از نکوداشت خبرنگار فقید تا دو نشست و یک کارگاه

ایرنا یکشنبه 09 خرداد 1400 - 09:08
تهران- ایرنا- چهارمین روز از برگزاری سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر در حالی برپا شد که نکوداشت اشکان منصوری خبرنگار فقید به همراه دو نشست خبری فیلم و کارگاه نرگس آبیار برگزار شد.
از نکوداشت خبرنگار فقید تا دو نشست و یک کارگاه

به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، مراسم نکوداشت اشکان منصوری خبرنگار سینمایی در چهارمین روز گذر اجتماعات پردیس چارسو برگزار شد.

محمد صابری روزنامه‌نگار سینمایی که اجرای این مراسم را برعهده داشت، در ابتدا گفت: امروز دور هم جمع شده‌ایم به یاد و خاطره عزیزی که در دوره‌های قبل در جمع ما حضور داشت، همراهمان بود و با او خاطره داشتیم. امسال اولین سالی است که جشنواره در غیاب او برگزار می‌شود. تک‌تک لحظاتی که خنده روی لب داشت، باعث می‌شود هنوز رفتن او را باور نکنیم، اینها نه حرف‌های احساسی که حرف دل همه ماست. اگر امروز بهانه‌ای جور کردیم تا دقایقی کنار هم باشیم، برای فقدان کسی است که نبود او انگیزه‌سوز نبود، هرچه از او مرور می‌کنیم، جز اخلاق و فعالیت حرفه‌ای چیزی یادمان نمی‌آید و این برای من حسرتی‌ست که به خود نهیب بزنم، کاش با همین خاطرات از این دنیا برویم. 

ایمان منصوری، برادر اشکان در ادامه به‌صورت تلفنی روی خط آمد و از همه اهالی سینما و خبرنگاران برای ابراز همدردی تشکر کرد.

منصوری اظهار کرد: اولین ویژگی اشکان این بود که با خانواده بسیار مهربان بود، ما را بسیار دوست داشت. او هیچ‌وقت اهل خودنمایی نبود، سعی می‌کرد در کارهایش موفق باشد. آدم صبور، مهربان و دستگیری بود. او همیشه دوست داشت که پیشرفت کند و این آرزو را برای همه داشت. دوست داشت با همه مهربان باشد و کسی از دست او ناراحت نشود. مصیبتی که پیش آمد، ناراحت‌کننده است و واقعا نمی‌دانم چه بگویم.

او مطرح کرد: برادرم با بدن سالم به بیمارستان رفت اما دوست دارم بدانم وقتی یک فرد به‌صورت سالم به بیمارستان می‌رود، چرا در حین بستری باید به کرونا مبتلا شود؟ یک روز قبل از عمل، نتیجه کرونای او منفی بود اما در بیمارستان که تست او مثبت شد، این موضوع برای ما حل نشده است.

صابری در پایان گفت: از دوستان اشکان سپاسگزارم که نذری تحت عنوان «نذر رفاقت» ترتیب دادند و این حرکت سمبل رفاقت بود. اما امیدوارم به بهانه‌های قشنگ‌تر، دور هم جمع شویم، به بهانه توفیقات نه فقدان‌ها.

دیگر برنامه روز چهارم جشنواره جهانی فیلم فجر نشست خبری فیلم سینمایی افسانه بناسان، غول چراغ جادو بود.

از نکوداشت خبرنگار فقید تا دو نشست و یک کارگاه

روایت پرویز پرستویی از فیلمی در ستایش صلح

نشست رسانه‌ای فیلم سینمایی افسانه بناسان، غول چراغ جادو با حضور پرویز پرستویی، حبیب احمدزاده در پردیس سینمایی چارسو محل برگزاری سی‌وهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر برگزار شد.

