به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در روز نخست هفته کتاب (دوشنبه، ۲۴ آبان)، گفتوگوی آنلاین نامزدهای جایزه جهانی آسترید لیندگرن ۲۰۲۱ را با حضور فریدون عموزاده خلیلی، جمشید خانیان و حمیدرضا شاهآبادی برگزار کرد.
عموزادهخلیلی، با اشاره به اینکه معرفی ادبیات کودک ایران به دنیا، شرایط ویژه ای را می طلبد، گفت: برای این کار باید در دو سطح یا دو حوزه بهصورت جدی کار شود. یک سطح برونزاست و در محیط اتفاق میافتد و به تصمیمات، راهکارها و اقداماتی برمیگردد که در سطح جهان باید مهیا شود. در این حوزه میتوان از ترجمه آثار ایرانی، تعامل و مراودات فرهنگی بین پدیدآورندگان ایران و خالقان عرصه جهانی و ایجاد شرایط مساعد اجتماعی برای نگارش و چاپ آثار خوب یاد کرد. ما در این زمینه ضعیف بودهایم، بهگونهای که جز کتابهای تصویری، کتابهای دیگر ما بهویژه رمانهای نوجوانان بهسختی در جهان دیده میشود. نمایشگاهها و جشنوارههای جهانی ادبیات کودک و نوجوان ایرانی را نمیشناسند.
بلای تیپ در داستانهای کودک و نوجوان
وی ادامه داد: در سطح درونزا نیز گاهی نویسندهای رسما حمایت شده و اثرش در تیراژ زیاد چاپ میشود. من در گفتوگو با رئیس آلما (آسترید لیندگرن) در سال ۹۴ متوجه این مشکل شدم. بر اساس گفته رئیس آلما کتاب های کودک و نوجوان ایرانی به هیچ وجه بازگوکننده شرایط، ویژگیها و حال و هوای کودکان ایرانی نیست. باید کارهای خود را بهگونهای بنویسیم که مخاطب جهانی بفهمد شخصیت ایرانی و کودکان و نوجوانان ایرانی در ایران چگونه زندگی میکنند.
تجربه زیسته نویسندگان ما، در داستانهایشان سرریز نشده است. بنابراین نمیتواند به کشف منتهی شود. ما در داستانهایمان صرفاً تیپ معرفی میکنیم و این سبب میشود ادبیات کودک ما برای جهانیشدن با مشکل مواجه شود. هیچ تفاوتی بین کودک ایرانی با سایر کودکان در آثار نویسندگان ما وجود ندارد که بتواند او را شناسنامهدار کند. کما اینکه در مورد پرداختن به مفهوم عشق نتوانسته و نمیتوانیم آن را به گونهای تصویر کنیم که مخاطب در لابهلای اثر کشف این مفهوم جهانی در شهری خاص با مختصات خاص ایرانی چه رنگ و بویی دارد.
عموزاده خلیلی، اظهار داشت: ضعف در خلق جهان داستان، خلق شخصیتها و غیره باعث شده ادبیات کودک ما فرصت رشد پیدا نکند. خلق و کشف نشانه ارزشمندی یک اثر است. اگر ما میبینیم افرادی چون جمشید خانیان یا حمیدرضا شاهآبادی برای دریافت جوایز جهانی، مثل آسترید لیندگرن معرفی شدهاند، علتش آن است که این افراد در آثار خود این ویژگیها را لحاظ کردهاند؛ یعنی اگر نویسنده ما، عرقریزان خلق و کشفی را سبب شود و از آن طرف سازمانها و نهادهای مرتبطه در حوزه دیدهشدن این آثار و نویسندگان آنها بهخوبی، کار خود را انجام دهند، نتایج خوبی به بار خواهد آمد.
نویسنده کتاب سفر چشمه کوچک (تکا، ۱۳۸۸) در مورد این سوال که اگر این جایزه جهانی به شما تعلق بگیرد، چه اتفاقی برای شما و ادبیات کودک ایران رخ خواهد داد؟ گفت: خیلی جدی به این فرض فکر نمیکنم تا بخواهم راجع به آن برنامهای داشته باشم. زمانی که داوران اسم من را مطرح کردند، مخالفت کردم و در پی آن نامه نوشتم؛ اما این کار انجام شد. البته این کار برای من هم جنبه های مثبتی داشت. چون باعث شد پس از مدتها بیخبری و بیتوجهی نسبت به بسیاری کارها و فعالیتهایم بار دیگر توجه خود را معطوف آنها کنم تا بتوانم همه کارهای خود را در اختیار کمیته قرار دهم ولی دریافت این جایزه برای من خیلی جدی نبود.
