مهدی کرد فیروزجایی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره «شاهسنگ» رمان جدید خود، گفت: رمان شاهسنگ داستان مردم روستایی به نام «خجرو» است که در پای یک کوه بلند واقع شده است. نوک کوه یک سنگ خیلی بزرگ قرار داد که مردم به آن شاهسنگ میگویند. وسط روستا هم امامزادهای است که مورد مراجعه و احترام مردم است و شیخ ابراهیمی که امام جماعت آن روستا است.
فیروزجایی درباره قصه رمان شاهسنگ، ادامه داد: منطقه دچار خردسالی میشود و مردم در یک بعدازظهری به امامت شیخ ابراهیم نماز باران میخوانند. بلافاصله هوا ابری میشود و به مردم نوید باران داده میشود. همه شاد و خوشحال هستند تا اینکه شب، وقتی همه خواب هستند، زلزلهای میآید و آن سنگ بزرگ حرکت میکند. صبح که میشود، مردم میبینند آن سنگ حرکت کرده و درست بالای سر امامزاده قرار گرفته است و هر لحظه امکان دارد دوباره حرکت کند و امامزاده و بسیاری از خانهها را بر سر راه خودش خراب کند. وقتی اینطور میشود، دیگر مردم از خدا باران نمیخواهند؛ چون اگر باران ببارد آن سنگ حرکت میکند. ولی هر لحظه بر تراکم ابرها افزوده میشود و خطر بیشتر میشود. از ادارات مختلف کارشناسهایی میآیند و میگویند چارهای نیست جز اینکه خودمان این سنگ را حرکت بدهیم. ولی مسأله این است که باید امامزاده و خانهها را تخلیه کنیم، چون در هر صورت امامزاده را خراب میکند و جان آدمها را میگیرد.

وی افزود: مردم که نمیخواهند امامزاده خراب شود، باید مسیر سنگ را عوض کنند تا مسیر دیگری را طی کند. مسأله اینجاست که اگر مسیر سنگ عوض شود، پل روستا را خراب میکند. اینجا مردم دو دسته میشوند؛ یک عده میگویند پل را خراب کنیم و یک عده میگویند امامزاده را خراب کنیم، چون ما به پل روستا نیاز داریم. روحانی روستا اینجا گیر میافتد و ماجراهایی شکل میگیرد که نیات و اهداف آدمها را نشان میدهد. این دوگانگی تا تقریبا یکسوم کتاب شکل میگیرد ولی قصه اصلی بعد از این ماجرا است. داستان کتاب درباره تصمیمگیری در شرایط بد و بدتر و انجام دادن مهم و مهمتر است. برای بعضیها امامزاده بهانه است و منافع شخصی خودشان را در دفاع از امامزاده دنبال میکنند و بعضیها هم اگر از پل روستا دفاع میکنند، بیشتر از منافع شخصی خودشان دفاع میکنند. بعضیها هم هستند که به صورت دلی از امامزاده یا پل دفاع میکنند. یک قصه عاشقانهای هم این وسط هست و میتوانم بگویم این رمان یک رمان چند صدایی است.
فیروزجایی با بیان اینکه رمان شاهسنگ بیشتر برای مخاطب بزرگسال و جوانها مناسب است، گفت: این رمان کاملا اجتماعی است و مسأله روز است. من بیش از ده سال است که درگیر این رمان هستم ولی جالب اینکه به صورت خیلی اتفاقی انتشار کتاب با این بحران کمآبی و نماز طلب باران هم همراه شده است. در این رمان امر دایر بر مسأله اجتماعی و مسأله معنوی است، منتها آدمها نیتهای مختلف در شعارها و کارها دارند و بحرانی که درون خیلی از آدمها را عیان میکند. قصه روحانی است که باید جامعه را در این بحران مدیریت کند.
رمان «شاهسنگ» به قلم مهدی کرد فیروزجایی در ۱۸۸ صفحه و توسط انتشارات زائر منتشر شده است.












