نه انتحار، نه کامیکازه؛ شهادت در راه حقیقت

الف چهارشنبه 03 دی 1404 - 00:06

کجا و ذیل کدام نظام سیاسی و تربیتی می‌توان انسانی را دید که تیغ بر گلوی اوست، اما لبخند می‌زند و چشم‌هایش می‌درخشد؟ این تصویر، نه محصول لحظه‌ای هیجان است و نه برآمده از غریزه‌ مرگ؛ اینجا با تیپی از انسان مواجه‌ایم که در سنت شیعی «شهید» نامیده می‌شود. نمونه‌ عینی آن، محسن حججی است.

حتی در درون جمهوری اسلامی نیز، این تیپ انسانی به‌صورت انبوه و تکرارشونده تنها در یک سازه‌ی نهادی امکان ظهور یافته و آن سازه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بستر و جریان بسیجی آن است. اگر این نهاد تربیتی و معنایی وجود نداشت، جمهوری اسلامی نیز قادر نبود چنین انسان‌هایی را نه به‌صورت استثنا، بلکه به‌مثابه یک قاعده‌ اجتماعی بازتولید کند.

بی‌تردید ارتش و دیگر نیروهای نظامی نیز قهرمان داشته‌اند و دارند، اما تفاوت در «سطح مهارت» یا «شدت شجاعت» نیست؛ تفاوت در وسعت و خاستگاه قهرمانی است. حتی آن‌گاه که در سایر نیروها با قهرمان بزرگی مواجه می‌شویم، الگوی درونی و آرخه‌ی وجودی او، همان تیپ بسیجیِ برآمده از دفاع مقدس است. قهرمان چه ارتشی چه سپاهی و سایر نیروها پیش از آنکه تکنسین جنگ باشد، انسانِ معنایی شده است؛ انسانی که بسیج مردمی و خودجوش دفاع مقدس، سرنمون و اوج آن است.

شهیدانی چون عباس دوران یا منصور ستاری و بابایی، هرچند آموزش نظامی را در ساختارهای حرفه‌ای و حتی در آمریکا آموختند، اما اگر انقلاب اسلامی رخ نمی‌داد، این آموزش‌ها هرگز به آن سطح از قهرمانی تاریخی منتهی نمی‌شد. آنان خلبانی هواپیما را در دانشگاه‌های نظامی آموختند، اما «پرواز با پیکر خویش» را در انقلاب اسلامی و در نسبت وجودی با امام راحل فرا گرفتند. این همان نقطه‌ی تمایز است.

ممکن است کسی بگوید سربازان ژاپنی در جنگ جهانی دوم نیز شجاع بودند؛ آنان نیز بی‌محابا خود را به مرگ می‌سپردند. این قیاس، در ظاهر موجه می‌نماید، اما در باطن نارساست. آنچه در کامیکازه رخ می‌دهد، مرگ به‌مثابه ابزار است؛ مرگی در خدمت امپراتور، خاک، افتخار ملی یا اطاعت مطلق از فرمان. در اینجا فرد، خود را به «وسیله» تقلیل می‌دهد. اما شهادت شیعی، مرگِ ابزاری نیست؛ مرگِ معنادار است. شهید شیعی نه برای نابودی دشمن، بلکه برای تحقق حقیقت جان می‌دهد. او مأمور به کُشتن نیست، بلکه مأذون به فدا شدن است. هدف غایی او نه فرمانده است، نه دولت، نه حتی میهن؛ هدف غایی او خداست و درست به این سبب است که جان خود را برای میهن می‌دهد، برای همرزم می‌دهد و در منطق عاشورایی، حتی برای هدایت دشمن نیز از جان می‌گذرد.

در شهادت شیعی، فرد شست‌وشوی مغزی نشده است، بلکه قلب او تطهیر شده است. عقل او تعطیل نشده، بلکه به افقی فراتر از عقل ابزاری ارتقا یافته است. شهید، خردمند است، اما خردی که در نسبت با امر قدسی معنا یافته است.

از این‌روست که شهادت شیعی نه قابل تقلیل به انتحار است و نه قابل قیاس با کامیکازه. این پدیده، ترکیب نادری از عقلانیت، آزادی، عشق و معناست.
به بیان کوتاه، پدیده‌ای بی‌نظیر و در جهان معاصر، بی‌رقیب است.

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.