باید در ادبیات کودک و نوجوان، جریان سازی کنیم
جمشید خانیان نیز با اشاره به اینکه جوایز ادبی خارجی عمدتاً به ماحصل فعالیتهای یک عمر نویسندگان تعلق میگیرد، گفت: خیلی به این اعتقاد ندارم که باید برای بهدستآوردن جایزه آلما، اندرسن و... دست به قلم شد. فکر میکنم ادبیات کودک و نوجوان ما، با مشکلات زیادی مواجه است.
وی افزود: ادبیات کودک و نوجوان به مفهوم واقعی آن مقولهای است که دو، سه دهه بیشتر از آن نمی گذرد و ما پیش از این تاریخ، زیر مسائلی مثل فشار سانسور به اسم ادبیات کودک دست به قلم میشدیم. یعنی ادبیات کودک ما، موضوعی است که بهتازگی به سمت آن رفتهایم. ضمنا محیطهای مدیریتی ما با معضل مواجه هستند.
خانیان ضمن اشاره به تغییر مدیریت در نهادهای فرهنگی از جمله کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به مقایسه کانون با کتابخانه مونیخ پرداخت و گفت: کانون متاثر از کتابخانه مونیخ شکل گرفت. نهاد کتابخانه مونیخ در آلمان، به امید شادکردن کودکان گسترش پیدا کرد و در حال حاضر علاوه بر کتابهای کودک و نوجوان اروپایی، کتابهایی از ۱۳۰ زبان را در بر میگیرد. تاثیر نهادهای فرهنگی مثل کانون در جهانیشدن، ترجمه و خواندهشدن آثار زیاد است ولی با وجود تغییر سیاستها، ممکن نیست. ما نیازمند ترجمهشدن و معرفی ادبیات خود نیستیم، باید جریان سازی کنیم، نه این که یک نویسنده شاخص داشته باشیم.
جایزهها اثر منفی روی نویسنده دارند
این نویسنده در پاسخ به این سوال که تکرار نام یک نویسنده در لیست دریافت جوایز جهانی همچون آسترید لیندگرن را چگونه ارزیابی میکنید؟ گفت: یک نویسنده برای اینکه اسمش بتواند برای بار دوم و سوم در چنین محافلی مطرح شود، الزاماً باید کار جدیدی را به پرونده خود اضافه کند. اگر قرار باشد با وضعیت ثابت این تکرار صورت بگیرد، درست نیست. بهویژه که ساختن پرونده یک هنرمند، موضوعی زمانبر است.
او در پاسخ به این سوال که آیا فکر میکنید این جایزه جهانی از آن شما خواهد شد و اگر این اتفاق بیفتد، چه تحولی برای ادبیات کودک و نوجوان رخ میدهد؟ گفت: جوایزی مثل آسترید لیندگرن به فعالیتهای یک عمر نویسنده تعلق میگیرد. اگر قرار بود اتفاقی در این زمینه پیش بیاید، باید مدتها پیش رخ میداد. مضاف بر اینکه من فکر میکنم مسئله جایزه بیشتر از اینکه بتوانند تاثیر مثبتی روی نویسندگان داشته باشد، دارای تأثیرات منفی است.
ما بهواسطه همین جوایز، ادبیات خود را تخریب میکنیم. اینطور نیست که جایزه تعیینکننده باشد. جایزههای این چنینی، برای افرادی که یک عمر نوشتهاند، مفهومی ندارد، گرچه ممکن است برای کودکان و نوجوانان بااهمیت باشند. من مخالف جوایز داستاننویسی هستم. استاد توران میرهادی معتقد بود این جوایز بهجای این که آزادکننده باشند، اسارتبارند. کودکی را فرض کنید که خوب نقاشی میکشد؛ یک مربی دستی روی سر او میکشد و مربی دیگر شاخه گلی به او میدهد. با این کار تنها این کودک است که تشویق میشود و بقیه در واقع تنبیه. ما باید در بچهها انگیزه نوشتن وخواندن ایجاد کنیم؛ نه اینکه با جایزه آنها را نابود کنید.
