به گزارش "ورزش سه"، سازمان خصوصیسازی ۱۰ ماه پس از عرضه ناموفق سهام بلوکی سرخابی ها قصد دارد دوباره شانس خودش را برای فروش این "فیل های سفيد" امتحان کند. هر چند با قيمت گذاری و شرايط فروش عجیبی که برای عرضه بلوکی در نظر گرفته شده بسیار بعيد است بخش خصوصی واقعی رغبتی برای خريد اين دو باشگاه داشته باشد مگر امثال حسین هدایتی. و به نظر میرسد اگر مشتری هم وجود داشته باشد " شبه دولتی ها" باشند. شرکت ها و نهادهایی که به نوعی یا دستشان در جیب مردم است يا دولت يا هر دو.
با اين قيمت گذاری و سود فروش اقساطی که سازمان خصوصیسازی در نظر گرفته يا کلا قصد فروش ندارد يا حداقل تمایلی برای فروش به بخش خصوصی وجود ندارد. هر چند معمول است که در عرضه سهام کنترلی قیمتی بالاتر از قيمت سهام مورد معامله در بورس در نظر گرفته شود ولی ۱۱۰ درصد ( بیش از دو برابر ) بیشتر از قيمت بازار سهم حداقل برای اين دو باشگاه که در کوتاه مدت و ميان مدت هيچ چشم انداز سودآوری برای آن ها متصور نيست، غیر منطقی و غير منصفانه است.

کاهش قيمت حدود ۲۵ درصدی سهام اين دو باشگاه از عرضه قبلی تاکنون بیانگر آن است که سرمايه گذاران نظر مثبتی به این دو بنگاه غير اقتصادی ندارند. عجيب تر از قيمت غير منطقی سود فروش اقساطی ۲۳ درصدی است. در حاليکه تجارب بين المللی نشان می دهد برای گذر از فوتبال دولتی به خصوصی، وام های بلند مدت کم بهره در نظر گرفته می شود تا بخش خصوصی برای مالکیت ترغيب شود در نظر گرفتن چنین سودی هيچ توجيه منطقی ندارد.
خريدار استقلال در ازای ۱۸۵۰ ميليارد تومان قيمت سهام بايد ۱۴۸۶ ميليارد تومان طی ۶ سال سود پرداخت کند و خریدار پرسپولیس نيز علاوه بر ۲۱۱۶ ميليارد تومان قيمت سهم، سود ۱۷۰۰ ميليارد تومانی را نيز بايد بپردازد. با اين اعداد قسط ساليانه خريد استقلال ۵۲۵ ميليارد تومان و قسط ساليانه تصاحب پرسپولیس ۶۰۱ ميليارد تومان است.
در حالیکه در شرایط فعلی حداکثر درآمد قابل تصور از محل اسپانسری روی پيراهن، تبلیغات محیطی، بليط فروشی و .... کفاف نیمی از اقساط ساليانه را نمی دهد، خریدار بالقوه بايد تقريبا معادل اقساط ساليانه هم برای تيم داری هزينه کند. یعنی مالک جدید بايد هر سال حدود ۱.۵ برابر اقساط ساليانه هزینه کند و به همين مبلغ تراز منفی ساليانه دارد. راستی تکلیف Financial Fair Play چه می شود؟
لازم به ذکر نيست با رويه ای که توسط صدا و سیما و مجلس در پيش گرفته شده، حداقل در کوتاه مدت از محل حق پخش نمی توان درآمدی متصور شد . چون دولت نه پولی دارد که بدهد و اگر پولی هم باشد به حق پخش نمی رسد مانند آنچه در برنامه ششم اتفاق افتاد.
به نظر میرسد سازمان خصوصیسازی بیشتر از آن که دنبال تسهیل واگذاری و رها شدن از مشکلات اين دو بنگاه بدون بازده و پر حاشیه باشد دنبال درآمد زایی از سرخابی است. چون در حاليکه از زمان عرضه قبلی قيمت سهام آن ها در بورس کاهش قابل ملاحظهای پیدا کرده سازمان خصوصیسازی با افزايش سود فروش اقساطی از ۱۶ به ۲۳ درصد اين کسری درآمد را جبران کرده به گونهای که در صورت فروش، درآمد دولت از محل واگذاری این دو بنگاه حتی بیشتر از عرضه مرحله قبل است که قيمت سهام آن ها بالاتر بود.