سیدحسن خمینی: آیت الله هاشمی مرد روزهای سخت بود /سرمان را بالا بگیریم و بگوییم او قهرمان جنگ و صلح بود

خبرآنلاین پنج شنبه 18 دی 1399 - 20:56
یادگار امام خمینی(ره) گفت: هرجا یاد عزیز بزرگوار ما حضرت آیت‌الله هاشمی در جریان باشد هم دل ها به یاد ایشان معطوف می‌شود و هم غصه‌ای در جان و روح خودمان احساس می‌کنیم.
سیدحسن خمینی: آیت الله هاشمی مرد روزهای سخت بود /سرمان را بالا بگیریم و بگوییم او قهرمان جنگ و صلح بود

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی  در مراسم «چهارمین سالگرد درگذشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی» گفت: مجلس گرانقدری است و هرجا یاد عزیز بزرگوار ما حضرت آیت‌الله هاشمی در جریان باشد هم دل ها به یاد ایشان معطوف می‌شود و هم غصه‌ای در جان و روح خودمان احساس می‌کنیم. جا دارد از برگزارکنندگان جلسه که البته که طبیعتا به دلیل کرونا محبور بودند فضا را محدود و با تعداد کمتری برگزار کنند تشکر کنم.

وی ادامه داد: چهارمین سالگرد ارتحال را اول به خودمان و خانواده بزرگوارشان و باز بیش از همه به یار همیشگی ایشان همسر مکرمه‌شان تسلیت عرض می‌کنم. امروز مناسبت دیگری هم در تقویم ما وجود دارد و آن سالروز سقوط هواپیمایی است که مظلومانه گروهی از هموطنان ما در آن جان باختند که تسلیت عرض می کنم. 

اهم اظهارات سیدحسن خمینی را به نقل از ایلنا و ایسنا بخوانید؛

* از آیات بسیار پرمعنای قرآن آیه‌ای است که در جنگ احزاب وارد شده و آیات سوره احزاب همگی با ارزش هستند اما این آیه به خصوص یک داستان طولانی دارد. از زمره مومنین کسانی هستند که آن عهدی که با خداوند بسته بودند را به جا آوردند اما اینها خودشان دودسته هستند گروهی که درگذشتند و وفا را به جا آوردند و گروهی که منتظر هستند و دور آن ها هم می‌رسد. داستان جنگ احزاب که اگر بخواهیم در رابطه با او صحبت کنیم بحث طولانی لازم دارد چرا که یکی از جاهایی است که سختی‌ها خیلی شدید است.

* آیات قبل اشاره می‌کند که چشم‌ها تیره و تار شده بود و قلب‌ها به حنجره‌ها رسیده بود. در آیه دیگری می‌خواهد فضای جنگ احزاب را نشان دهد اشاره می‌کند که توی آن جنک همه می‌گفتند پس وعده خدا چه شد؟ کسانی که همراه پیامبر بودند می‌گفتند نصرت کو؟ داستان جنگ احزاب از آن جهت اضافه کردم که چندین قصه درون خود  نهفته دارد و از معدود مواردی است که وقتی ببینید کار به مویی بند شده بود. 

* از عهدی که می‌بندیم فرار نکنیم. بدانیم دنیا دار سختی است و تیر و ترکش دارد. بیت معروفی است که می گوید «گر مرد رهی  میان خون باید رفت».

*مرحوم آقای هاشمی مرد روزهای سختی بود.از الطاف بیکرانی که خداوند در حق بنده کرده است  آشنایی بسیار نزدیکی بود که با ایشان داشتم. ایشان اهل فرار نبود و اگر زندگی ایشان را نگاه کنید قبل از انقلاب تا پای اعدام رفته بود.

* روزهای اول انقلاب را خیلی از روی عقل درک نکردیم، بعدها به صورت تاریخی درباره انقلاب شنیدیم که آن روزها سخت بود. آقای هاشمی مرد روزهای سخت جنگ نیز بود. داستان جنگ ما داستان جنگ یک ملت مظلوم در مقابل یک قدرت نبود بلکه در مقابل همه قدرت ها بود. گفتند در کربلا شمشیردار با شمشیر می‌زد، نیزه دار با نیزه می زد و کسی که چیزی نداشت با سنگ میزد. اقمار امریکا که در منطقه زورشان می‌رسید سنگ می زنند و کسی هم که زورش نمی رسید فحش می داد .

