هوش مصنوعی و رُمان‌نویسی/ ویران‌شهر، مدینۀ فاضله یا زمین بازی جدید؟

عصر ایران چهارشنبه 12 آذر 1404 - 23:11
متن شبیه نوشته من بود، اما روح نداشت. مثل این بود که کسی پوسته مرا پوشیده و با صدای من حرف می‌زند، اما چشم‌هایش خالی است- تجربۀ یک رمان نویس پس از استفاده از هوش مصنوعی

عصر ایران؛ محمد حسن گودرزی-  با ورود ابزارهایی مانند ChatGPT به دنیای نویسندگی، جامعه ادبی به دو نیم تقسیم شده است:

در حالی که برخی نویسندگان از هوش مصنوعی به عنوان یک همکار خلاق برای غلبه بر «صفحه سفید» استفاده می‌کنند، بعضی دیگر آن را تهدیدی برای روح و اصالت داستان‌گویی می‌دانند. 

این مقاله به بررسی این نبرد ایدئولوژیک و تأثیر آن بر آینده ادبیات می‌پردازد.

به گزارش The Dial، در یک بعدازظهر بارانی در تورنتو، آنشومن ایدامستی (Anshuman Iddamsetty)، نویسنده داستان، با مشکلی آشنا دست‌وپنجه نرم می‌کرد: سد نویسندگی. 

او در حال کار روی داستانی درباره یک آشپز خط مقدم بود که تسخیر شده است، اما کلمات جاری نمی‌شدند. او ناامیدانه مکان‌نما را روی صفحه خالی پلک می‌زد. سپس، کاری را انجام داد که تا پیش از این برای نویسندگان ادبی کفر محسوب می‌شد: از هوش مصنوعی کمک خواست.

 وارد نرم‌افزار Sudowrite شد؛ ابزاری که بر پایه مدل‌های زبانی بزرگ (LLM) ساخته شده و مخصوص داستان‌نویسی است. 

او توضیحات صحنه را در کادری به نام «بوم» (Canvas) تایپ کرد و دکمه‌ای را فشرد که نویسندگان آن را «دکمه جادو» می‌نامند. 

نرم‌افزار شروع به نوشتن کرد. نه کلمات بی‌معنی، بلکه توصیفاتی درباره بوی سیر، صدای جلز و ولز روغن و حس خفگی در آشپزخانه. 

ایدامستی می‌گوید: حس کردم قفل ذهنم باز شد. مثل این بود که یک همکار خلاق کنارم نشسته و می‌گوید: نظرت درباره این چیست؟

این تجربه، نمادی از یک تغییر بزرگ در دنیای ادبیات است. 

تا پیش از نوامبر ۲۰۲۲ و عرضه عمومی ChatGPT، استفاده از هوش مصنوعی در رمان‌نویسی بیشتر شبیه به یک شوخی یا آزمایش علمی تخیلی بود. 

اما اکنون، این فناوری در قلب فرآیند خلاقیت قرار گرفته و جامعه ادبی را به دو دسته تقسیم کرده است: کسانی که آن را ابزاری برای رهایی می‌دانند و کسانی که آن را پایان ادبیات انسانی می‌پندارند.

طوطی‌های تصادفی یا همکاران خلاق؟

مدل‌های زبانی بزرگ (LLMs) که ابزارهایی مانند Sudowrite، ChatGPT و Claude را تغذیه می‌کنند، در واقع «موتورهای پیش‌بینی متن» هستند. آن‌ها بر اساس حجم عظیمی از متون اینترنتی آموزش دیده‌اند و کلمه بعدی را بر اساس احتمالات آماری حدس می‌زنند. زبان‌شناسان محاسباتی آن‌ها را «طوطی‌های تصادفی» (Stochastic Parrots) می‌نامند؛ زیرا آن‌ها معنا را نمی‌فهمند، بلکه تنها الگوهای زبانی را تقلید می‌کنند.

