد، میتواند از خود دفاع کند.
وی میافزاید: قانون به کارگیری سلاح بندهایی دارد که عنوان کرده میتوان برای دفاع از جان خود یا دیگران از سلاح استفاده کرد، اما در عمل اینگونه است که باید اثبات کرد فرد مقابل تیراندازی کرده و جان شما در خطر بوده است حتی اگر متخلف زخمی شود، باید اثبات شود که محیطبان در شرایط دفاع مشروع بوده است. این وضعیت کار محیطبانان را بسیار سخت کرده است.
به گفته فلاحی مواردی بوده که محیطبان احساس کرده جانش در خطر است و به شکارچی شلیک کرده سپس محیطبان متخلف شناخته شده است.
وی با اشاره به تفاوت کار محیطبانان با نیروهایی مانند پلیس میگوید: پلیس معمولاً در مأموریتهای خود میداند که درگیر چه نوع صحنهای خواهد شد، اما محیطبان در منطقهای وسیع، بدون اطلاع از شرایط، ممکن است با متخلفان مسلح روبهرو شود. شرایط محیطبانی غیرقابل پیشبینی و بسیار پیچیده است.
معاون یگان حفاظت محیط زیست با تقسیمبندی شکارچیان به دو دسته اظهار میکند: برخی شکارچیان قانونمند هستند و برخی دیگر قانونگریز. مشکل اصلی با آن دستهای است که قانونگریز هستند و برای فرار از دستگیر شدن، حتی حاضر به ارتکاب جرمهای سنگین میشوند. وقتی متخلف بداند که محیطبان امکان دفاع از خود را ندارد، جسورتر میشود و به خشونت روی میآورد.
فلاحی درباره خطرناک بودن برخی از شکارچیان یا متخلفان ادامه میدهد: بعضی از این افراد مجرمانی هستند که علاوه بر شکار غیرمجاز، سابقههای دیگری هم دارند؛ از جمله قتل، شرارت یا فرار از قانون. به عنوان مثال فرار کردند و در کوه در حال تخلف هستند. وقتی محیطبان با چنین افرادی مواجه میشود، طبیعی است که احتمال درگیری و آسیب بسیار بیشتر شود.
معاون یگان حفاظت محیط زیست درباره سابقه کشتهشدن محیطبانان میگوید: از سال ۱۳۵۰ تا به حال با اتفاق تلخ اخیر، ۱۲۳ محیط بان به شهادت رسیدهاند و یا جان خود را از دست دادهاند البته همه این موارد با تیر مستقیم نبوده است. بعضی بر اثر تعقیب و گریز سقوط کردهاند، برخی غرق شدهاند و جان باختهاند. اما بهطور میانگین میتوان گفت سالانه حدود دو محیطبان جان خود را از دست میدهند.
فلاحی در تحلیل این آمار توضیح میدهد: این آمار نشان میدهد که جامعهای که محیطبانان با آن مواجهند، قشر خاصی است. در مجموع جامعهای که محیطبانان با آن مواجه هستند خشن نیست، اما بعضی از این اقشار که محیطبانان با آن سر و کار دارند، افراد متخلفی هستند و گاهی کار به خشونت کشیده میشود.
وی در ادامه با اشاره به رفتار متخلفان میگوید: برخی از این متخلفان اگر فقط قصد فرار داشته باشند، تیر هوایی شلیک میکنند و از محل متواری میشوند، اما شلیک مستقیم به سمت محیطبان نشان دهنده قساوت و رذالت آنهاست.
فلاحی درباره پیچیدگیهای مواجهه با متخلفان اظهار میکند: بعضی از این افراد ممکن است سابقه جنایت داشته باشند، بعضی هم شاید اولین بار باشد که در چنین شرایطی قرار میگیرند، اما در هر صورت برخورد با آنان برای محیطبانان بسیار خطرناک است و نیاز به بررسیهای تخصصی بیشتری دارد.
معاون یگان حفاظت محیط زیست درباره درخواستهای این یگان از نهادهای قانونی اظهار میکند: اولین خواسته این است که پس از رخداد چنین حوادثی، رسیدگی قضایی تسریع شود. اگر رسیدگی به پروندهها طولانی شود، بازدارندگی خود را از دست میدهد. به همین سبب برخورد قانونی با چنین پروندههایی باید سریع و قاطع باشد.