حبیب احمدزاده در ابتدای این نشست، درخصوص دلیل اصلی ساخت این فیلم گفت: گاهی اوقات آدم احساس می‌کند که باید به هر ترتیبی که می‌تواند، مثل نوشتن داستان، کشیدن نقاشی یا ساخت یک فیلم، از بعضی دیگر تشکر کند. این فیلم هم در حقیقت برای تشکر کردن از خانم «سویا» ساخته شد. کسی که سال‌ها در ژاپن جانبازان شیمیایی ما را ریکاوری می‌کرد و پایه اصلی ساخت این فیلم بود.

وی افزود: البته در ابتدا قصد نداشتیم که یک فیلم بلند به این سبک و سیاق بسازیم، اما زمانی که ایده این کار را با خانم سویا مطرح کردیم، با سه شرط پذیرفت که این فیلم ساخته شود، یکی اینکه ماجرای آن داستانی باشد، دوم اینکه محور اصلی قصه خودش نباشد و سوم اینکه کلیت کار آموزشی باشد. در نهایت هم، این اثر با کمک عواملی که برای بخش‌بخش آن زحمت کشیدند، با وجود کمبود بودجه و مشکلاتی که این اواخر به دلیل بیماری کرونا داشتیم، ساخته شد تا به‌نوعی از طرف ملت ایران از کسانی که در روزهای سخت به آنها کمک کردند، تشکر کرده باشیم.

محمود بنکدارنیا از بازیگران این فیلم و رابط اصلی عوامل با قهرمان ژاپنی داستان، در پاسخ به این سوال که «بناسان» به چه معناست و چطور به نام فیلم اضافه شده، گفت: بناسان، کلمه فی‌البداهه‌ای نیست، من از سال‌ها پیش در ژاپن دانشجو بودم و از آنجا که تلفظ کلمه بنکدار برایشان سخت است، من را با نام «بناسان» صدا می‌زدند و از اوایل دهه هشتاد، اسم ژاپنی من بناسان شد.

تماس تصویری از چارسو با ژاپن

در اواسط نشست هم شیسوکو تسویا، کسی که ایده اصلی ساخت این فیلم از روی زندگی او ساخته شده بود، از طریق تماس تصویری به نشست اضافه شد و با اعلام این موضوع که به دلیل کرونا نتوانسته به تهران بیاید، در مورد این که برای ساخت این فیلم از او الهام گرفتهش شده، اظهار کرد: من اصلاً آدم خاصی نیستم، کار خاصی هم نکردم که بخواهم راجع به آن صحبت کنم. من فکر می‌کنم هر آدمی، در هر اتفاقی فردِ دردمندی را دید، اگر می‌توانست کمکی کند، باید حتما این کار را انجام دهد. من چون دیدم حداقل کاری که می‌توانستم برای جانبازان شیمیایی انجام دهم، کمک به آنها بوده، پس این کار را انجام دادم. نیازی هم نبود که این کمک جایی منعکس شود ولی با اصرار دوستان ایرانی، این فیلم ساخته شد. در زندگی انسان‌ها اتفاقاتی می‌افتد و افراد دچار تغییر و تحول می‌شوند، برای من هم در مقطعی این اتفاق رخ داد و امیدوارم بتوانم به همه مردم دنیا کمک کنم.

پرویز پرستویی بازیگر اصلی افسانه بناسان، غول چراغ جادو هم در بخش‌هایی از این نشست با تشریح چگونگی شکلگیری ساخت این فیلم که در ستایش صلح است، در خصوص سفری که به هیروشیما و برای بزرگداشت بمباران شیمیایی این شهر در جنگ جهانی دوم داشت، عنوان کرد: در این سفر ما حدود بیست هزار نفر را دیدیم که از اقصی نقاط دنیا به نشانه صلح دور هم جمع شده بودند، ما برای بار اول دیدیم که این همه آدم دغدغه‌مند برای صلح اینجا هستند، اما خیلی از آنها هنوز نمی‌دانند که در ایران هم جانبازان بمباران شیمیایی وجود دارند و نمی‌دانستند ما مناطقی چون سردشت و حلبچه داریم. این ارتباط برقرار شد و با کمک شهردار هیروشیما جشنواره فیلم‌های ایرانی را راه‌اندازی کردیم. این جشنواره با آثار دفاع مقدس شروع شد و پای آثار اجتماعی و حتی کمدی هم به آن باز شد.