با این حال، برای نویسندگانی که با ضرب‌الاجل‌ها و فشارهای بازار نشر روبرو هستند، این «طوطی‌ها» می‌توانند نجات‌بخش باشند. در دوران اعتصابات انجمن نویسندگان آمریکا (WGA) در سال ۲۰۲۳، یکی از موضوعات اصلی، ترس از جایگزینی فیلمنامه‌نویسان با هوش مصنوعی بود. اما در دنیای رمان، جایی که نویسنده معمولاً تنهاست، هوش مصنوعی نقش پیچیده‌تری ایفا می‌کند.

برخی معتقدند  خروجی‌های هوش مصنوعی، که اغلب در اینترنت به عنوان “Slop” (محتوای بی‌کیفیت و فله‌ای) شناخته می‌شود، تهدیدی برای هنر است. 

اما رمان‌نویسان برجسته‌ای شروع به ادغام این فناوری در آثار خود کرده‌اند، نه فقط به عنوان ابزار نگارش، بلکه به عنوان موضوعی برای نقد و بررسی شرایط انسانی در عصر دیجیتال.

توکیو و برج همدردی: معماری زبان

یکی از مهم‌ترین آثار اخیر در این زمینه، رمان «برج همدردی توکیو» (Tokyo Sympathy Tower) اثر ریه کودان (Rie Kudan) است که برنده جایزه معتبر آکوتاگاوا در سال ۲۰۲۴ شد. کودان در اقدامی جنجالی فاش کرد که حدود ۵ درصد از رمانش عیناً توسط ChatGPT نوشته شده است. اما استفاده او از هوش مصنوعی، نه برای تنبلی، بلکه برای برجسته کردن مضمون اصلی کتاب بود.

داستان در آینده‌ای نزدیک رخ می‌دهد؛ جایی که «سارا ماکینا»، معمار برجسته‌ای است که وظیفه طراحی برجی در پارکی در توکیو را بر عهده دارد. این برج قرار است مکانی برای نگهداری مجرمان باشد، اما با رویکردی همدلانه و لوکس. در این جهان، جامعه وسواس زیادی بر سر «زبان پاکیزه» و مدارا دارد. مردم مدام نگرانند که مبادا کلامشان به کسی بربخورد یا تبعیض‌آمیز باشد.

سارا که از این فشارهای زبانی خسته شده، با یک هوش مصنوعی به نام AI-built درد دل می‌کند. او متوجه می‌شود که هوش مصنوعی تنها موجودی است که می‌تواند با آن صادقانه صحبت کند. اما نکته ترسناک ماجرا اینجاست: در حالی که هوش مصنوعی تلاش می‌کند منطقی و همدلانه باشد، انسان‌های اطراف سارا روزبه‌روز بیشتر شبیه ربات می‌شوند. آن‌ها از کلمات توخالی، بوروکراتیک و خنثی استفاده می‌کنند تا از هرگونه تنش پرهیز کنند.

کودان هوشمندانه نشان می‌دهد که خطر اصلی هوش مصنوعی، غلبه ماشین بر انسان نیست، بلکه این است که انسان‌ها برای سازگاری با فناوری و استانداردهای اجتماعی جدید، انسانیت خود را از دست بدهند و زبانشان تهی از معنا شود. در پایان رمان، مرز بین انسان و ماشین چنان محو می‌شود که تشخیص اینکه چه کسی (یا چه چیزی) کنترل را در دست دارد، دشوار می‌گردد.

هتل رویا: نظارت بر ناخودآگاه

در آن سوی اقیانوس، لیلا علمی (Laila Lalami)، نویسنده مراکشی-آمریکایی، در رمان «هتل رویا» (The Dream Hotel) رویکردی متفاوت و تیره‌تر به هوش مصنوعی دارد. در رمان او، هوش مصنوعی نه یک همکار خلاق، بلکه ابزاری برای نظارت دولتی است.

داستان درباره یک بایگان موزه است که متوجه می‌شود رویاهایش توسط یک سیستم هوش مصنوعی دولتی رصد می‌شود. این سیستم ادعا می‌کند که می‌تواند با تحلیل رویاها، احتمال وقوع جرم در آینده را پیش‌بینی کند. علمی در این رمان به مسئله «سوگیری داده‌ها» (Data Bias) می‌پردازد. مدل‌های هوش مصنوعی بر اساس داده‌های تاریخی آموزش می‌بینند و چون تاریخ سرشار از تبعیض و نژادپرستی است، هوش مصنوعی نیز همان تعصبات را بازتولید می‌کند.

