به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، مراسم اکران خصوصی فیلم سینمایی بندر بند ساخته منیژه حکمت با حضور جمعی از چهرههای فرهنگی، هنری، دانشگاهی و عوامل فیلم برگزار شد. این فیلم از ۱۰ آذر اکران خود را در سینماهای سراسر کشور آغاز میکند.
منیژه حکمت پیش از نمایش بندر بند ضمن خوشامدگویی به مهمانان و اشاره به اینکه این اولین اکران فیلم در ایران است، بیان کرد: من ادعایی برای این فیلم که کاری از یک گروه ۹ نفره است و تصویربرداری آن در ۱۱ روز انجام شده، ندارم.
وی ادامه داد: از حدود چهار سال پیش پس از اینکه ما متوجه شدیم پولهای خاصی به حوزههای مختلف هنر سرایت کرده و آن را به انحطاط کشانده است تصمیم گرفتیم فیلمهای کم هزینه تهیه و به وسیله آنها جریانسازی کنیم به همین دلیل از تمام اندیشمندان در حوزههای مختلف میخواهم صدای ما باشند؛ چراکه تنها هستیم.
حکمت ادامه داد: این فیلم سینمایی که در شرایط سخت و بر اساس دغدغه اجتماعی ساخته شده، در بیش از ۳۰ جشنواره خارجی نمایش داده شده و جایزه برده است البته ما پس از بندر بند سه فیلم دیگر هم در حوزه اجتماعی ساختهایم.
وی با بیان اینکه متاسفانه عدهای به فیلمسازان جوانی که قصد ساخت فیلم دارند میگویند میلیاردها تومان بودجه لازم است، مطرح کرد: با این صحبتها فیلمسازان جوان به درون غارهای خود میخزند در حالی که میتوان با بودجههای کمتری فیلم ساخت.
پس از صحبتهای حکمت فیلم به نمایش در آمد و میترا فردوسی پژوهشگر و فعال فرهنگی پس از نمایش فیلم در سخنانی گفت: مهمترین نکته بندر بند این است که از جریانی از سینما میآید که در مقابل گفتمان جریان اصلی قرار میگیرد. سینمای بدنه که نسبت آن با گیشه کاملا مشخص است اما بندر بند جریان دیگری از سینماست که با آسیب شناسی سراغ مسایل اجتماعی میرود. فکر میکنم جریان مستقل سینمای کمهزینه میتواند روایت منصفانهتری از مسایل اجتماعی امروز ایران و مشکلات و موانع داشته باشد.
وی ادامه داد: این فیلم به خوبی تعلیق و سرگشتی نسل امروز ایران را نشان میدهد یعنی جوانانی که با هزار امید به سمت آرمانشهری حرکت و با همه مسایل ریز و درشتی که در زندگی با آن مواجه میشوند، برخورد میکنند. ما در حقیقت در این فیلم امیدها، ناامیدیها و موانع را میبینیم.
فردوسی مطرح کرد: ما به سینمایی که قسمی از رهایی بخشی را دارد، احتیاج داریم؛ سینمای مستقلی که تلاش میکند بماند و به راهش ادامه دهد و در این راه برای آنکه به آفت جریان اصلی سینما دچار نشویم، فکر میکنم امثال منیژه حکمت و دوستانی که این راه را رفتند، میتوانند الهامگر دیگران باشند و سینما را به اصالت خود نزدیک کنند البته در این راه جامعهشناسان نیز میتوانند دوستان را یاری کنند.
سپس فرهاد فزونی کارگردان هنری بندر بند تصریح کرد: سینمای کم هزینه درست است که پول ندارد اما تیم تولید باکیفیتی دارد.
وی ادامه داد: تعداد ما در این پروژه کم بود و از منیژه حکمت به عنوان کارگردان تا دیگر عوامل دستیاری نداشتند و خود این موضوع ماجرا را سخت میکرد همچنین همه مجبور شدیم به هم کمک کنیم و حتی برخی از ما نیز نقشآفرینی هم در فیلم داشته باشیم. ما یکسری پارتیزان نیاز داشتیم که بتوانند کار را به صورت حرفهای انجام بدهند و بحرانها را مدیریت کنند از سوی دیگر به دلیل زمان کم نمیتوانستیم از افراد غیرحرفهای استفاده کنیم.
