شبکه سه ، بی سرو صدا- البته به زعم من - سریالی را پخش میکند که چه بسا در نوع سریالهای تلویزیون ایران کم نظیر باشد .
سریال " دادِستان" که توسط مسعود ده نمکی ساخته شده و در حال پخش است از لحاظ فرم و تکنیک وچیدمان تمام امکانات وهمچنین محتوا قابل تامل و توجه است . لااقل تماشاگر دائمی سریالها ی پلیسی میتواند به داخلی ها امیدوار باشد و جذابیت آنان دو چندان هست چرا که به سراغ موضوعاتی رفته که مردم به عینه با آن روبرو هستند و برای تماشاگر میتواند جذاب باشد.
اصول اولیه سریالهای پلیسی و معمایی داشتن یک فرم جذاب و پرکشش آنهم با نوع قاب بندی، ریتم تدوین ، بازی جذاب و البته با گره افکنی های متعدد و سپس بازگشایی آن در حالیکه گره دیگری ایجاد می شود در فیلمنامه است .آنگونه که تماشاگر مجبور به تعقیب سریال در قسمت های بعد می شود .
دادِستان از همان ابتدا با سقوط مشکوک یک دانشجو آغاز می شود؛ سوژه ای پر التهاب که جامعه به آن حساس است. بخصوص آنکه مخاطب با ادامه سریال متوجه می شود موضوع دانشجویان مطالبه گر و عدالتخواه و سپس آقازاده ها و مسوولین دولتی است که بحث امروز مردم در میان محافل و خانه ها است .
در سریالهای پلیسی ریتم در تدوین حرف اول را می زند نباید با صحنه های طولانی تماشاگر خسته شود و متناسب با اوج و فرود درگیری ها زمان نما ها کم و زیاد شود .
در قسمت سوم سریال که به موضوع حمله به مجلس شورای اسلامی می پردازد قاب بندی ها وتدوین و همچنین صدا گذاری حرفه ای و جذاب عمل شدهاست . دقیقا اوج اتفاق و حادثه دلخراش مجلس را به تصویر می کشد که تماشاگر نمیتواند لحظه ای از صفحه تلویزیون روی برگرداند .بخصوص آنکه حوادث مجلس در زمان حاضر رخ داده و همه در جریان جزییات آن هستند و کارگردان نمیتواند براحتی از آن بگذرد . در تدوین این سریال لحظاتی تصاویر سریع میگذرد . کارگردان با حرکت سریع تصاویر به نوعی میگوید این همان صحنه های زاید است که تماشاگر را خسته میکند و البته طعنه ای هم به برخی سریالهایی که آب می بندد میزند.
یکی دیگر از اصول اولیه سریال سازی پلیسی، بهره گیری از فیلمنامهای جذاب و پرکشش است که با ایجاد گره های مختلف ، تماشاگر را به سمت خود بکشاند و با ارایه داستانک های پی در پی هم سریال را به جلو ببرد و هم اینکه با بازگشایی هر گره ای در قسمت های مختلف تماشاگر را کنجکاو به ادامه آن کند که تیم فیلمنامه نویسان ده نمکی از پس آن برآمده اند.
اتفاقات مهمی در حال رخ دادن است که به هم مرتبط اند و هر قسمت اتفاق جدیدی رخ میدهد و نکته مهمتر اینکه نویسندگان برای رفع خستگی و همذات پنداری بیشتر، ریتم طنزی را درمسیر فیلمنامه ایجاد کردهاند که گاه حرف های مهم تر و اصولی تر در آن قسمت بیان می شود و دیگر اینکه شخصیت ها رها و گذرا نیستند .کاملا درونیاتشان برای تماشاگر شکافته شده و درست تعریف میشود. نمیتوان از بازی خوب بازیگران حرفه ای گذشت . گل بازیگری این سریال محمد کاسبی است که سالهاست با چشمان افسونگرش حرفها می زند و تماشاگر شخصیت اش را کاملا درک میکند و همچنین برزو ارجمند، علی سلیمانی که باید در پایان مفصل تر به آن پرداخت.
از زمانی که ده نمکی به سمت فیلمسازی روی آورده خود بخود بخاطر پیشینه اش برخی تحمل ورود آن را نداشته و ندارند ولی او همچنان فعال است و احساس می شود روز به روز گامهایش حرفه ای تر می شود و طبیعتا در آثار قبلی اش دچار ضعف هایی بودکه حتی برخی این نوع سینمای کمدی جبهه ای او را نمی پسندیدند.
اما با دیدن این سریال باید اعتراف کرد او خیلی پختهتر و حرفهایتر شده و دقیقا میداند مسیر فرهنگی انقلاب به چه چیزهایی نیاز دارد.
برخی که در این فضای فساد ستیزی و عد التخواهی نیستند از درک این سریال قدری عاجزند و یا آنهایی که مایل نیستند ده نمکی این حرفها را بزند قدری حوصله به خرج دهند.در شرایطی که تماشاگران تلویزیون ایران بدلیل فقر فیلمنامه و کارگردانی جذاب سراغ فیلم های پلیسی معمایی دانلود شده می روند ده نمکی هدیه ای به آنان داده که میتوانند تحمل کنند و ببیند . اجازه بدهیم همه حرفهای بغض در گلو را بیان کنند.