شأنی که باید بازگردد؛ صدای خاموشِ معلم‌ها

فرارو شنبه 13 اردیبهشت 1404 - 09:12
«بهترین اتفاق برای این موضوع تدوین سند تحول بنیادین بود که جایگاه آموزش و پرورش و معلمان را در معرض دید همه مسئولین قرار دهد تا آنها هم بدانند هر کدام مسئولیتی در قبال معلم به عهده دارند. مسأله بعدی هم جایگاه کلی آموزش و پرورش در نظام برنامه‌ریزی کشور است که باید مورد توجه باشد. اگر بخواهیم جایگاه معلم را ارتقا دهیم اول باید به گزینش و نحوه انتخاب آن دقت کنیم. باید در گزینش معلمان بیشتر دقت کنیم، البته که رتبه‌های خوبی از کنکور در دانشگاه فرهنگیان درس می‌خوانند و خیلی از آنها رتبه‌های دو و سه رقمی کنکور هستند.»

مقام معلم‌ها همیشه بالاست، این را نسل‌های قدیم بهتر می‌دانند، دانش‌آموزانی که مقام معلم را ستایش می‌کردند و حتی بیشتر از والدین خود از معلم‌ها حرف شنوی داشتند. اما این روزها اوضاع کمی متفاوت است. بسیاری از معلم‌ها معتقدند جایگاهی که بین دانش‌آموزها و حتی والدین آن‌ها داشته‌اند، تا حد زیادی از دست رفته است. برای همین بزرگترین خواسته این قشر بازگشت شأن و مقامی است که یک روز بهترین معرف معلم‌ها بود. همین موضوع باعث شده سازمان آموزش و پرورش سند تحول بنیادین و رتبه‌بندی فرهنگیان برای شأن معلمی را تدوین کند. چون یکی از نهادهای مهمی که می‌تواند به این نسل احترام و حفظ شأن معلم را بیاموزد و به آن تأکید کند، آموزش و پرورش است. 

به گزارش ایران، علی فرهادی سخنگوی وزارت آموزش و پرورش درباره اینکه سند تحول بنیادین و رتبه‌بندی فرهنگیان برای شأن معلمی تدوین شده است، می‌گوید: «آینده کشور را می‌توان در چهره آموزش و پرورش فعلی دید. هرچقدر از منابع انسانی، منابع مالی، وقت و زمان آموزش درست استفاده کنیم و نگاه بلند به آموزش و پرورش داشته باشیم، می‌توانیم آینده بهتری برای نظام تعلیم و تربیت و معلمان بسازیم. شاید در یک مقطعی از زمان این موضوع دچار خلأ شد، زیرا آموزش و پرورش سند مشخصی از جنس چشم‌انداز نداشت، ولی سند تحول بنیادین بخشی از اهمیت به آموزش و پرورش و جایگاه و منزلت معلم را حل کرد و باعث شد نظام تربیت معلم احیا شود.» 

فرهادی می‌گوید: «بهترین اتفاق برای این موضوع تدوین سند تحول بنیادین بود که جایگاه آموزش و پرورش و معلمان را در معرض دید همه مسئولین قرار دهد تا آن‌ها هم بدانند هر کدام مسئولیتی در قبال معلم به عهده دارند. مسأله بعدی هم جایگاه کلی آموزش و پرورش در نظام برنامه‌ریزی کشور است که باید مورد توجه باشد.»

او درباره اینکه اگر بخواهیم جایگاه معلم را ارتقا دهیم اول باید به گزینش و نحوه انتخاب آن دقت کنیم، می‌گوید: «باید در گزینش معلمان بیشتر دقت کنیم، البته که رتبه‌های خوبی از کنکور در دانشگاه فرهنگیان درس می‌خوانند و خیلی از آن‌ها رتبه‌های دو و سه رقمی کنکور هستند. آن‌ها نگاه بهتری به شغل معلمی دارند ولی گام دیگر پس از ورود معلمان به سیستم آموزش و پرورش، نگهداشت و ارتقا معلمان است. به تعبیر دیگر باید برای ارتقا معلمان برنامه‌ریزی شود که با آموزش مستمر این اتفاق می‌افتد.» 

سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در ادامه می‌گوید: «باید همه نهادها به آموزش و پرورش کمک کنند و بلندترین نظر به وزارت آموزش و پرورش هم از ناحیه مقام معظم رهبری و هم از ناحیه قانون نسبت به آموزش و پرورش وجود دارد. قانون در برنامه هفتم توسعه تکالیفی برای آموزش و پرورش تعیین کرده که نسبت به رشد جایگاه آموزش و پرورش و معلمان امیدوار کننده است.» 

والدین بی‌تقصیر نیستند

مریم یوسفی جامعه‌شناس و استاد دانشگاه درباره تنزل جایگاه معلم و تلاش برای بازگرداندن اهمیت این صنف به جامعه دانش‌آموزی بیان می‌کند: «زمانی که خود ما دانش‌آموز بودیم، در ایام نزدیک به روز معلم، شب تا صبح نمی‌خوابیدیم و از یک هفته قبل از مادرمان می‌خواستیم هدیه مناسبی برای معلم‌مان تهیه کند. بیشتر از معلم ذوق داشتیم تا قدمی برای خوشحالی آن‌ها برداریم. این رویه تا زمانی که دانشجو بودیم، ادامه داشت. منظور من فقط فعل هدیه دادن به معلم نیست. موضوع اصلی بعد معنوی آن یعنی ارزش گذاشتن به مقام معلم است، اما اکنون دیگر مثل سابق نیست و معلم جایگاه خود را تا حد زیادی از دست داده است.» 

یوسفی می‌گوید: «متأسفانه قدر و منزلت شغل شریف معلمی در کشور پایین آمده است. امروزه جایگاه معلم به جایی رسیده که او جرأت ندارد به دانش‌آموز بیش از یک حدی تکلیف بدهد زیرا والدین گلایه می‌کنند که به فرزند ما مشق شب ندهید. بعضی از دانش‌آموزان این نسل، حاضر نیستند تکلیف بنویسند و والدین خود را سراغ مدیر و معلم می‌فرستند. وقتی این رویه ادامه داشته باشد، دانش‌آموزان با همین وضعیت به دانشگاه می‌روند سپس همان رفتاری که مقابل معلم داشتند این بار در دانشگاه مقابل استاد خود دارند.» 

او با اشاره به تأثیر تک فرزندی در نوع رفتار دانش‌آموزان با معلمان می‌گوید: «اکثر خانواده‌ها تک فرزند هستند و فرزندشان در مدارس غیردولتی درس می‌خواند. اگر هم به مدرسه دولتی می‌روند باید حتماً نور چشمی باشند. وقتی فرزندان با این رویه تربیت می‌شوند به مدرسه که می‌آیند تصور می‌کنند مدیر مدرسه مادر آن‌هاست و نمی‌توانند در چهارچوب مقررات مدرسه رفتار کنند.» 

این استاد دانشگاه در پاسخ به این سؤال که چرا در گذشته معلم از ارزش و جایگاه والاتری برخوردار بود؟ می‌گوید: «زمان ما فرزند سالاری و فرزند محوری نبود، بلکه سبک زندگی خانواده‌ها بزرگ محوری و خانواده محوری بود، هرچه بزرگ خانواده می‌گفت اعضای خانواده از آن تبعیت می‌کردند، به همین دلیل در مدرسه هم حرف بزرگ‌تر حرف آخر بود. هرجایی که بزرگترها بودند حرف شنوی از آن‌ها در اولویت قرار داشت.

 اما در حال حاضر همه چیز فرزند محوری و فرزند سالاری شده است. امروزه حرف اول خانواده‌ها را فرزندان می‌زنند. ما نسلی هستیم که در خانواده‌های‌مان پدر و مادر تعیین‌کننده بودند، ولی الان فرزندان‌مان محوریت خانواده را دارند. به همین دلیل است که نه تنها معلمان، والدین و اغلب بزرگترها مانند سابق مورد احترام نیستند.»

این جامعه‌شناس اضافه می‌کند: «اگر فرزندان محوریت خانواده را در دست گرفته‌اند به دلیل تربیت ناصحیح والدین است زیرا والدینشان در خانواده‌های پدر محوری و مادر محوری بزرگ شده‌اند، سپس احساس کردند فاصله زیادی بین آن‌ها وجود دارد. برای همین خواستند این فاصله را با فرزندانشان از بین ببرند و با آن‌ها دوست و صمیمی باشند، قبل از اعلام نیاز آن‌ها را بسیار وابسته بار آوردند، به همین دلیل نسلی با توقع‌های زیاد تربیت شد.»

منبع خبر "فرارو" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.