پیشکسوتان دفاع مقدس باید باشند تا نسل جدید را با رشادتها و شجاعت مردان آشنا کنند، جوان و نوجوان امروز هم باید فصل از خود گذشتن برای وطنش را بیاموزد هر چند جوانان امروز کم از گذشته ندارند و از دل همین جوانان شهید حججی ها و شهدای مدافع حرم بیرون آمدند.
محمد اسماعیل تقوی پهلوانلو در سال های نهچندان دور از خانه و کاشانه در جبهه نبرد حضور پیدا کرد تا یک وجب از خاک کشور عزیزمان به دست دشمن بعثی نیفتد.این رزمنده که به گفته خودش ۱۸ساله بود با گذراندن دوره چهل روزه آرپیچی زن جبهه جنگ و مقاومت می شود.
با استکان در دستش و نوشیدن چای آرامش خاصی را در چهره اش مشاهده می کنیم، آرامشی از جنس یقین و ایمان، با یادآوری خاطرات دفاع مقدس حال و هوایش می شود جبهه، خمپاره و آرپیچی …
خاطرات وی یادآور روزهایی است که میراث تاریخی گران بهایی از غیرت، میهن دوستی برای نسل کنونی آفریده است به نوعی که هنوز رشادت های آنان الگویی ناب برای جوانان است که همان اندازه بی پروا و شجاعانه دل به آتش میزنند تا حماسهای به رنگ دفاع مقدس بیافرینند. به یقین این حماسههای جاودان در طول تاریخ برای آیندگان نیز الگوساز خواهد بود.
محمد اسماعیل تقوی پهلوانلو در مورد حضور خود در جبهه های جنگ تحمیلی می گوید: ۱۸ساله بودم سال ۱۳۶۷، از روستای حصار گلیان شیروان داوطلبانه عازم میدان جنگ و جهاد شدم، تنها حضور در جبهه بود که میتوانست آرامم کند، شرایط جبهه هم حال و هوای خاص خود را داشت، حال و هوای آن زمان هر فردی را به سمت دفاع از کشورش میکشاند.
باید بگویم شور و حال انقلابی آن روزها همراه با شعور بود که افراد به این مسیر میرفتند؛ چرا که دفاع از انقلاب و حقانیت اسلام مطرح بود و نمیتوانستیم نسبت به آن بیتفاوت باشیم .
اجازه ندادم دوری از خانواده و ترس اطرافیانم از حضور در جبهه مانع از تحقق آرمان هایم باشد، معتقدم خداوند نوری در دلشان انداخت که نمیتوانستند نسبت به نظام و کشور بیتفاوت باشند و خودشان را با شرایط وفق میدادند و امیدواریم این صبر و تحمل ذخیره آخرتشان باشد.
دوره سه ماهه ای را در خط ایلام غرب گذراند و خاطرات آن روزهایش از شهادت دوستان و هم ردیفان گرفته تا اسارت و زخمی شدن رزمندگان خط، برایشان اندوه به یادگار گذاشت.
خاطراتش را که مرور می کند رشته افکارش می رسد به تیرباران دژ نگهبانی و گودالی که سه نفری در آن جای گرفتند تا در تیررس تیراندازی دشمن قرار نگیرند، خاطره هول انگیزی که با هر تیر لرزه به اندام می افتد اما تنها یقین و اخلاص است که میتوان با بیان خاطرات آن، اخلاص و ایمان را به تصویر کشید.
انتهای پیام