محمد البرادعی
مدیرکل پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی
تسلیحات هستهای دیگر حتی آن مهار سستی را هم ندارد که پیشتر با قواعد مورد توافق متقابل و هنجارهای پذیرفته داشت؛ بلکه با شدت در حال بازگشت است و همه را به لبه پرتگاه میبرد. برای اولین بار از زمان جنگ سرد، توپخانههای هستهای در حال رشد هستند. خود سلاحها هم مرگبارتر، متنوعتر و آسیبپذیرتر میشوند. گفتوگوهای مهار تسلیحات متوقف شدهاند و بیشتر توافقات، یا منقضی شدهاند یا چنان تهی شدهاند که تمام اعتبارشان از بین رفته است. بدتر این که ادبیات هستهای بیش از همه تهدیدآمیز شده و دولتهای مسلح به سلاح هستهای، بیمحاباتر تقابلی رفتار میکنند.
فقط در نظر بگیرید که چندین تحول نگرانکننده را در ۲۰۲۵ شاهد بودهایم: ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، شمشیر هستهای را بر سر اوکراین تکان میدهد؛ دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا تهدید میکند، آزمایش سلاحهای هستهای را ادامه خواهد داد؛ چین هم مشغول تقویت توپخانه موشکهای هستهای راهبردی است که بزرگترین نمونه در دنیا بعد از دهه ۱۹۶۰ است؛ نگرانکنندهتر از همه، در ماه مه، جنگ بین دو کشور مسلح به سلاح هستهای، هند و پاکستان، تقریباً به راه افتاد.
این روندها، کاملاً با پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای، [انپیتی] ناسازگار هستند. هدف آن پیمان این بود که جهان را از تهدید مداوم نابودی خود، رها کند. انپیتی از همه طرفها میخواهد از سلاحهای هستهای برائت جویند و فعالیتهای هستهای خود را تحت بازرسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دهند. همچنین پنج دولتی که زمان امضای پیمان به عنوان دارنده سلاح هستهای به رسمیت شناخته شده بودند، یعنی چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا و ایالات متحده را متعهد میکند سلاحهای خود را از بین ببرند و به خلع سلاح هستهای برسند.
انپیتی، با ۱۹۱ دولت امضاکننده تقریباً جهانی است؛ اما ۴ دولت از ۵ دولتی که استثنای امضا هستند، یعنی هند، پاکستان، اسرائیل و کره شمالی، صاحب سلاح هستهای هستند. (پنجمی سودان جنوبی است). سه تای اول قبل از اینکه سلاح هستهای بسازند حاضر نشدند به پیمان بپیوندند. کره شمالی ابتدا پیوست، اما بعد در میانه اتهامات مبنی بر اینکه این پیمان را نقض کرده، از آن خارج شد و حالا علناً جاهطلبیهای فزاینده هستهای خود را اعلام میکند.

بنا بود انپیتی را توافقات دیگر مستحکم کنند، اما کارها طبق برنامه پیش نرفت؛ مثلاً پیمان جامع منع آزمایش سلاح هستهای هرگز اجرایی نشد. این به خاطر عدم تأیید و تصویب رسمی آن بود، گرچه تعلیق آزمایش هستهای، جز در کره شمالی، بیش از سه دهه برقرار ماند. این درباره منع تولید مواد هستهای در سطح تسلیحاتی و نیز الزام نابودی ذخایر موجود هم صادق است که از سال ۱۹۹۳، در کنفرانس خلع سلاح ژنو متوقف مانده است.
پیشنهاداتی هم مطرح بوده که بخشهای حساس چرخه سوخت هستهای را تحت کنترل چندملیتی قرار دهند. بعضی از این ایدهها، بعد از مشخصشدن وضعیت برنامه هستهای ایران در سال ۲۰۲۳، حمایت و قدرت گرفتند، اما آن تلاشها هم کمکم فروکش کردند.
از ۱۹۷۲ به بعد، دو دولت بزرگ دارای سلاح هستهای، یعنی روسیه، سابقاً اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده که روی هم رفته تقریباً ۹۰ درصد از توپخانه هستهای جهان را دارند، وارد دنبالهای از توافقات دوجانبه شدند تا تعداد و نوع کلاهکهای هستهای و سامانههای پرتاب را محدود کنند؛ اما فقط یکی از این توافقات، یعنی پیمان نیو استارت ۲۰۱۰ [پیمان استراتژیک جدید برای کاهش تسلیحات] هنوز اجرایی است و آن هم بناست همین ماه فوریه [اواسط زمستان پیش رو] منقضی شود.