جمشید خانیان در پاسخ به این سوال که کدام یک از آثار خود را برای تبدیل شدن به فیلمنامه ترجیح میهد، گفت: زیر بار پاسخ دادن به این سوال نمی روم و هرجا کتابی را به ناشر تحویل دادهام، کار خود را پایانیافته میدانم و به سرعت به مخاطب تبدیل میشوم. به همین دلیل واقعاً از نقد کتابهایم لذت میبرم؛ اما در مورد اقتباس، باید بگویم فردی مثل هوشنگ مرادی کرمانی از خوشبختترین نویسندگان ما بود که توانست با کارگردانی موفق بهخوبی کار کند. یکی از آثار من زمانی که بنا بود فیلمنامه شود، رفتار کارگردان بهاندازهای توهین آمیز بود که نمی توان در مورد آن صحبت کرد.
در حوزه چاپ کتاب مشکل کاغذ نداریم
حمیدرضا شاه آبادی نیز در این نشست با تاکید بر اینکه در مورد حضور در بازارهای جهانی معمولاً یا مرعوب یا خودشیفته هستیم، هر دوی اینها را، دوروی یک سکه خواند و گفت: ما، یا با شعار «هنر نزد ایرانیان هست و بس»، انتظار داریم همه به ما توجه کنند یا به دلیل ترس از بازارهای جهانی خود را کنار میکشیم؛ در حالی که ادبیات ما از سطح خوبی برخوردار است و هم در خاورمیانه و هم در حوزه آسیا، ما حرفهای خوبی برای گفتن داریم.
وی افزود: ما، در حوزه ادبیات کودک از سطح خوبی (چه در خاورمیانه؛ چه در دیگر مناطق آسیا) برخورداریم. بهگونهای که در خاورمیانه جزو بهترینها و در سطح آسیا بعد از ژاپن و کره، جزو کشورهای مطرح به شمار میآییم. یکصد سال فعالیت در حیطه ادبیات کودک، توقع جایگاه مناسب را در ما ایجاد میکند؛ اما اینکه چرا این اتفاق نمیافتد، به وضعیت نشر ما برمیگردد. ما صنعت نشر نداریم و نگاهمان به این صنعت سنتی است. در حالی که گردش مالی صنعت نشر ما در دو سال گذشته ۱۰ هزار میلیارد برآورد شده و تنها ۵ تا ۱۰ درصد صنعت کاغذ به نشر وابسته است و بقیه این کالای اساسی جهت بستهبندی تعلق میگیرد. یعنی ما مشکل کاغذ نداریم .
این نگاه غلط ما، به صنعت نشر آن را با مشکل مواجه کرده است. این نگاه غیرصنعتی به صنعت نشر باعث شده هیچ کس به این موضوع فکر نکند که باید به آن سامان داد و برای حضور در بازارهای جهانی به آن دامن زد. نمیتوانیم قانون کپی رایت (حق تکثیر) را رعایت نکنیم و تصور کنیم از صنعت نشر برخورداریم. امیدوارم صنعت نشر به معنی واقعی صنعت شود. در این حالت، در بازارهای جهانی افرادی پیدا میشوند که بهصورت تاجر به معرفی نویسندگان و آثارشان بپردازند و آن وقت نشر گنجشکروزی ما، به صنعت به مفهوم واقعی بدل میشود.
این نویسنده در پاسخ به این سوال که آیا تصور میکنید اسم شما در لیست برندگان جوایز جهانی مثل آسترید لیندگرن قرار میگیرد و اگر بله، چه سرنوشتی برای ایران و ادبیات کودک ایران رقم میخورد، گفت: من به جد آرزو میکنم این اتفاق بیفتد و برای آن تلاش میکنم؛ چون معتقدم پس از سن چهلوپنجاهسالگی آدمها دیگر به آنچه گذشته است، نگاه میکنند و خیلی تلخ است که نتوانیم پس از از گذشت این عمر، چیزی را به دست بیاوریم. زندگی مقوله ای است تکرارناشدنی. من آدمها را در دنیا مثل یک استادیوم فوتبال میبینم که در آن ۲۲ نفر در زمین بازی میکنند و صدهزار نفر دیگر آنها را تماشا میکنند. من دوست دارم جزو افراد بازی کننده باشم. بنابراین به خود حق میدهم آرزو کنم تا برنده شوم. اگر این افتخار به هرکسی در ایران تعلق بگیرد؛ افتخاری است برای ادبیات کودک ما.
این نشست قرار بود با حضور هوشنگ مرادی کرمانی همراه باشد؛ ولی شرایط همه گیری بیماری کرونا، موجب احتیاط این نویسنده شد.