مرگ بازیگر یک فیلم و یک سریال معمولا علاوه بر تاثر همکاران باعث به وجود امدن مشکل جایگزین کردن بازیگر دیگری می شود که از نظر چهره و بازی بتواند برای مردم باور پذیر باشد. لحظه جایگزینی کمند امیرسلیمانی بجای زهره فکورصبور در سریال بی همگان را در پرشین وی ببینید.
سریال «بیهمگان» به کارگردانی مشترک بهرنگ توفیقی و اصغر هاشمی و تهیهکنندگی مهران مهام، در ژانر اجتماعی بوده و با قلم سعید جلالی و علیرضا کاظمیپور به نگارش درآمده است.
خلاصه سریال بی همگان
امیرعلی پس از آزادی از زندان در تلاش است تا سالهای از دست رفته را جبران کند و زندگی تازهای را برای خود بسازد اما سرنوشت شرایط دیگری را برای او رقم میزند و او برای رسیدن به خوشبختی ناگزیر است تا با مشکلات بزرگتری دست و پنجه نرم کند و موانع زیادی بر سر راهش برای رسیدن به عشقش الناز پیش میآید و…
هنوز نیمی از سریال شبانه «بی همگان» از شبکه سه نگذشته که آنقدر به خورد مخاطب این سریال تلخی و بدبختی تزریق شده که شاید در ادامه بی خیال دیدن ادامه آن شود. در خلاصهی داستان این سریال که با قلم سعید جلالی و علیرضا کاظمیپور نوشته شده آمده است: «امیرعلی پس از آزادی از زندان در تلاش است تا سالهای از دست رفته را جبران کند و زندگی تازهای را برای خود بسازد اما سرنوشت شرایط دیگری را برای او رقم میزند و او برای رسیدن به خوشبختی ناگزیر است تا با مشکلات بزرگتری دست و پنجه نرم کند و …»
تلخی و بدبختی
وظیفه یک سـریال تلویزیونی چیزی جز این است که مخاطب را سرگرم کند؟ میدانیم که در تلویزیون، مالک مهم این است که هر ســریال پند و حرف داشته باشد.این مسئله را ابتدا به ساکن نمیتوان یک عیب دانست منتها با زبان «شیرین»تر هم میتوان پیام را منتقل کرد. در سریال «بیهمگان» اما ماجراهایی مثل قتل، زندان و تومور مغزی پدر باعث ایجاد فضایی تلخ شده.
گویی در تلویزیون ملودرامها به بار نمینشینند جز اینکه تلخ تلخ تلخ باشند! این موارد در سریالهای قبلی سیما به وفور یافت میشد و همین حال اجزای تشکیلدهنده دیگر ســریال تلویزیون یعنی «آتشسرد» است. خب طبیعی است که مخاطب از تکرار این همه تلخی دلزده میشود و بخشی از ناکامی بیهمگان را باید در همین مسئله جستوجو کرد.
حکایت عشـقها و موانعی کــه برســر راه دلدادگان وجود دارد، تم اصلی ســریالهای تلویزیون اســت. در بیهمگان پســری از خانواده نه چنــدان برخوردار، عاشــق دختری از خانوادهای ثروتمند شــده که شرح دادیم مشکالت سر راه آنها چیست.
این موضوع تکراری، عامل دیگری است که به بیهمگان لطمه زده.
این شب ها آخر چرا «بی همگان»؟!
این همه اتفاق بد و تلخی های بی پایان برای قهرمان قصه، آن هم در شرایطی که هنوز نصف سریال پخش نشده، در این روزهایی که مردم به شادی و آرامش نیاز دارند، واقعا چه معنی دارد!
چرا در این روزهایی که مردم به شدت درگیر فشارهای سنگین اقتصادی اند و حال عمومی مردم روبراه نیست، سریالی به این تلخی راهی کنداکتور میشود؟! ملودرامی تلخ با اندک چاشنی مسائل اقتصادی که هر شب میزان تلخی و غم و غصه آن بیشتر می شود و مخاطب به ناچار باید بر سر همه گرفتاری ها و استرسهای روزانه خود، هر شب شاهد این تلخیها هم باشد.
اینستاگرام ـپرسون