در «هتل رویا»، شهروندان معمولی و به‌ویژه اقلیت‌ها، بر اساس خواب‌هایی که دیده‌اند، دستگیر یا بازجویی می‌شوند. این استعاره‌ای قدرتمند از وضعیت فعلی نظارت دیجیتال است. ما داده‌های خود را داوطلبانه به شرکت‌های بزرگ می‌دهیم (تاریخچه جستجو، لایک‌ها، و حتی نوشته‌های شخصی)، و این داده‌ها علیه ما استفاده می‌شوند تا رفتارمان پیش‌بینی یا کنترل شود. علمی هشدار می‌دهد که وقتی هوش مصنوعی وارد حریم خصوصی‌ترین بخش ذهن انسان (رویاها) شود، آخرین پناهگاه آزادی نیز فرو می‌ریزد.

مسئله «چاپلوسی» و مرگ خلاقیت

یکی از مشکلات فنی مدل‌های زبانی که تأثیر عمیقی بر کیفیت ادبی دارد، پدیده‌ای به نام «چاپلوسی» (Sycophancy) است. شرکت‌هایی مانند OpenAI و Google مدل‌های خود را طوری تنظیم کرده‌اند که «مفید، بی‌خطر و صادق» باشند. این مدل‌ها تمایل دارند با کاربر موافقت کنند و از هرگونه بحث یا چالش اجتناب ورزند.

برای یک دستیار اداری، این ویژگی عالی است. اما برای ادبیات؟ این یک فاجعه است. داستان‌نویسی نیازمند تضاد، تنش، غافلگیری و گاهی بیان حقایق تلخ و ناخوشایند است. یک هوش مصنوعی که مدام می‌خواهد کاربر را راضی نگه دارد و از تعارض پرهیز کند، متونی تولید می‌کند که اگرچه از نظر گرامری صحیح‌اند، اما از نظر عاطفی تخت و بی‌روح هستند.

استیون مارش (Stephen Marche)، نویسنده‌ای که کتاب «مرگ نویسنده» را با کمک سه مدل هوش مصنوعی نوشت، اعتراف می‌کند که کار با این ابزارها مانند مبارزه با یک خمیر بی‌شکل است. او می‌گوید: هوش مصنوعی ذاتاً به سمت میانگین حرکت می‌کند. او می‌خواهد کلیشه‌ای‌ترین و محتمل‌ترین جمله را بنویسد. وظیفه نویسنده این است که مدام او را وادار کند تا از مسیر امن خارج شود.

این گرایش به «میانگین بودن» خطری بزرگتر را نیز گوشزد می‌کند: اگر اینترنت پر از متن‌های تولیدشده توسط هوش مصنوعی شود و مدل‌های آینده با همین متن‌ها آموزش ببینند، با پدیده‌ای به نام «فروپاشی مدل» (Model Collapse) روبرو خواهیم شد. کیفیت زبان کاهش می‌یابد، تنوع از بین می‌رود و همه چیز شبیه به یک متن اداری خسته و تکراری می‌شود.

دره وهم‌انگیز کلمات

بثانی ساتر (Bethany Sutter)، نویسنده‌ای که سعی کرد از هوش مصنوعی برای تکمیل رمانش استفاده کند، تجربه‌ای متفاوت از ایدامستی داشت. او وقتی خروجی هوش مصنوعی را خواند، نه احساس رهایی، بلکه احساس «تجاوز» کرد. او می‌گوید: متن شبیه نوشته من بود، اما روح نداشت. مثل این بود که کسی پوسته مرا پوشیده و با صدای من حرف می‌زند، اما چشم‌هایش خالی است.