وی در ادامه با اشاره به چگونگی ساخت این فیلم توضیح داد: در این میان دغدغه‌ای در ذهن آقای احمدزاده شکل گرفت و گفت حالا باید این صلح و کمک کردن به همدیگر را اشاعه دهیم، موضوعی که هر بشری روی این کره خاکی باید به آن بیاندیشد. من قصد شعار دادن ندارم، سال‌هاست به عشق مردم و برای مردم کار می‌کنم، خانم تسویا کلینیکی وقف خدمت به آدم‌های کم بضاعت دارد و دغدغه‌اش کمک کردن است یا پروفسور اروپایی که در فیلم بود هم برای کمک به مردم، تلاش زیادی کرده، او در زمان جنگ، جانبازان و شیمیایی‌های دفاع مقدس ایرانی را با وجود مخالفت‌ها مداوا می‌کرد. یعنی یک مثلث با سه ضلع از شرق آسیا، اروپا و خاورمیانه شکل گرفت که همگی یک هدف را دنبال می‌کردند، آن هدف هم چیزی نبود جز صلح که امیدواریم در سراسر دنیا برقرار شود.

پرستویی در انتهای صحبت‌هایش گفت: ما خواستیم بگوییم هدف‌مان و فکرمان، همان صلح است و خوشحالیم که همدیگر را پیدا کردیم.

برنامه بعدی روز چهارم جشنواره به نشست خبری فیلم سیارک اختصاص داشت.

لذت روایت قصه‌های ساده و بی‌افت‌وخیز در سینما

نشست خبری فیلم سینمایی سیارک، یکی از ۲ فیلم بلند ایرانی راه‌یافته به بخش جلوه‌گاه شرق سی‌وهشتمین دوره جشنواره، با حضور مهدی حسینی‌وند، نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده، آریا عظیمی‌نژاد آهنگساز و هادی کاظمی بازیگر در محل گذر اجتماعات پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

در ابتدای این نشست، کارگردان سیارک درباره سابقه خود در حوزه تدوین و ورودش به عرصه کارگردانی گفت: من از جوانی با نیت کارگردانی، وارد حوزه تدوین شدم و بیشتر سعی می‌کردم برای کسب تجربه در زمینه کارگردانی فعالیت کنم. همچنان هم دوست دارم تدوین و کارگردانی را هم‌زمان جلو ببرم.

حسینی‌وند در پاسخ به سؤالی مبنی‌بر اینکه ایده شکل‌گیری این اثر از کجا آمد، بیان کرد: حدود ۲ سال قبل یک داستان اقتباسی انتخاب کردم و می خواستم آن را بسازم اما سرمایه آن فراهم نشد. تا اینکه اردیبهشت پارسال به سمت سیستان‌وبلوچستان رفتیم؛ آنجا ابراهیم توجه من را به‌شدت جلب کرد و بعد از بازگشت از آنجا قصه آن را نوشتم.

وی افزود: سعی کردم خیلی جمع‌وجور و با یک جمع همراه این پروژه را بسازم این موضوع ریسک خیلی زیادی داشت؛ نگران بودم که خیلی از صحنه‌های حسی آن به دلیل وجود نابازیگر درنیاید که خدا را شکر این اتفاق نیفتاد.

بخش بعدی این نشست به صحبت‌های عظیمی‌نژاد آهنگساز این اثر اختصاص داشت. او درباره تجربه همکاری با حسینی‌وند گفت: من حسینی‌وند را حدود ۲۵ سال است که می‌شناسم. او همیشه آرامشی دارد که این مسئله در این فیلم هم وجود داشت.

