فیلم «جنگل پرتقال» به روایت شخصیت یک انسان میپردازد و او را که یک نابغه اما در عین حال یک فرد شکست خورده کامل است، به تصویر میکشد؛ فردی که سرشار از عقده و تحقیر است، اما با رفتارش از دانشآموز تا استادش را میرنجاند.
سهراب فیلم «جنگل پرتقال» در جایی که زورش میرسد میتازد و در جایی که نمیتواند کاری انجام دهد با غیبت و تحقیر طرف مقابل را خرد میکند. او یک نابعه در نگارش نمایشنامه است اما خود بزرگ بینی بلای جانش شده و عملا یک هیچ کاره است.
کارگردان جوان این فیلم به خوبی توانسته برای سهراب شخصیتپردازی کند و مخاطب کامل با او همذات پنداری میکند؛ انگار که سالهاست او را میشناسد.
بازی خوب میرسعید مولویان هم یکی از شاخصههای این فیلم است که به باورپذیری نقش برای مخاطب کمک بسیاری کرده است.
«جنگل پرتقال» از یک نقطه آغاز درست به یک نقطه پایان درست میرسد و در طول فیلم مخاطب را با خود همراه میکند؛ فیلمی که هم به تلخیها اشاره دارد و هم عشق را به تصویر میکشد و پیامش این است که عشق در مقابل کینه میتواند پیروز باشد. عذرخواعی درست پذیرفتی است و یک انسان حتی در تاریکترین لحظات میتواند تغییر کرده و انسان خوبی شود و راه درست را انتخاب کند.
«جنگل پرتقال» نشان داد که غرور و خودبزرگبینی بلای جان انسان است حتی اگر این انسان یک نابعه باشد.
احمدرضا معراجی
انتهای پیام/