احسان محمد حسنی یادداشتی در اختیار مهر قرار داده که در ادامه میخوانیم:
چشم به راه… بهپیشواز تشییع غریبانهی سیصد پارهی تن ملت
اواسط خرداد ماه ۱۳۹۴ خبر رسید قرار است شهدای غوّاص که تازه تفحص شده بودند، برای تشییع وارد تهران شوند.
همهی شهر و بلکه کشور به تکاپو افتادند! هر کس هر کاری از دستش ساخته بود، دریغ نمیکرد. عدهای با ذوق و هنرشان پوسترهای متنوع طراحی و در فضای مجازی منتشر میکردند، یکی شعر میگفت، دیگری ترانه برای شهیدان سرود، عدهای ایستگاه صلواتی برپا میکردند، برخی هم دسته دسته از بازار گُل میخریدند برای استقبال.
هوای گرم خردادماه بود و طبعاً خیلیها هم شربت و یخ آماده کرده، عده ای پرچم آورده و گروههای دمامزن هم خودجوش به میدان میآمدند!
خلاصه؛ شهر تهران پر از شور و غوغا شده بود. یکی از معدود مراسمهایی بود که مردم، بیقرار و مشتاق از سراسر ایران خودشان را رسانده بودند.
چندماهی به کلیدزدن فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» مانده بود، با اینحال همه ذهنها درگیر قصّهی شهدای دست بستهی غواص شده بود!
از محمدحسین مهدویان و حاجحبیب والینژاد خواهش کردیم تا فرصت هست، دست بهکار شوند و در کنار سایر برنامههای متنوعی که بچهها تدارک دیده بودند، برای این شهیدانِ تازه از سفر برگشته، کار جدیدی بسازند!
هر دو عزیز با اشتیاق داوطلب و مشغول شدند و دو اثرِ ناب برای آن تشییعِ به یادماندنی خلق شد: یکی «از خون جوانان وطن …» با صدای استاد علیرضا قربانی و دیگری «چشم به راه» با شعری از شاعر توانای کشور، علیرضا قزوه و نوای دلنشین حاجصادق آهنگران.
نماهنگ اول در فضای داستانی و قبل از تشییع شهدا ساخته و منتشر شد که در نوع خودش جذاب و بدیع بود و بسیار مورد استقبال قرار گرفت و بارها در شبکههای تلویزیونی و مجازی بازپخش شد.
اما نماهنگ دوم مستندگونه و در مراسم تشییع ضبط شد و برای انتشار در مناسبتهای بعدی بهکار آمد!
کاری که حسینآقای مهدویان در ساخت این کلیپ انجام داد، برخلاف قواعد و فرمول ساخت بقیه نماهنگها بود! حدود سینفر از تیمهای زُبده و اکیپهای مستندساز با دوربین و تجهیزات، آماده تصویربرداری از آن جمعیت عظیم و مراسم باشکوه بودند! جناب کارگردان با تیزهوشی منحصربفردش بهجای اینکه دوربینها را بین جمعیت مشایعتکنندگان در زوایای مختلف بچیند و از تابوتهای پرچم پوش ِشهیدان و کامیونهای آراسته شده حامل اَبدان مطهرشان تصویر بگیرد، تصمیم دیگری گرفت؛ دوربینها روی کامیونها و در کنار پیکر شهیدان چیده شد. حالا این شهدا هستند که چهرهها و چشمهای منتظر مردم را سیاحت میکنند!
نهایتاً از ترکیب تصاویر آرشیوی از اعزام رزمندگان به جبههها با تصاویر تشییع شهیدان، و صدای پُر سوز و خاطرهانگیز حاجصادق آهنگران، و خلوص و اشک چشم تمامی عوامل ساخت این کار، پدیدهی اثرگذاری خلق شد بهنام «چشم بهراه»!
این یعنی یک تصمیم جسورانه و یک ایده متفاوت و برنامهریزی هوشمندانه توسط کارگردان و تیم همدل او که اتفاق جدیدی را در روندِ رو به تکرار و ملالآور ساخت کلیپهای تشییع شهدا رقم زد و شد آنچه که شایسته و در خور شأن چنین مراسمی بود.
حالا حدود سیوهفت سال از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ هشتساله سپری شدهاست!
باز هم قرار است شهر تهران و شهرهای دیگر، اینبار سیصد پرندهی عاشق را در آغوش بگیرند!
در پایتخت، بیلبوردها و تابلوهای تبلیغاتی محدودی برای اطلاع رسانی نصب شده، احتمالاً تیزر تبلیغاتی این مراسم هم در حال پخش باشد! ساعت مراسم هشت صبح روز دوشنبه مصادف با سالروز شهادت امالأئمه حضرت فاطمه زهرا(س) از مقابل دانشگاه تهران اعلام شده!
این یعنی آهای مردم شهیدپرور و خداجوی تهران! صبح علیالطلوع بیدار شوید، به موازات برپایی اجتماعات فاطمی در میادین اصلی شهر، اگر توانستید سری هم به تشییع پیکرهای این شهیدان مظلوم بزنید!
مکان؟ همان نشانی همیشگی
مراسم؟ همان شکل و شمایل مراسمهای قبلی!
مسیر؟ همان مسیر قبلی
سخنرانها؟ ترکیبی از همان سخنرانهای رسمی مراسمهای پیشین!
باز هم همان کامیونها با بنر و پرچم و باز هم همه چیز به همان ترتیب تشییعهای سیوهفت ساله گذشته!
برکسی پوشیده نیست متولیان و دستاندرکاران بااخلاص این گردهماییهای حماسی، با تمام وجود و دلسوزی، پای کار چنین برنامهای چه زحمات فراوانی کشیده و خوندلها خوردهاند، اما حالا که ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادهاند تا شهرهایمان میزبان سیصد ستاره آسمان گمنامی شوند، حیف است که باز هم با همان فرمولهای نخنما شدهی قدیمی به استقبال پارههای تن ملت برویم.
نمیدانیم کلّاً چند شهید والامقام دیگر تا پایان عملیات تفحص شهدا باقی مانده! هزار شهید؟ دو هزار پیکر؟
تمام شد! این تشییعهای باشکوه و تاریخساز که نقش تربیتی برای نسلهای ما داشت هم به خط پایان نزدیک میشوند! بگذارید با قدری نوآوری و آراستگی و اجتماع همزمان، یکپارچگی فراگیر و همافزایی هیئتهای عزاداری در تهران، تصویر ارزشمند و تکرارناشدنیِ این گردهمایی بینظیر و ملّی مذهبی هم، همپای اثرات معنوی و ماندگار آن، تا همیشه در چشم و ذهن نسلهای حاضر و آینده باقی بماند…
دیگر چه برای گفتن ماندهست جز کلام زیبا و ماندگار امام راحلمان در وصف شهیدان گمنام که فرمود:
«سلام ما بر این پارههای تن ملّت که مونسی جز نسیم صحرا و همدمی جز مادرشان حضرتزهرا(س) ندارند.»












