به گزارش همشهری آنلاین، سریالسازی ایرانی در سالهای اخیر با چالشهای زیادی روبهرو بوده است؛ اما یکی از بنیادینترین مشکلات، بیتوجهی به جزئیات فنی و رعایت نکردن راکورد است؛ همان ستون نامرئی نظم تصویری که اگر رعایت نشود، جهان داستان فرو میریزد و مخاطب حس میکند چیزی در تصویر «نمیچسبد».
پیشتر در نقدهایی درباره سریالهایی چون «عاشقانه» و «گیسو» به مسئلهای بنیادین در سریالسازی ایرانی اشاره کرده بودیم: بیتوجهی به جزئیات فنی و رعایت نکردن راکورد؛ بیدقتیهایی که نهتنها نشانه ضعف اجراییاند، بلکه در واقع توهینی پنهان به شعور مخاطب محسوب میشوند. در گزارشی با عنوان «کارگردان فراموشکار در راکورد!» درباره گیسو هشدار داده بودیم که وقتی همهچیز در فرآیند تولید قربانی تبلیغات و سلبریتیمحوری شود، کیفیت و دقت فنی کمارزشترین بخش کار خواهد شد.
حفظ راکورد در سینما و تلویزیون، گرچه به ظاهر مسئولیت منشی صحنه است، اما در واقع همهچیز زیر نظر کارگردان پیش میرود. او از پشت مانیتور کوچکترین تغییر در لباس، نور، زاویه یا حتی حالت دست بازیگر را میبیند و هنگام تدوین دوباره با همان نماها روبهرو میشود. پس هر گاف تصویری، پیش از مخاطب، از نگاه او گذشته است.
در سریال محکوم، این مشکل بیش از همیشه خود را نشان داده است. زخم صورت نسرین با بازی ساره بیات، در یک سکانس عمیق و پرجزئیات، به طور ناگهانی در سکانس بعد کمرنگ یا حتی ناپدید میشود. همزمان، پژمان جمشیدی در نقش ادیب فروتن، از سکانسی به سکانس دیگر، گاه با ریش پرپشت و گاه با ریش کمحجم دیده میشود؛ انگار در راه قهوهخانه فرصت کرده است که صورتش را اصلاح کند!
این بیدقتیها، حتی اگر به دلیل رجزدن سکانسها و فیلمبرداری در روزهای مختلف باشد، مسئولیت مستقیم منشی صحنه و کارگردان را نفی نمیکند. حفظ راکورد، بخشی از حرفهایترین استانداردهای تولید است و پیش از مخاطب، از نگاه کارگردان عبور میکند؛ اگر او ندیده باشد، در تدوین حتماً با همان نماها روبهرو خواهد شد.
متأسفانه تا قسمت نهم محکوم، هیچ اقدام جدی برای جلوگیری از این خطاها انجام نشده است. واضح است که برای سیامک مردانه و تیمش، چیزی به نام راکورد در مخیلهشان وجود ندارد. در واقع، پروژههایی که چهرههای محبوب دارند، به سرعت قربانی تبلیغات و سلبریتیمحوری میشوند و دقت فنی به آخرین اولویت نزول میکند.
مقایسه با استانداردهای خارجی، شدت این مشکل را بیشتر نشان میدهد. در سریالها و فیلمهای هالیوودی و اروپایی، حفظ راکورد جدیترین و غیرقابل چشمپوشی وظیفه گروه است. کوچکترین تغییر در لباس، گریم، حرکات بازیگر یا حتی زاویه دستها ثبت و کنترل میشود؛ تا سکانسهای رجزده یکپارچگی خود را از دست ندهند. اما در ایران، بسیاری از کارگردانها هنوز چنین وسواسی ندارند؛ به نظر میرسد برای برخی، «قاب درست و منسجم» فقط چیزی است که در پوستر تبلیغاتی دیده شود.
سیامک مردانه، کارگردان محکوم، در پاسخ به این گافها گفته است: «قصور خودمان را میپذیریم… اما موتور قطار پروژه به حرکت درآمده بود و دیگر نمیشد متوقفش کرد.»
پذیرش خطا، هرچند شجاعت میخواهد، اما پرسش اصلی این است: چرا پیش از آنکه کار به عذرخواهی برسد، مراقب نبودند چنین اشتباهی رخ ندهد؟ مگر نه اینکه «موتور قطار» از همان ابتدا زیر نظر کارگردان روشن شد؟
در واقع، سرعت و فشار بازار جای دقت فنی را گرفته است. وقتی هدف، رساندن سریال به پلتفرم در زمان مشخص باشد، جزئیات قربانی میشوند. اما مخاطب امروز با دقتی چند برابر میبیند: او قاب را متوقف میکند، زوم میکند و کوچکترین سوتی را در شبکههای اجتماعی بازنشر میکند.
با توجه به ادامه این روند تا قسمت نهم، واضح است که نه فقط منشی صحنه بلکه خود کارگردان و تیم تولید، هنوز اهمیت واقعی راکورد را درک نکردهاند. سوال اینجاست که آیا وقت آن نرسیده است که در سریالسازی ایرانی، احترام به شعور مخاطب و رعایت جزئیات فنی، جایگاه اولویتبندی را دوباره پیدا کند؟ چرا که هیچ سلبریتی، هیچ تبلیغ و هیچ پوستر جذاب، نمیتواند جای خالی دقت و انسجام تصویری را پر کند.












