به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا،  روز معلم که می‌رسد، معمولاً روایت‌ها به سمت بزرگداشت دانایی و تکریم مقام معلم می‌رود؛ اما ما امسال تصمیم گرفتیم روایت را از نگاه بچه‌ها بنویسیم. از آنها خواستیم معلم‌شان را شبیه یک شخصیت کارتونی و یک غذای دلخواه توصیف کنند. پاسخ‌ها، صمیمی، کودکانه و در عین حال عمیق و تفکر‌برانگیز بودند؛ گویی هر کودک، در دل معلمش یک قهرمان یافته بود.

یکی از دخترها گفت: «خانم معلم‌مون درست مثل دختر کفشدوزکیه؛ چون اون هم شهرش رو خیلی دوست داره و هم برای نجاتش، حاضر جونش رو بده. خانم معلم ما هم همین‌طوره. وقتی می‌خواد چیزی یادمون بده و با روش خودش نجات‌مون میده از نفهمیدن‌ها.»

یکی دیگر از دانش آموزان گفت: «من فکر می‌کنم خانم‌مون مثل گردآفرید می مونه. چون اون یکی از زن های بزرگ شاهنامه است و من هم عاشق تاریخ هستم.»

یک دختر دیگر گفت: «خانم مون شبیه باب اسفنجیه، چون دستپختش خیلی خوبه.»

و کودکی دیگر، با شیفتگی گفت: «خانم‌مون مثل پری دریاییه...چون خیلی قشنگه و توی دریا می درخشه و معلمم مثل اون زیباست ولی خانم مون از اون هم خوشگل تره.»

وقتی از غذاها پرسیدیم، اسامیِ آشنا و دلچسبی شنیدیم: سالاد ماکارونی، قرمه سبزی، کباب تابه ای، قیمه و ماکارونی.