دولتهای دارای سلاح هستهای، نهتنها خلع سلاح نشدهاند، بلکه کاملاً برعکس، بیش از ۱۲ هزار کلاهک هستهای دارند. حدود ۴ هزار کلاهک روی موشکها و جنگندهها سوار هستند و حدود ۲ هزار فروند هم در وضعیت آمادهباش کامل، مهیای این هستند که در فاصله چند دقیقه شلیک شوند. بدتر از همه، تمام ۹ دولت مسلح به سلاح هستهای، اصرار خود را بر این تسلیحات دوچندان کردهاند، با «مدرنیزهکردن» توپخانههایشان جهت بهرهبرداری از فناوریهای در حال ظهور.
در سال ۲۰۲۰، ویلیام جِی پری و تام زی کولینا، وضعیت را خلاصه کردهاند: «آقای ترامپ، اختیار مطلق دارد که جنگ هستهای راه بیاندازد. در فاصله چند دقیقه، رئیسجمهور میتواند معادل ۱۰ هزار بمب هیروشیما را رها کند. نیاز به نظر شخص دیگری ندارد... با این حال، اینها یعنی پایان تمدنی که میشناسیم.»
اکثریت کشورهای غیرهستهای، کلافه از فقدان پیشرفت به سمت خلع سلاح تحت انپیتی، پیمان ممنوعیت سلاحهای هستهای، تیپیاندبلیو را پذیرفتند که از سال ۲۰۲۱ اجرایی شد. هدف تیپیاندبلیو ممنوعیت سلاحهای هستهای و الزام دولتها به نابودی سلاحهای هستهای موجود است. ۷۴ کشور این را به تصویب هم رساندهاند اما هیچکدام از ۹ دولتی که سلاح هستهای دارند، از آنها تبعیت نکردهاند.
در واقع، ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه به اعلام تیپیاندبلیو با این استدلال واکنش نشان دادند که بازدارندگی هستهای «برای حفظ صلح در اروپا و شمال آسیا در بیش از ۷۰ سال گذشته، اهمیت اساسی داشته است.» با وجود این، آنها لااقل دوباره به تعهداتشان به خلع سلاح تحت انپیتی تأکید کردند و گفتند «باوری قوی» دارند که «باید جلوی گسترش بیشتر سلاحهای هستهای را گرفت.»
در گذشته نهچندان دور، پنج دولت اصلی مسلح به سلاح هستهای، با هم کار میکردند تا مانع گسترش سلاحهای هستهای شوند، در نمونههای کره شمالی، عراق و ایران؛ اما کره شمالی در نهایت از انپیتی خارج شد و عراق مورد تهاجم ایالات متحده و «ائتلاف داوطلبان» به رهبری بریتانیا قرار گرفت، با این بهانه واهی که صدام حسین سلاحهای کشتارجمعی اعلامنشده دارد.
در نمونه ایران، توافقی بین این کشور و پنج دولت دارای سلاح هستهای، این قصد را داشت که از طریق همکاری و ارتقای شفافیت، اعتماد بسازد؛ اما زمانی که دولت اول ترامپ از توافق موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک در سال ۲۰۱۸ خارج شد، توافق از هم گسیخت. بعد، بهرغم گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی که «هیچ نشانه معتبری نیست که برنامه هستهای ادامهدار، اعلامنشده و ساختاریافتهای» در ایران [برای تسلیحات هستهای] برقرار باشد، اسرائیل و دولت دوم ترامپ خودجوش پیشقدم شدند و حملات هوایی را علیه زیرساختهای چرخه سوخت هستهای ایران کلید زدند و دانشمندان هستهای ایران را هم در این مسیر، ترور کردند.
پنج دولت اصلی که سلاح هستهای دارند، اظهاراتی کرده و تضمینهایی دادهاند که توپخانههایشان تنها برای اهداف دفاعی است و «جنگ هستهای را نمیشود برد و هرگز نباید چنین جنگی درگیرد»؛ اما بهرغم این اظهارات و تضمینها، برخی شروع به تأکید بر ارزش سلاحهای هستهای کردهاند و منطق زور را ترویج میدهند؛ مثلاً دیمیتری مدودف، رئیسجمهور سابق روسیه هشدار میدهد که «شکست قدرتی هستهای در جنگی متعارف، ممکن است جنگی هستهای را کلید بزند» و اضافه میکند که «قدرتهای هستهای هیچ وقت بازنده درگیری بزرگی که سرنوشتشان به آن تکیه داشته، نبودهاند.»