فزونی افزود: سجاد آورند مدیر فیلمبرداری این پروژه واقعا درخشان و انتخاب درستی بود. ایشان عکاس است و انتخاب او به من به عنوان کارگردان هنری در انتخاب قابها و ترکیببندیها و تغییر فیلم در نیمه دوم آن بسیار کمک کرد. از سوی دیگر سجاد فیلمبردار مستند بود و با گروه درخشان و کاری خود در شرایط سخت پروژه کار را پیش بردند. سجاد آورند جغرافیا را بسیار خوب میشناسد چراکه مستندساز طبیعت است و ما به او اعتماد کردیم و از این موضوع بسیار خوشحالیم.
سپس نیما حسنینسب منتقد در سخنانی بیان کرد: مدتهاست که درباره جریان سینمای ارزان در رسانههای مختلف حرف زدیم و دلیل سادهاش این است که اصولا مباحث مطالعات و تاریخ سینما به ما یاد داده است که هر زمان فضا بحرانی شده و شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... جریان تولید سینما را به بن بست رسانده، فیلمهای ارزان آمده است.
وی ادامه داد: سینمای مستقل کلمه پرمناقشهای است و در هر دورهای یک معنی میدهد اما تعریف سینمای ارزان معلوم است. بنابراین میتوان آن را توضیح داد و مهمترین نکته آن این است که سایه سنگین و سیاه پول با هر پسوندی یک اتفاق را ایجاد کرده و آن این است که سینمای ایران زیر فشار سرمایه نمیتواند نفس بکشد البته بخش اندکی از اهالی سینما نفسهای خوبی میکشند.
این منتقد تاکید کرد: به نظرم این فیلمها فارغ از ارزشگذاری و کیفیت یک پیشنهاد هستند این پیشنهاد برای سینمای ایران در شرایط فعلی تنها روزنه است و تنها درباره فیلمهای تجربی نیست بلکه درباره سینمای جریان اصلی و عامهپسند کاربرد دارد یعنی این فیلمها ناقض آنها نیست اما میتواند به آنها پیشنهاد دهد.
ترانه یلدا در سخنانی اظهار کرد: من از این موقعیت استفاده میکنم تا درباره کاری صحبت کنم که ما از دی ماه سال گذشته به کمک فرهاد توحیدی آغاز کردهایم تا لاله زار را احیا کنیم. در تلاش هستیم تا لالهزار را تبدیل به نمایش اینگونه فیلمها کنیم چراکه هر پروداکشنی یک عرضهای لازم دارد و باید لاله زار تبدیل به مکانی شود که در آن فیلمهای لوباجت، تئاتر و فیلمهای قدیمی نمایش داده شود در حقیقت مکانی به جز مراکز تجاری برای نمایش اینگونه فیلمها لازم است.
وی خاطرنشان کرد: جالب است بدانید من حتی با صنف الکتریک هم صحبت کردم و آنها گفتهاند اگر یک سینما احیا شود ما ۱۷ سینمای دیگر را احیا میکنیم.
رضا کولغانی بازیگر فیلم نیز درباره کار با منیژه حکمت مطرح کرد: من به دلیل دغدغه زیست محیطی منیژه حکمت به پروژه پیوستم. زیست محیط و محیط زیست مسالهای است که ما ایرانیان از دانشمندان گرفته تا هنرمندان و افراد عادی در آن بیسواد هستیم چراکه زلزله و سیل با قدرت میآید و ما به آن واقف نیستیم. من بسیار خوشحال میشوم که سینما بتواند به محیط زیست خدمت کند و حرف محیط زیست و خرابی و نابودی ایران را بزند؛ چیزی که همه به چشم میبینیم. از کسانی که میتوانند اثری را خلق کنند، خواهش میکنم پای کار بیایند و هر کمکی از ما هم بخواهند، جانمان را هم میگذاریم.
