سخنگوی وزارت خارجه ایران نیز اعلام کرد که تعویق گفتوگوها بنا به پیشنهاد وزیر امور خارجه عمان بوده است. اگرچه هنوز تاریخی مشخص نشده اما محتمل است ظرف چند روز آینده این مذاکرات از سر گرفته شود و مسائل فنی، اختلافات در دولت ترامپ و دیپلماسی قهری که سه دلیل اصلی تعویق این دور از مذاکرات بوده، نتواند در روند گفتوگوها و چارچوب توافقی چندان تاثیرگذار باشد.
۱. شیطان در جزئیات
در حالی مذاکرات از روز شنبه ۱۳ اردیبهشت به تاریخ دیگری موکول شده و به تعویق افتاده که از همان اول هم وزیر خارجه عمان، مذاکرات شنبه ۱۳ اردیبهشت را قطعی اعلام نکرده بود و از واژه (provisionally) (موقتا)، برای دور بعدی استفاده کرد. در توییت وزیر خارجه عمان آمده: مذاکرات هفته آینده (شنبه ۱۳ اردیبهشت) با یک نشست سطح بالای دیگر که به طور موقت برای سوم ماه مه (شنبه هفته آینده) برنامهریزی شده است، ادامه خواهد یافت.
نیویورک تایمز نیز روز یکشنبه ۷ اردیبهشت یک روز پس از مذاکرات عمان خبر داد که احتمالا طرفها دو هفته بعد وارد گفتوگو شوند، چرا که هیات آمریکایی نیاز به زمان برای بحث و بررسی پیشنهادهای ایران دارد. طبق خبر باراک راوید خبرنگار اکسیوس، آمریکاییها هنوز به موضع واحدی درباره پروپوزال ایران در مذاکرات قبلی نرسیدهاند. در همین خصوص بلومبرگ در گزارشی به برخی از جزئیات این پیشنهاد پرداخته و مینویسد: ایران در جریان مذاکرات هستهای، یک فرصت سرمایهگذاری تریلیون دلاری به ایالات متحده پیشنهاد کرده است. این پیشنهاد با هدف کاهش تحریمها و جذب صنایع آمریکایی به بخشهای انرژی و هستهای ایران مطرح شده است. مشکلات اقتصادی تهران ظاهرا تمایل این کشور را به همکاری بیشتر کرده است؛ اما بیاعتمادی عمیق همچنان مانع پیشرفت مذاکرات است.
این تعویق قبلا هم در بحث مذاکرات کارشناسی که قرار بود چهارشنبه ۳ اردیبهشت در مسقط برگزار شود اتفاق افتاد و به روز شنبه و همزمان با مذاکرات عراقچی و ویتکاف موکول شد که نشان میدهد شیطان در جزئیات است و ورود به مباحث پیچیده فنی نهتنها میتواند منجر به این تعویقها شود، بلکه حتی پتانسیل این را دارد که مذاکرات را با وقفههای چندهفتهای هم مواجه کند.
۲. فشار تندروها
نکته دوم اختلافات در تیم ترامپ و فشار تندروها از جمله والتز و روبیو بر سر غنیسازی صفر است که در نهایت منجر به برکناری مشاور امنیت ملی شد. اگرچه رسوایی سیگنالگیت احتمالا دلیل اصلی این برکناری بوده، اما اظهارات پسر ترامپ پرده از ماجرای بزرگتری برمیدارد. در واقع اختلافات در دولت ترامپ به حدی افزایش یافته و آشکار شده است که جونیور ترامپ در واکنش به مطلبی که خبر از عملیات تبلیغاتی بنیاد دفاع از دموکراسی (FDD) علیه ویتکاف و مذاکرات ایران و آمریکا داده است، اینگونه نوشت: «نئومحافظهکاران دولت پنهان استیو ویتکاف را تخریب میکنند، چون به دنبال تضعیف دستورکار سیاست خارجی پدرم هستند. دولت پنهان خواهان جنگ ابدی است.»
مضاف بر این اختلافات که ناشی از فشار حلقه نئوکانهاست، نفوذ لابی اسرائیل در دالانهای قدرت در آمریکا هم بسیار تاثیرگذار است. بهویژه که نخستوزیر اسرائیل خود رهبری این فشارها را بر عهده گرفته و بارها از مسیر مذاکره و توافق انتقاد و اعلام کرده رژیم صهیونیستی راه خود را برای مهار آنچه توان موشکی و اقدامات منطقهای تهران خوانده میشود، در پیش خواهد گرفت. اگرچه آسوشیتدپرس معتقد است نتانیاهو درنهایت نمیتواند با ترامپ درباره مذاکرات تهران-واشنگتن مخالفت کند.
۳. دیپلماسی قهری
ترکیب دیپلماسی با فشار و تحریم که در طول سه هفته گذشته منجر به تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران شده و واکنش شدید ترامپ در مواجهه با خریداران نفت ایران را در پی داشته، عامل دیگری است که از دید تهران با روح مذاکرات متوازن و منصفانه سازگار نیست. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه، با انتقاد از این تحریمها، آن را گواه آشکار دیگری از رویکرد متناقض تصمیمگیران آمریکایی و فقدان حسننیت و جدیت در آنها برای پیشبرد مسیر دیپلماسی توصیف کرده است.
بیانیه وزارت امور خارجه در خصوص اصرار آمریکا بر ادامه و تشدید تحریمهای غیرقانونی در حالی که تهران به تعهد به مسیر دیپلماسی و اعلام آمادگی برای ادامه مذاکرات واقف است، بخش دیگری از این رویکرد ناسازگار آمریکاییها را بازتاب میدهد. یورونیوز نیز در تحلیلی از این مساله، با طرح این سوال که چرا تروئیکای اروپایی و آمریکا همزمان با مذاکرات هستهای، ایران را تحریم و تهدید میکنند، مینویسد: آمریکا و اتحادیه اروپا در برابر برنامه هستهای ایران، بهطور همزمان از یک استراتژی پیچیده و چندوجهی بهره میبرند. از یکسو با اعمال فشارهای اقتصادی و تحریمهای سختگیرانه، و از سوی دیگر با تلاش برای حفظ مسیر گفتوگو و دیپلماسی، سعی دارند تنشها را مدیریت کنند. کارشناسان بر این عقیده هستند که این رویکرد نهتنها از اختلافنظر میان طرفین حکایت دارد، بلکه نشاندهنده هماهنگی در اهداف کلان و تفاوت در روشهای اجرایی است.
منبع: دنیای اقتصاد