*از امریکا آن زمان گرفته تا شوروی و انگلیس پشت سر صدام بودند. قهرمان جنگ آقای هاشمی بود،  البته آقای هاشمی قهرمان صلح  هم بود. اما سرمان را بالا بگیریم ایشان قهرمان جنگ بودند.

* جنگ ما بسیار افتخار آفرین است و ما باید سرمان را بالا بگیریم،  هرگاه آقای هاشمی سمت جبهه میرفتند امام گوسفند نذر می‌کردند سالم برگردد و ایشان قهرمان جنگ هستند.

*بدون سختی به جایی نمی‌رسیم. اشتباه می‌کنند کسانی که فکر می کنند راه سعادت از خوشی می گذرد چراکه راه سعادت از سختی می گذرد .

*بسیاری از آن چیزی که آقای هاشمی می‌گفتند با علم به این بود که بر ایشان هزینه‌ تحمیل می‌شود. احساس می‌کرد نسبت به جمهوری اسلامی دین و وظیفه دارد و نمی‌تواند آن را رها کند. احساس دینی سنگین به مردم ایران، رفاه، معیشت و زندگی مردم داشت و سازندگی در تمام وجودش بود که احساس می‌کرد باید لحظه به لحظه به این سمت پیش رود.

* همه کارها را ایشان برای این می‌دید که اگر ما دینداران که امروز تصدی زندگی مردم را به عهده داریم نتوانیم در این امر مهم موفق باشیم به دین لطمه زده ایم. مدیریت جمهوری اسلامی به گونه‌ای رفتار کند که مردم احساس کنند اگر نه دولت کریمه زندگی می‌کنند که البته او خواهد آمد، بلکه مسیر و ضلعی از دولت کریمه قرار دارند.

* مرحوم آقای هاشمی به عهد خودش با خدا هم وفادار بود و از آن فرار نمی‌کرد، باید از آقای هاشمی یاد بگیریم و او نیز این درس را در مکتب امام آموخته بود که ما نمی‌توانیم شانه از زیر بار مسئولیتی که به ما واگذار شده است، خالی کنیم. اگر مرگ دارد، گو پیش آ تا در آغوشش بگیرم.

و* شرط این میدان این است که "من" را کنار بگذاریم،‌ به این بیت از امام خمینی "این ما و منی جمله ز عقل است/ در خلوت مستان، نه «منی‌» هست و نه «مایی‌»" اشاره و با  تضمین به بیتی از حافظ "میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست/ تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز" و آیات قران گفت: اگر منیت را کنار گذاشتیم راه ها باز می‌شود. تا نتوانیم این "من" را در وجود خود بکشیم و مدام به جایگاه و حضور و عکس وتوجه کنیم، نمی‌توان آنگونه که باید پیش رفت.

*آقای هاشمی حداقل در دوازده سال آخر عمرشان می‌توانست خیلی راحت تر سر کند، اما ایستادگی و احساس می‌کرد مصداق "رجال صدقوا ما عاهدوا الله" است و این عهد را باید صادقانه انجام دهد. وقتی احساس وظیفه می‌کرد وارد می‌شد و خدا نیز کمک می‌کرد.

*سال ۱۳۶۴ مرحوم هاشمی به ژاپن سفر کردند. من ۱۳ سالم بود و با همراهان ایشان با اسم ناشناس به این سفر رفتم. مادرم گفتند خطر ندارد این سفر؟ ابوی من گفتند چرا، خطر هست اما اگر قرار است اتفاقی برای آقای هاشمی بیافتد مهم نیست که برای حسن هم بیافتد.

*من در چندین نوبت بی‌تابی ایشان را هم دیده بودم. اینکه ایشان خوب لمس می‌کرد که بدون سختی به جایی نمی‌رسیم مهم است. آقای هاشمی می‌دانست دنیا کتک، زندان و لطمه دارد. اشتباه می‌کنند کسانی که فکر می‌کنند راه سعادت از خوشی می‌گذرد.

آقای هاشمی به امام(ره) گفتند چون بد است شما اتمام جنگ را قبول کنید من قبول می‌کنم و بعد شما من را عزل کنید. راویانی گفتند که گفته شده اعدامم کنید. اما امام این طوری نبودند، مسئولیت پذیر بودند. رابطه امام و آقای هاشمی رابطه مثال زدنی است.

این خبر درحال تکمیل است...

2727

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.