وی ضمن تاکید بر مشکلات قانون بهکارگیری سلاح میافزاید: قانون مشخص نکرده محیطبان دقیقاً در چه شرایطی میتواند از سلاح استفاده کند. در حال حاضر محیطبان باید خود را در معرض خطر قرار دهد و اگر تیر به او نخورد، دفاع کند. این درحالیست که نمیتوان ذهن متخلفان را خواند و فهمید قصد حمله دارند یا نه؟ محیطبان در لحظه نمیداند که طرف مقابل قصد تیراندازی دارد یا فقط میخواهد منطقه را ترک کند؟ در این شرایط، محیطبان باید کاملاً در حالت دفاعی بماند و اجازه استفاده پیشگیرانه از سلاح را ندارد. این وضعیت باعث شده که محیطبانان در شرایط میدانی دچار سردرگمی شوند.
معاون یگان حفاظت محیط زیست ادامه میدهد: اکنون کار محیط بان پدافندی است، یعنی منتظر اقدام متخلف میماند و بعد عکسالعمل نشان میدهد. این روند باید تغییر کند و به محیطبان اجازه داده شود که در مناطق حساستر، در صورت مواجهه با خطر، کار آفندی انجام دهد و با تهدید مقابله کند.
فلاحی با اشاره به وضعیت نیروهای پلیس میگوید: پلیس در شرایط مشابه اگر تشخیص دهد که خطری جدی وجود دارد، میتواند تحت شرایطی که تشخیص دهد جانش در خطر است، تیراندازی کند. در حالی که محیطبان باید حتماً تیراندازی متخلف را ببیند یا منتظر وقوع خطر شود. در حال حاضر حتی شلیک تیر هوایی هم برای محیطبان بهراحتی مجاز نیست این در حالیست که پلیس در لحظه تشخیص خطر میتواند اقدامات بازدارنده انجام دهد، اما محیط بان باید صبر کند و بعد عکسالعمل نشان دهد.
وی در جمعبندی صحبتهای خود تأکید میکند: مشکل ما اینجاست که نمیتوانیم آغازکننده عمل باشیم. تمام این حرفها در نهایت به این نتیجه میرسد که محیطبان باید در موقعیتی قرار بگیرد که بتواند پیش از وقوع خطر جدی از خودش دفاع کند.
فلاحی درباره نقاط مستعد درگیری بین محیط بانان و متحلفان میگوید: ما استانهایی داریم که به لحاظ کشفیات و آمار درگیری بالا هستند. استانهایی که هم تعداد شهدا و هم مجروحان بیشتری داشتهاند. این موضوع میتواند به واسطه گستردگی استان، شرایط اقلیمی، قومیتی یا عوامل مختلف دیگر باشد. نمیتوان فقط یک یا دو عامل را در نظر گرفت. فاکتورهای زیادی در این زمینه دخیل هستند.
وی در پاسخ به پرسشی درباره تأثیر این حوادث بر روحیه محیطبانان اظهار میکند: این حوادث قطعاً تأثیر میگذارد. زمانی که همکاران ما میبینند یکی از همکارانشان جان خود را از دست داده، طبیعتاً روحیهشان آسیب میبیند. شغل باید لذتبخش هم باشد، اما در شرایط فعلی، محیطبان نه تنها لذت نمیبرد بلکه دائم نگران جان خود است. این مسئله در جذب نیروهای جدید هم اثرگذار است. وقتی افراد ببینند این شغل اینقدر پرخطر است، ممکن است تمایل کمتری برای ورود به آن داشته باشند.
معاون یگان حفاظت محیط زیست میافزاید: در حال حاضر کسانی که در این حرفه هستند، با تمام توان به کار خود ادامه میدهند، اما برای جذب نیروهای جدید باید به این مسائل توجه کنیم.
وی درباره وجود مراکز پژوهشی در یگان حفاظت محیط زیست نیز میگوید: مرکز پژوهشی مستقل نداریم، اما در سازمان حفاظت محیط زیست کارهای پژوهشی انجام میدهیم. ما پیشنهاد دادهایم که پروندههای قضایی خاص بررسی شوند.
فلاحی در پایان میگوید: از انجام پژوهشهای تخصصی درباره علل و عوامل وقوع حوادث و ارتباط آنها با فقر، شرارت یا سایر شاخصهای اجتماعی مورد مطالعه استقبال میکنیم تا بتوانیم برنامهریزی بهتری برای آینده داشته باشیم.