عظیمی‌نژاد درباره دلیل حضور در این پروژه، توضیح داد: من به سه دلیل در سیارک حضور داشتم؛ رفاقتم با مهدی دلیل اولم بود، دوم حالِ این فیلم و سومین دلیل که خیلی برای خودم مهم بود این بود که دوست داشتم پسرم این قشر را ببیند که البته تعداد آن‌ها کم نیست. اتفاقاً پسرم را با اصرار آوردم که فیلم را ببیند. خیلی از بچه‌های این سرزمین این قشر را نمی‌بینند و این مسئله اصلاً جالب نیست.

این کارگردان بیان کرد: بخش‌های زیادی از ایده موسیقی این فیلم توسط خود حسینی‌وند مطرح شده است. تلاش ما بر این بود که موسیقی متن این کار کمرنگ باشد و بیشتر به لحظاتی که می توانست اثرگذار باشد، توجه کنیم. الان که فیلم را دیدم حس خاص و حال خوبی داشتم که این موضوع نشان می‌دهد کارمان را درست انجام دادیم.

هادی کاظمی بازیگر سیارک درباره تجربه حضور در این اثر و همکاری با نابازیگران، گفت: کار خیلی سختی بود. حضور در جمع بچه‌هایی که تجربه بازی ندارند و ورود من به‌عنوان یک بازیگر بین آن‌ها کار را برای من خیلی سخت می‌کرد اما با کمک حسینی‌وند توانستیم خودمان را در کار جمع کنیم.

حسینی‌وند در بخش بعدی این نشست خبری با بیان این نکته که این اثر حاصل یک کار تیمی است، بیان کرد: من موقعی که قصه این کار را نوشتم، احساس می‌کردم برای خیلی از نقش‌ها باید بازیگر انتخاب کنم اما باگذشت زمان، فکر کردم که شاید کار با نابازیگران هم دربیاید. مثلاً ابراهیم کسی بود که اصلاً حرف نمی‌زد اما سعی کردیم طبق شخصیتش نقشش را طراحی کنیم تا بدون دیالوگ و بیشتر با اکت باشد.

وی ادامه داد: ما به عنوان یک تیم خیلی خوب و همدل جمع شدیم و سعی کردیم زندگی آن‌ها را به تصویر بکشیم. در این یک ماه تلاش کردیم عین آن‌ها زندگی کنیم و شاید همین دلیل باعث شد کار به خوبی دربیاید.

کارگردان این فیلم در پایان و در پاسخ به سؤالی درباره سکانس پایانی این فیلم گفت: علاقه من در سینما این است که قصه‌های به‌شدت ساده و کم افت و خیز را بسازم. من سعی کردم زندگی آن‌ها را به تصویر بکشم و به همین دلیل پایانی را که دیدید، برایش انتخاب کردم.

بخش پایانی برنامه های روز چهارم جشنواره به کارگاه نرگس آبیار درباره «تجربه‌های کارگردانی/ نگاه زنانه در فیلمسازی» بود.

فیلم‌سازی زنانه، ریسک‌پذیری و جای خالی یک نگاه

از نکوداشت خبرنگار فقید تا دو نشست و یک کارگاه

نرگس آبیار نویسنده، فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان سینمای ایران، در گفتگو با سحر عصر آزاد در قالب کارگاه مجازی «تجربه‌های کارگردانی/ نگاه زنانه در فیلمسازی» در سی‌وهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر، درباره یافتن ایده برای فیلمسازی گفت: پاسخ به این سؤال به‌خصوص برای فیلم، خیلی پیچیده است. شما برای داستان می‌توانید ایده‌ای پیدا کنید و درباره آن بنویسید، اما برای فیلم باید فرآیند تولید مد نظر قرار بگیرد. مثلاً باید دید آیا سرمایه‌گذاری حاضر می‌شود روی ایده شما سرمایه‌گذاری کند؟ به همین دلایل لازم است معمولا چند ایده و یکی، دو فیلم‌نامه آماده داشته باشیم تا به جاهای مختلف ارائه دهیم و ببینیم چه کسی حاضر است برای تولید آن وسط بیاید.