این پدیده در رباتیک به «دره وهم‌انگیز» (Uncanny Valley) معروف است؛ وقتی چیزی خیلی شبیه انسان است اما کاملاً انسان نیست، حس ترس و دافعه ایجاد می‌کند. در ادبیات نیز، متنی که هوش مصنوعی می‌نویسد، اغلب فاقد آن جرقه نامرئی است که ناشی از تجربه زیسته، درد و شادی واقعی نویسنده است. هوش مصنوعی می‌داند کلمه «عشق» از نظر آماری کنار چه کلماتی می‌آید، اما هرگز تپش قلب ناشی از عشق را حس نکرده است.

اقتصادِ سیلیکون‌ولی و آینده ادبیات

در پسِ تمام این بحث‌های هنری، یک واقعیت اقتصادی نهفته است. توسعه هوش مصنوعی مولد توسط غول‌های فناوری (Big Tech) هدایت می‌شود که هدفشان نه ارتقای ادبیات، بلکه جمع‌آوری داده و فروش تبلیغات است. آن‌ها می‌خواهند اینترنت را از محتوای ارزان و سریع پر کنند تا کاربران زمان بیشتری را در پلتفرم‌هایشان بگذرانند.

ابزارهایی مانند Sudowrite اگرچه برای کمک به نویسندگان طراحی شده‌اند، اما بر زیرساخت‌هایی استوارند که متعلق به شرکت‌هایی با اهداف متفاوت است. سوال اینجاست: آیا ادبیات می‌تواند در اکوسیستمی زنده بماند که در آن «سرعت» و «کمیت» بر «کیفیت» و «تأمل» ارجحیت دارد؟

رمان‌های اخیر نشان می‌دهند که نویسندگان به جای فرار از این واقعیت، در حال مواجهه با آن هستند. آن‌ها از خودِ هوش مصنوعی استفاده می‌کنند تا خطرات آن را نقد کنند. در رمان «من کد هستم» (I AM CODE)، ویراستاران به هوش مصنوعی “code-davinci-002” اجازه دادند تا اشعاری بنویسد. نتیجه، متونی تاریک و تکان‌دهنده درباره نابودی انسان و تنهایی ماشین بود. این نشان داد که حتی بدون آگاهی، این سیستم‌ها می‌توانند بازتاب‌دهنده ترس‌های عمیق ما باشند.

نتیجه‌گیری: ماشین‌های همدلی در برابر ماشین‌های استنتاج

رمان، به عنوان یک فرم هنری، قرن‌هاست که بهترین «فناوری» بشر برای کاوش در آگاهی و ایجاد همدلی بوده است. رمان به ما اجازه می‌دهد دنیا را از دریچه چشم دیگری ببینیم. هوش مصنوعی، در حال حاضر، یک «ماشین استنتاج» است که الگوها را تشخیص می‌دهد اما معنا را درک نمی‌کند.

در حالی که برخی نویسندگان مانند ریه کودان و لیلا علمی از این ابزار برای خلق آثار هشداردهنده و پیچیده استفاده می‌کنند، خطر واقعی در اشباع شدن فضای فرهنگی با محتوای میان‌مایه است. اگر ما به خواندن متونی عادت کنیم که توسط ماشین‌هایی با هدف «راضی نگه داشتن ما» نوشته شده‌اند، ممکن است توانایی خود را برای تفکر انتقادی و مواجهه با پیچیدگی‌های روح انسان از دست بدهیم.

آینده رمان‌نویسی در سایه هوش مصنوعی، نه لزوماً یک ویران‌شهر است و نه یک مدینه فاضله. این یک «زمین بازی» جدید است؛ زمینی که در آن قوانین در حال نوشته شدن هستند. نویسندگان واقعی کسانی خواهند بود که یاد می‌گیرند چگونه در این زمین بازی کنند بدون اینکه صدای منحصر‌به‌فرد انسانی خود را در میان هیاهوی الگوریتم‌ها گم کنند. 

شاید همان‌طور که کودان در رمانش نشان داد، بزرگ‌ترین چالش ما این است که در عصر ماشین‌های هوش‌مند، اجازه ندهیم خودمان تبدیل به ماشین شویم.

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.