به همین شکل، پیت هگست، وزیر دفاع ایالات متحده اخیراً اعلام کرد: «ما برای زمان صلح به ساخت [تجهیزات] نمیپردازیم. ما داریم مسیر پنتاگون و پایگاه صنعتی را به وضعیت جنگی تغییر میدهیم.» دولت ترامپ چنین ادبیاتی را با تهدید همراه کرده یا با استفاده واقعی از زور و سلاحهای ایالات متحده، علیه گستره وسیعی از کشورها و قلمروها، شامل ایران، محصورههای اشغالی فلسطینی، دانمارک، کانادا، ونزوئلا و نیجریه.
در این محیط تازه و متشنج، برخی متحدان ایالات متحده کمکم به اتکاپذیری چتر هستهای ایالات متحده شک کردهاند. ژاپن مدتها این موضع را داشته که سلاح هستهای نخواهد داشت اما بحثی روبهتشدید در این باره شکل گرفته که این کشور در دنیایی خطرناکتر، چگونه میتواند از خود دفاع کند.
کرهایهای جنوبی هم بحث مشابهی دارند و نظرسنجیها میگویند بسیاری از اینکه کشور ظرفیتهای تسلیحاتی هستهای خودش را به دست بیاورد، حمایت خواهند کرد. در آلمان، صدراعظم فردریش مرتس، پیشتر اعلام کرده بود آماده است درباره «بهاشتراکگذاشتن» سلاحهای هستهای در اروپا جهت تقویت «سپر ایالات متحده»، با فرانسه و بریتانیا گفتوگو کند. (گرچه دولت او بعدتر اعلام کرد «هیچ برنامه فوری برای تهیه سلاح هستهای ندارد.»)
از این رو، تحولات ژئوپلیتیک کمکم منجر به فرسودگی معماری بینالمللی برای حفظ صلح و امنیت میشوند، اگر یکمرتبه نابودش نکنند. دولتهای بزرگ دارای سلاح هستهای دارند قوانین بینالمللی و انساندوستانه، ارزشهای دموکراتیک و نهادهای بینالمللی را در پیگیری اقدامات یکجانبه، کناری میاندازند. قدرتی که سلاحها اعطا میکنند و میتوانند بهآسانی تمدنها را از صحنه روزگار محو کنند، در حال تبدیل به داور نهایی در حکومتداری و امور بینالملل هستند.
بنابراین، پیام این است که اگر تضمین امنیتی نهایی را میخواهید، باید بمب داشته باشید و اگر دارید، میتوانید قتل هم بکنید و مکافاتی نبینید. اوکراین، کشوری که پذیرفت در ازای تضمینهای امنیتی، سلاحهای هستهایاش را تحویل دهد، این را بهخوبی میفهمد.
دولتهای دارای سلاح هستهای، هر چه هم که بگویند، مشخصاً تعهداتشان به خلع سلاح هستهای را زیر پا گذاشتهاند و حالا دارند به سرعت در جهت مخالف حرکت میکنند. فناوریهای پیشرفته شامل سلاحهای خودران و تنشهای جهانی، دنیا را به نقطهای رسانده که فوقالعاده خطرناک است. رژیم کنونی کنترل تسلیحات، همواره ناچار بوده برخی را برابرتر از دیگران ببیند؛ اما این را دیگر نمیشود ادامه داد. بهزودی، دیگران هم این یوغ را از گردن خواهند انداخت و «بازدارندگی» خودشان را خواهند ساخت.
سلاحهای هستهای بیشتر به معنای آسیبپذیری بیشتر خواهد بود. این به خاطر ظرفیتهای فزاینده سایبری، سیستمهای متزلزل فرماندهی و کنترل و این خطر دیرینه است که طرفها با چشمان بسته به سمت درگیری بروند. نیاز به گفتوگو، اعتمادسازی در میان قدرتهای بزرگ، نظامی مبتنی بر قواعد و تلاشهای تازه در مسیر خلع سلاح، از همیشه بزرگتر و فوریتر است.
*هم میهن