وی ادامه داد: من فیلمسازی را با یک داستان مینی‌مال و موجز آغاز کردم که بیشتر بر روی جزئیات متمرکز بود. اشیا از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک‌ترند را زمانی ساختم که همان‌موقع دو، سه فیلم‌نامه آماده دیگر هم داشتم که می‌توانستم به‌عنوان کار اول، آن‌ها را بسازم. در نهایت سراغ فیلم‌نامه‌ای رفتم تا بتوانیم با هزینه کمتر آن را تولید کنیم. سال ۹۱ این فیلم را با ۹۰ میلیون تومان ساختیم. بلافاصله بعد از آن، فیلم بعدی را آغاز کردم. از این منظر می‌توان گفت تا حدودی سرمایه‌گذار است که تعیین می‌کند شما سراغ چه سوژه‌ای می‌توانید بروید.

آبیار ادامه داد: البته وقتی فیلمی را براساس دغدغه می‌سازید، مسیر کاری شما تغییر می‌کند. چراکه سرمایه‌گذاران مطابق سلیقه شما، سراغ‌تان می‌آیند و سوژه‌هایی را سفارش می‌دهند. این بسیار مهم است که من به‌عنوان کارگردان از این میان، چه سوژه‌ای را انتخاب کنم و مسیر خودم را در فیلمسازی دنبال کنم. مهم این است که تمام تلاشت را بکنی که روی موج موفقیت فیلم قبلی سوار نشوی و سراغ فضاهای جدید بروی.

او درباره تغییر فضای کاری‌اش از فیلمی به فیلم دیگر توضیح داد: زمانی که می‌خواستم شیار ۱۴۳ را بسازم، خیلی‌ها گفتند که آن را نسازم چون سینمای جنگ نگاه کلیشه‌ای دارد. اما از آنجا که می‌خواستم از رمانی که نوشته بودم، داستان این فیلم را اقتباس کنم، اشراف کامل به آن داشتم و اصرار کردم آن را بسازم. هنوز هم فکر می‌کنم سینمای جنگ ما بسیار جای کار دارد.

آبیار در ادامه صحبت‌های خود با اشاره به ادامه کارنامه فیلم‌سازی خود گفت: وقتی نفس را ساختم، کسانی که انتظار فضای شیار ۱۴۳ را از من داشتند، شگفت‌زده شدند؛ کسانی هم که به‌دنبال فضای فیلم اشیا از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیک‌ترند بودند.  

او در پاسخ به اینکه براساس چه زمان‌بندی‌ سراغ سوژه فیلم‌هایش می‌رود، توضیح داد: از جهتی می‌توانم بگویم حسی این اتفاق می‌افتد و از جهت دیگری کاملاً عقلی و منطقی سراغ یک ایده می‌روم. مثلاً درباره شبی که ماه کامل شد داشتیم شرایط کشورهای منطقه را می‌دیدیم و اینکه افراط‌گری دینی مسبب چه اتفاقات و فجایعی می‌تواند بشود، دنبال کار کردن روی چنین موضوعی بودم.

آبیار در ادامه درباره تجربه نگارش فیلم‌نامه‌های خود گفت: همیشه من داستان اولیه‌ای دارم که آن را شروع می‌کنم و گسترش می‌دهم، پی‌رنگ‌ها و درام آن را پررنگ می‌کنم. سال‌ها ویراستار بودم و متن‌های دیگران را بازنویسی می‌کردم و به نام‌ آن‌ها منتشر می‌شد. بعد که اولین رمانم را نوشتم، دوست داشتم کار داستانی انجام دهم اما شرایط مرا به سمت ساخت مستتند سوق داد. تجربه مستندسازی کمک کرد اتفاقات تازه‌ای را در خودم کشف کنم. این سال‌ها به من کمک کرد که درام و روایت را به‌خوبی بشناسم. امروز در اینستاگرام، مردم داستان‌های خود را برایم می‌فرستند و اینکه در لحظه بتوانیم تشخیص دهیم که کدام‌یک از این داستان‌ها نگاه و پی‌رنگ تازه دارد، براساس همان ممارست در حوزه داستان‌نویسی صورت گرفته است.

