ابراهیم ایوبی
روزنامه هم میهن
امروز ۱۶ آذر، مصادف با هفتادودومین سالگرد «روز دانشجو» است. به رسم معمول، تجمعاتی در دانشگاهها برگزار و شعارهایی در هیاهو داده میشود و سرانجام مراسم با سرود «یار دبستانی من…» پایان مییابد. البته که به مرور این بزرگذاشت کمرمق گردیده است. رئیسجمهور مثل همیشه یک سخنرانی دارد که محل دانشگاه با توجه به رویکرد دولت انتخاب میشود.
انتخاب دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی، بیارتباط با پزشک بودن پزشکیان نیست. اگر از زاویه نظام حقوقی به دانشگاهیان (دانشجو، استاد و نهاد دانشگاه) نگاه کنیم؛ حقوق دانشگاهیان در این چند دهه رو به افول بوده که موضوع با گاهشماری تاریخی وقایع قابل بررسی است.
اولین موج ورود سیاست به فضای علم، انقلاب فرهنگی بود. از اوایل بهار ۱۳۵۹ کمکم دانشگاهها تعطیل شد و این دوران تا شروع بازگشایی در ۲۷ آذر ۱۳۶۱، سی ماه به طول انجامید. استادان برجستهای نیز در همین ایام از دانشگاه اخراج شدند.
یکی از سرشناسترین چهرهها دکتر امیرناصر کاتوزیان استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران بود که نقش تعیینکنندهای در تهیه پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران داشت. وی در کتاب خاطرات خود مینویسد: «سرانجام، نظری که دانشگاه را مزاحم و مانع پیشرفت انقلاب میدانست به کرسی نشست و آموزش عالی کشور از حرکت باز ایستاد. بیشتر استادان پراکنده شدند یا به خارج از کشور پناه بردند و رنج غربت را بر بیمهری وطن ترجیح دادند…».
سالهای بعد نیز این بیمهریها به اشکال دیگر جریان داشت که یک نمونه دیگر اخراج دکتر سیدجواد طباطبایی، اندیشمند برجسته علم سیاست از دانشگاه در اوایل دهه هفتاد است.
با شروع دوران اصلاحات، جنبش دانشجویی جان تازهای گرفت اما این تب و تاب بیش از دو سال به طول نیانجامید و با حمله به کوی دانشگاه تهران همه چیز به محاق رفت. پس از برگزاری دادگاه متهمین حمله به کوی، همه متهمان تبرئه شدند، جز یک سرباز وظیفه که به جرم سرقت ریشتراش محکوم شد.
سالها پیش برای پیگیری پروندهای به یک کلانتری در شمال تهران رفته بودم که مشاهده کردم فرد یادشده به عنوان معاون کلانتری مشغول کار است! فضا مدتی خاموش بود که با سخنرانی یک استاد دانشگاه در همدان، سکوت شکست.
دکتر سیدهاشم آقاجری در ۲۹ خرداد ۱۳۸۱ در خانه معلم همدان سخنانی با عنوان «دکتر شریعتی و پروژه پروتستانتیسم اسلامی» ایراد کرد که منتهی به بازداشت، محاکمه و صدور حکم اعدام برای او به اتهام توهین به مقدسات توسط شعبه چهارم محاکم عمومی همدان گردید. این خبر مانند بمب در فضای رسانهای دنیا بازتاب گستردهای داشت. این حکم در نهایت به حبس تبدیل شد.
دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد، زمانه ستارهدار کردن دانشجویان، محرومیت از تحصیل و بازنشستگی ناخواسته بسیاری از اعضای هیئت علمی بود. در جریان رخدادهای سال ۱۳۸۸ نیز بار دیگر به کوی دانشگاه تهران حمله شد و خسارات جانی و مالی بر جای گذاشت. اما بزرگترین ضربه به دانشگاه در دوران دولت سیزدهم بود.
۷ مهرماه ۱۴۰۲ نشست شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست رئیسجمهور تشکیل و مصوبهای ابلاغ گردید. بر اساس این مصوبه، حتی برای اساتیدی که در تمام مراحل تبدیل وضع از «پیمانی» به «رسمی-آزمایشی» و از «رسمی- آزمایشی» به «رسمی-قطعی»، بودند، هیئت جذب دانشگاه دارای این حق میشود که رابطه شغلی استاد با دانشگاه را قطع کند.
با مصوبه جدید دولت سیزدهم، بخش زیادی از اساتید که پیش از این مصوبه، امنیت شغلی داشتند و قطع رابطه آنها به راحتی امکانپذیر نبود، با این مصوبه دستشان زیر سنگ دانشگاهها رفت و حتی اساتید با تجربه و کارآمد پس از سالها حضور و تدریس از شغل استادی کنار گذاشته شدند.
مطابق تبصره دوم ماده ۱۲ «قانون دیوان عدالت اداری» (۱۳۹۰)، رسیدگی به مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، خارج از صلاحیت دیوان عدالت اداری است؛ در نتیجه اگرچه یک کارگر ساده میتواند از حکم صادره از هیئت حل اختلاف اداره کار در دیوان عدالت ادرای شکایت ببرد؛ اما استادان دانشگاه از حق دادخواهی که در اصل ۳۴ قانون اساسی به عنوان حقی مسلم نام برده شده، محروم هستند! مرجعی که قاعده را وضع کرده، حق بازنگری دارد.
از مسعود پزشکیان (که خود استادتمام دانشگاه است) و ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی را برعهده دارد، انتظار میرود در مصوبه دولت سیزدهم تجدیدنظر نماید. سالهاست سردر اصلی دانشگاه تهران که در ایران به عنوان نماد آموزش عالی شناخته میشود، بسته شده و آمدوشدی از آن صورت نمیگیرد. بسته بودن این در، بهترین توصیف از وضعیت دانشجو و دانشگاه در روزگار ماست.