فریدون مجلسی نویسنده و جامعه شناس نیز درباره «بندر بند» مطرح کرد: ما خودمان را در وسط بحران سیل احساس نکرده بودیم اما فیلمساز ضمن هر هدف دیگری که داشته که بودجه و اعتبار آن چنانی هم پشتش نبوده است، توانسته ما را به درون آن مصیبت ببرد و این جای تشکر دارد.
وحید شالچی نیز در سخنانی اظهار کرد: من با تماشای این فیلم حتی یاد تابلوی «جیغ» و کارهای اکسپرسیونیستی افتادم و میخواهم بگویم بندر بند علاوه بر آنکه در فضای رئال حرکت و با واقعیتها دست و پنجه نرم میکند، فضای هنری چندگانهای را به تصویر میکشد، در حقیقت یک رئالیسم دارد که تبدیل به رئالیسم جادویی و پس از آن یک فضای اکسپرسیونیستی شد.
وی با اشاره به اینکه جنبه عکاسی فیلم پُر و متعدد است، بیان کرد: فضای داخل مینیبوس ما را به فضای مینیبوسهای دهه ۵۰ میبرد از سوی دیگر نظام تخیلی این فیلم و حرکت باد و آب که موسیقی تخیلی را ایجاد میکند، بسیار جالب است همچنین هیچ کجا بیننده احساس نمیکند در حال خفه شدن است و گسست و پیوست باعث میشود بیننده جای خالی را پر کند.
سجاد آورند مدیر فیلمبرداری «بندر بند» نیز در سخنانی مطرح کرد: نکته مهمی که این اثر برای من به عنوان فیلمبردار دارد این است که جدا از جریان خلق یک اثر هنری چند نسل ایرانی برای این بحران دور هم جمع شدند. بخشی از تجربه زیسته من که از جنگ شروع شد، در پروژه بندر بند به من کمک کرد و به گونهای دوباره به خوزستان دعوت شدم.
جواد مجابی نیز با بیان اینکه این بندر بند اثری واقعگراست، مطرح کرد: این فیلم اگرچه اثری تلخ اما شریف، صادقانه و صمیمانه است. در زیر پوست بازیها و مضمون، ما مرتب گسستها و موانع را میبینیم که رد میشوند اما باز وجود دارد و کاراکترها با بریدگیها در مسیر روبهرو هستند.
وی ادامه داد: این فیلم حکایت نسلی است که به طرز وحشتناکی نومیدی نیرومند دارند و میخواهند بر امیدهای واهی غلبه کند. این اثر حکایت نسلی است که قشر وسیعی در ایران هستند که امیدهایشان قطع شده است اما میخواهند تغییر کوچکی ایجاد کنند. این افراد از توان میافتند اما فرو نمیافتند و ادامه میدهند. بدون شک همه ما به این حقیقت ایمان داریم که این نومیدی نیرومند عاقبت اوضاع را بهبود میبخشد و به سود کسانی که آینده را باید بسازند.
رضا کلاهی عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات اجتماعی نیز در سخنانی مطرح کرد: من در آب و باران این فیلم خون و آتش خاورمیانه را دیدم؛ یک جمعیتی که بالای سرشان ایماژی به اسم تهران وجود دارد و همه تلاش بر این است که به هر نحوی خود را نجات دهند و در عین حال نمیتوانند فارغ از مسایلی مانند کمک کردن به دیگران باشند اگرچه از این آرمانشهر خلاصی پیدا نمیکنند و رهایی از وضعیت دائما به تعویق میافتد اما آنها به دست و پا زدن ادامه میدهند.
وی ادامه داد: فیلم در نگاه من مشخص نمیکند که دوستان به مقصد رسیدند یا نه و آیا استیج در تخیل است یا نه، اما بندر بند برای من جذاب بود و درگیر کار شدم.
اعظم راودراد استاد دانشگاه تهران نیز در پایان این برنامه خاطرنشان کرد: من از ابتدای فیلم با وجود بازیگران کم و لوکیشن طبیعی، با قصه درگیر شدم و در عین حال از نظر من ۲ گروه سوار مینیبوس بودند؛ یک گروه بازیگران و یک گروه تیم سازنده. درست است که بچههای قصه، دایره ای را دور زدند و به شکاف رسیدند اما سازندگان موفق شدند به تهران بازگردند.