این کارگردان درباره خطرپذیری در مسیر فیلمسازی برای یک کارگردان زن، گفت: فیلمسازان همواره بعد از هر فیلم‌شان ممکن است به سمت ترس بروند و کمتر اهل ریسک باشند و ترجیح بدهند در همان مسیرِ موفقیت فیلم‌های قبلی خود قدم بردارند. این رویکرد، فیلمسازی یک کارگردان را اسیر کلیشه می‌کند. گاردی برای هنرمند به ‌وجود می‌آورد که وارد فضاهای جدید نشود. سینما هنر گرانی است و فیلمساز باید دست به عصا راه برود. به همین دلیل، کسی که ریسک می‌کند، خطر را به‌ جان می‌خرد که یا سقوط می‌کند یا پرواز.

نرگس آبیار درباره خلق کاراکترهای زن در سینمای خود و محدودیت برای خود، به‌عنوان یک فیلمساز زن گفت: این اتفاق ناخودآگاه است. طبیعتا وقتی می‌خواهم داستانی بنویسم، سراغ کاراکترهایی می‌روم که آن‌ها را می‌شناسم. ناخودآگاه سراغ کاراکترهای زن می‌روم. نگاه به زنان نه فقط در کشور ما که در همه دنیا، نگاه درجه دوم است. این نابرابری در طول تاریخ حاکم بوده است. ما در تمام عرصه‌ها، نیاز به نگاهی زنانه داریم. هرجا که عرصه فعالیتی وجود دارد، ما نیاز به حاکم شدن نگاه زنانه داریم. در عرصه فیلمسازی، حتی در مردانه‌ترین سوژه‌ها نیاز به نگاه زنانه داریم. در نگاه زنانه، ‌خطوط زاویه‌دار  و خشن، بسیار کم می‌شود و این نگاه همیشه و در هر حوزه‌ای لازم است.

آبیار در ادامه بیان کرد: به اندازه کافی، شاهد نگاه مردانه در همه سطوح بوده‌ایم البته نمی‌گوییم این موضوع حذف شود بلکه به نظرم بهتر است به همان اندازه، نگاه زنانه تقویت شود؛ این نگاه که جزئی‌نگر است، لایه‌های زیرین وقایع را می‌بیند و تفسیر جدیدی از جهان ارزشمند است. مثلاً در کشور ما و خیلی جاها وقتی می‌خواهند منطقه‌ای را آرام کنند، سِمتی مهم به یک زن می‌دهند. بنابراین وقتی حضور یک زن می‌تواند همه چیز را به صلح بکشاند چرا این اتفاق نیفتد. من فکر می‌کنم جهان ما نیاز به مادرانگی بیشتر دارد و این مادرانگی حس سرپرستی و مسئولیت بیشتری دارد و فکر می‌کنم این موضوع را کمتر در آثارمان داریم. نکته دیگر این است که در میان فیلمسازان مردی که این نگاه را دارند، فقط «مادر» علی حاتمی و به همین سادگی میرکریمی این موضوع را در دل خود دارد.

