چندین کیلومتر پیش از این که به میلتون برسند، ابری غلیظ و سربی رنگ را دیدند که در افق و در مسیری که به شهر منتهی میشد، در آسمان معلق بود. ابر با آسمان خاکستری -آبی زمستان تضادی شدید داشت. [...] به شهر که نزدیک شدند، ردی از بو و مزهی دود را در هوا احساس کردند. شاید بیشتر کمبودِ عطرِ علف و گیاهان خوشبو بود و نه اضافه شدن بو و مزهای خاص. به زودی در امتداد خیابانهای طولانی، درهم و ناامیدکننده شهر راه میرفتند؛ خیابانهایی پوشیده از ساختمانها و خانههایی منظم و کوچک و آجری. اینجا و آنجا ساختمانهای مستطیلی و پرپنجره کارخانهها قدعلم کرده بود؛ شبیه مرغی که میان جوجههایش نشسته و دودی سیاه و غیرقانونی بالای سرش چنبره زده بود. (ص. ۹۳)
آن چه خواندید بخشی از فصل هفتم رمان شمال و جنوب (North and South) به قلم الیزابت گسکل نویسنده قرن نوزدهمی است که احساسات فردی را با دغدغههای اجتماعی در هم میآمیزد. در این رمان نویسنده چون «میرزابنویسی قلمبهدست» (ص. ۱۸۸) رنجی را که وقوع انقلاب صنعتی در غرب به طبقه کارگر تحمیل کرد، روایت میکند.
الیزابت گسکل (۱۸۶۵- ۱۸۱۰) یکی از نویسندگان سرشناس عصر ویکتوریا بود که در بین اهالی ادب بیشتر به نگارش زندگینامه شارلوت برونته شناخته میشود. رمانهای او تصویری مفصل و جامع از زندگی طبقات مختلف اجتماعی به ویژه طبقه فقیر و کارگر ارائه میدهد و از این رو هم برای تاریخنگاران اجتماعی و هم علاقهمندان به ادبیات، جذابیت و اهمیت دارند.
گسکل در لندن به دنیا آمد و در دهکده ناتسفورد واقع در شمال انگلیس بزرگ شد. وی در سال ۱۸۳۲ میلادی با یک کشیش به نام ویلیام گسکل ازدواج کرد و حاصل این ازدواج چهار دختر بود و یک پسر که در ۹ ماهگی بر اثر ابتلا به بیماری مخملک از دنیا رفت. گسکل برای فرار از غم از دست دادن فرزندش، به نوشتن پناه برد و در سال ۱۸۴۸ با انتشار اولین رمان خود که ماری بارتون (۱۸۴۸) نام داشت و به گرفتاریهای طبقه کارگر در منچستر میپرداخت، توجه چارلز دیکنز دیگر نویسنده برجسته انگلیسی را جلب کرد. از آن پس بیشتر آثار وی در مجلات دیکنز چاپ شد. شمال و جنوب، چهارمین رمان از این نویسنده بود که اولین بار از سپتامبر ۱۸۵۴ تا ژانویه ۱۸۵۵ در ۲۰ قسمت هفتگی در مجله هاوس هولد وردز (Household Words) به سردبیری دیکنز منتشر شد. این اثر اجتماعی در کنار رمانهایی چون زنان و دختران (۱۸۶۵) و کرانفورد (۱۸۵۳)، یکی از معروفترین آثار گسکل است که در سال ۱۹۶۶، ۱۹۷۵ و ۲۰۰۴ سه اقتباس تلویزیونی از آن ساخته شد. آخرین اقتباس بار دیگر توجهات را به این رمان جلب کرد و مخاطبانش را افزایش داد.
