به گزارش مشرق، کانال مطالعات رسانه های بین المللی به نقل از گاردین نوشت:
خلاصه:
تحلیل روزنامه گاردین با استناد به سند رسمی «استراتژی امنیت ملی» دولت دوم ترامپ، مدعی است رویکرد واشنگتن نسبت به اروپا از «بیتفاوتی» به «خصومت آشکار» تغییر یافته است. نویسنده اشاره میکند که در این سند، تهدیداتی مانند چین و روسیه با «ایجاز» بررسی شدهاند، اما اروپا هدف هشدارهای تند قرار گرفته است. از جمله هشدارها درباره «چشمانداز محو تمدن» اروپا به دلیل رکود اقتصادی، «سانسور آزادی بیان» و مهاجرت است. نویسنده میافزاید دولت ترامپ قصد دارد با پشتیبانی از احزاب راست افراطی، در مسیر کنونی اروپا دخالت کند تا آن را «تصحیح» نماید. همچنین این رویکرد مورد تحسین کرملین قرار گرفته است.
چکیده راهبردی (بخشهای مهم):
چه زمانی ما پیام را درک خواهیم کرد؟ آمریکای ترامپ تنها نسبت به اروپا بیتفاوت نیست، بلکه فعالانه با آن دشمنی میورزد. این مسئله پیامدهای بسیار بزرگی برای این قاره و برای بریتانیا دارد که بسیاری از رهبران ما هنوز از روبرو شدن با آن خودداری میکنند.
ژرفای این دشمنی آمریکا به روشنی در سند جدید «استراتژی امنیت ملی» آمریکا آشکار شد. این نوشته، بیان رسمی سیاست خارجی دولت دوم ترامپ است. در آن چیزهای زیادی برای افسوس خوردن وجود دارد. اما برجستهترین بخشها آنهایی هستند که اروپا را نشانه گرفتهاند.
چین و روسیه به گونهای ساده و با کوتاهی نسبی مورد خطاب قرار گرفتهاند. این اروپا است که خشم تیم ترامپ را برمیانگیزد.
سند نگران است که به زودی برخی کشورهای اروپایی «به اکثریت غیراروپایی تبدیل خواهند شد». هر تردیدی در این باره با سخنرانی پراکنده رئیسجمهور در پنسیلوانیا از بین رفت. جایی که او پرسید: «چرا نمیتوانیم افرادی از نروژ، سوئد... از دانمارک داشته باشیم؟»
شاید این چندان مهم نباشد اگر تنها تأیید میکرد که ترامپ و حلقهاش به اروپا از دریچه همان «جنگ فرهنگی» نگاه میکنند. اما این یک برنامه است. سند روشن میکند که دولت ترامپ هنگامی که اروپا اجازه میدهد «ظرف بیست سال یا کمتر غیرقابل تشخیص شود»، بیکار نخواهد ایستاد.
آنها برنامهریزی کردهاند تا از احزاب راست افراطی و فراملیگرا پشتیبانی کنند. این سند میگوید آمریکا هر کاری بتواند انجام خواهد داد تا به اروپا کمک کند «مسیر کنونی خود را درست کند». به سخن دیگر، آمریکا مصمم است تغییر رژیم در اروپا را دنبال کند.
مدافعان ترامپ کوشیدهاند استدلال کنند که این دولت اساساً با اروپا مشکلی ندارد، بلکه اتحادیه اروپا را نمیتواند تحمل کند.
تصادفاً این دقیقاً ترجیح ولادیمیر پوتین است. جای شگفتی نیست که کرملین به شدت از برنامه جدید آمریکا تعریف کرد. آنچه ترامپ و پیروانش واقعاً از اتحادیه اروپا بدشان میآید این باشد که این اتحادیه یکی از اندک نیروهای روی زمین است که میتواند قدرت آنها را محدود کند؟ اتحادیه اروپا قدرت دارد و همین به تنهایی افرادی مانند ماسک و ترامپ را خشمگین میکند.
انگیزه به زحمت اهمیت دارد. خواه آمریکا اتحادیه اروپا را به دلایل مبادلهای یا اندیشهای دشمن بداند، اکنون آن را دشمن میبیند. این اندازه دستکم باید درون هفتههای پس از بازگشت ترامپ به کاخ سفید روشن میشد. اما اکنون که دولت آمریکا آن را آشکارا نوشته است، انکارناپذیر است.
دشواری اینجاست که رهبران اروپا هنوز نمیتوانند کاملاً با این حقیقت تازه دردناک روبرو شوند. رئیس ناتو، مارک روته، اعلام کرد که «روسیه جنگ را به اروپا بازگردانده است». اما او اشاره نکرد که در این جنگ تازه، نیرومندترین عضو ناتو، آمریکا، یک سو را برگزیده است و آن روسیه است.
کمتر کسی این ناسازگاری را به گونهای کامل نمایندگی میکند تا کیر استارمر خود بریتانیا. او به همبستگی خود با زلنسکی میبالد، اما هنگامی که ترامپ همبستگی خود با پوتین را نشان میدهد، خاموش میماند.
این هفته، استارمر پیوستن دوباره به اتحادیه گمرکی اتحادیه اروپا را رد کرد و توضیح داد که نمیخواهد توافق تجاری امسال با آمریکا را از هم بگسلد. این همان گزینش است که بارها تکرار شده.
وقتی تیزبینترین صدای ژئوپلیتیک در اروپا از آن پاپ باشد، نشانهای است. لئو از ترامپ به خاطر «کوشش برای از هم گسستن» یک اتحاد آتلانتیکی که همچنان ضروری بود، انتقاد کرد. در شرایط کنونی، حتی نامبردن از مشکل به عنوان یک کنش رادیکال به شمار میآید. اکنون زمان آن است که آن رهبرانی که برای مردمان اروپا سخن میگویند، همینقدر دلیر باشند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.