کارگردان نفس درباره فیلم‌هایی که حضورهای جهانی را تجربه می‌کنند، توضیح داد: حضور جهانیِ آثار، غیرقابل پیش‌بینی است، گاهی شده است که متنی را خوانده و گفته‌ایم که این فیلم همه جوایز را کسب می‌کند اما عملاً اتفاقی برایش رخ نمی‌دهد، اما از یک جایی، شما می‌توانید فاصله‌ای بین یک سینمای تجاری و سینمایی دیگر بگذارید اما این عبارت فیلم‌های «جشنواره‌پسند» به نظرم عبارت خنده‌دار و آسیب‌زننده است. ما سینمایی داریم که قرار است نگاهی ژرف داشته باشد و نوع دیگری از سینما را هم داریم که در سطح حرکت می‌کند. برخی آثار قرار است به جشنواره بروند و مطرح شوند، اصلأ گاهی در این جشنواره‌ها کشف می‌شوند. ما به‌عنوان هنرمند و مخاطب باید ریسک کنیم و سطح سلیقه مردم را بالا ببریم. گاهی از موضوعات سخیفی در فیلم‌ها استفاده می‌شود که فقط باعث فروش بالا می‌شود. به نظرم این چیزها شکست معنوی برای ماست، بنابراین باید کمک کنیم ذائقه مخاطب ارتقا پیدا کند.

او گفت: جشنواره‌ها همیشه تعیین‌کننده نیستند که ببینیم فیلمی مهم است یا نه. گاهی فیلم‌های خوب و خوش‌ساخت در جشنواره‌ها دیده نشدند و توفیقی نداشتند، چون مؤلفه‌های زیادی برای موفقیت در جشنواره‌ها وجود دارد. خیلی از فیلم‌ها عملاً در تعیین و تشخیص‌ها از دست رفتند، بنابراین جشنواره‌ها اگرچه مهم هستند ولی تعیین‌کننده نیستند.

این کارگردان بیان کرد: اگر هر فیلمسازی، ذاتاً آنچه را که دوست و به آن اعتقاد دارد بسازد، این نگاهِ دلی؛ در فیلمش دیده می‌شود. به‌طوری‌که، حتی یک بیننده خارجی هم می‌تواند آن را درک کند اما مشکل ما در ایران این است که تعداد پخش‌کنندگان ما کم و تعداد کاربلدهای آنها انگشت‌شمار هستند با توجه به تولیدات زیاد و فیلمسازان مستعد زیادی که داریم، به‌نظرم این تعداد پخش‌کننده؛ کم است. اینکه هنوز برای فروش جهانی کاری نمی‌کنیم بد است و در حد یک شوخی است، درحالی‌که خیلی از فیلم‌های ما استاندارد جهانی را دارند اما تلاشی برای این امر نکرده‌ایم. سیاست‌های غلط دوران مختلف هم به این ماجرا دامن زده است. در حال حاضر، به این موضوع بسنده می‌شود که فیلم‌ها فقط در چند جشنواره حضور پیدا کند و در نهایت هم عملاً به بایگانی تاریخ سپرده می‌شوند.

آبیار در پایان درباره کار با بازیگران مطرح کرد: وقتی فیلم‌نامه می‌نویسم، خیلی خوب می‌توانم کاراکترها را تخیل کنم و در اجرا هم این موضوع به آنچه تخیل کرده‌ام، نزدیک می‌شود. بنابراین بازیگری که انتخاب می‌کنم، خیلی به آن نگاهی که داشتم نزدیک می‌شود. این کاراکترها معمولاً برای من، مابه‌ازای واقعی دارند. به هر حال در گذشته و تجربیات زیستیِ من حضور داشته‌اند و به همین دلیل وقتی به سراغ بازیگران می‌روم، سعی می‌کنم نگاه و شناخت خودم از بازیگر را به آنها منتقل کنم. وقتی بشود این شناخت را مطرح کرد و بازیگر بتواند با آن ارتباط بگیرد، می‌تواند نقش را پیدا کند. از سوی دیگر، هر بازیگری شخصیت متفاوتی دارد. پس مهم است که کارگردان، شناختی از بازیگران داشته باشد، باید لِم‌ بازیگر را تشخیص داد. مثلاً من اغلب تمام ویژگی کاراکترها را درمی‌آورم و به صورت متن به بازیگر می‌دهم.

سی‌وهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر، از ۵ تا ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ به دبیری محمدمهدی عسگرپور نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده سینما در تهران، در حال برگزاری است.

منبع خبر "ایرنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.