گسکل در رمان شمال و جنوب با استفاده از یک قهرمان زن دیدگاههای کارخانهداران و کارگرانشان را در یک شهر صنعتی به نمایش درآورده و در این باره اظهارنظر میکند. ماجراهای این رمان در شهر صنعتی و خیالی میلتون در شمال انگلیس اتفاق میافتد؛ شخصیت اصلی داستان مارگارت هِیل جوان است که به ناچار خانه و کاشانه خود در منطقه آرام و روستایی جنوب را ترک کرده و با والدینش به میلتون نقل مکان میکند. در این شهر مارگارت با دنیای بیرحمی که انقلاب صنعتی خلق کرده روبهرو میشود و رویارویی کارفرمایان و کارگران در جریان اولین اعتصابات را مشاهده میکند. مارگارت شجاعت فقرا را تحسین کرده و با آنها همذاتپنداری میکند و با جان تورنتون رئیس یک کارخانه نساجی که با کارگرانش رفتاری تحقیرآمیز دارد، وارد یک رابطه پیچیده میشود.
گسکل شهر خیالی میلتون در رمان شمال و جنوب را براساس منچستر ترسیم کرده است که خودش در آن به عنوان همسر یک کشیش توحیدگرا روزگار میگذراند. وی در این رمان که براساس تجربیات دست اول خود نوشته، با روایتی ماهرانه و به مدد یک داستان عاشقانه غیرمعمول نشان میدهد که چگونه زندگیهای شخصی و اجتماعی در جامعهای که به تازگی صنعتی شده بود، به هم گره خورده بودند. این رمان حکایت دستاوردهایی است که به سختی حاصل شدند؛ جایگزینی تعصب با تفکر منطقی و تسلیم کورکورانه در برابر بازار با ملاحظه و انسان دوستی. این رمان ویکتوریایی با اشاره به ریشه مشکلات موجود درباره ارتباطات فردی و اجتماعی پیچیده میان زنان و مردان از طبقات اجتماعی مختلف که با گذشت صدوپنجاه سال همچنان چالش برانگیز هستند، در جذب یک خواننده قرن بیست و یکمی هم موفق عمل میکند.
گسکل در رمان شمال و جنوب همچنین یکی از اصیل ترین و پیچیدهترین شخصیتهای زن را در ادبیات دوران ویکتوریا خلق میکند که با طی کردن سیری از تکامل شخصیتی به درکی کامل از مفاهیمی چون اختلاف طبقاتی و عدالت اجتماعی میرسد. در فصل بیستم از این رمان با عنوان «مردان و شرافتمندان»، مارگارت هیل خطاب به مادرش میگوید:
چطور میتوانم زیباترین لباسهایم را به تن کنم و به مهمانیهای مجلل بروم، آن هم با وجود تمام غم و اندوهی که امروز شاهدش بودم؟ (ص. ۲۵۲)
پیشزمینه تاریخی
ماجراهای شمال و جنوب در اواخر انقلاب صنعتی اتفاق میافتد؛ دوران گذار جامعه انگلیسی به سمت روشهای جدید تولید از جمله استفاده از دستگاهها و نیروی بخار که از اواخر قرن هجدهم میلادی آغاز شد و تا اواسط قرن نوزدهم ادامه داشت. در این دوران صنعتگران ثروتمند قدرت را به دست گرفتند. اگرچه انقلاب صنعتی فرصت های شغلی و استانداردهای زندگی را افزایش داد اما طبقه کارگر از جمله زنان و کودکان معمولا در شرایط نامطلوب با دستمزد بسیار پایین برای ساعتهای طولانی کار میکردند. کم کم اتحادیه های صنفی تشکیل شدند تا کارگران به طور جمعی بهبود وضعیت خود را مطالبه کنند، مطالباتی که گهگاه در قالب اعتصاب و دست کشیدن از کار طرح و ابراز میشد.
ساختار رمان و درونمایهها
رمان شمال و جنوب یک رمان نسبتا قطور است که با زاویه دید سوم شخص روایت میشود. این رمان در ۵۲ فصل نگاشته شده و نویسنده از فصل دوم هر فصل را با یک شعر یا نقل قول آغاز میکند. گسکل در این اثر کلاسیک علاوه بر نمایش کینه و عداوت میان طبقه کارگر و طبقه ثروتمند، به موضوعاتی از قبیل نوستالژی و هویت، قدرت زنان، دین، وجدان و تغییر میپردازد.
این رمان برای اولین بار در سال ۱۳۹۹ با همت ثمین نبیپور به فارسی ترجمه شد و در شمارگان ۱۱۰۰ نسخه توسط نشر افق به بازار کتاب آمد.