سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
شیخحسن روحانی در پساجنگ به دنبال چیست؟

شیخ حسن روحانی، رئیسجمهور اسبق ایران، اخیرا در دیدار دورهای خود با جمعی از مقامات دولتهای یازدهم و دوازدهم اظهاراتی را ناظر به درگیری ۱۲ روزه بیان کرده است که بخشهایی از آنرا در ادامه به انتخاب مشرق میخوانید: (منبع این اظهارات سایت جماران است)
۱_احساس امنیت در کشور وجود ندارد.
۲_در همین ماجرای جنگ ۱۲ روزه پیشگیری و بازدارندگی آن به نظر من خیلی آسان بود. متأسفانه فرصتهایی بود که درست از آنها استفاده نشد، حالا من نمیخواهم وارد این مسأله شوم، اگر در فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰ به برجام برمیگشتیم و برجام عملیاتی میشد جنگ ۱۲ روزه دیگر معنی نداشت، اسنپبک دیگر معنی نداشت، شرایط دیگری میبود، اسرائیلیها و دشمنان ما در دنیا و آمریکاییها موضوع هستهای را متأسفانه امنیتی کردند.
۳_ بازدارندگی ما آنجایی که دست نیروهای مسلح ما بوده، مربوط به دستگاه امنیتی ما بوده، متأسفانه نقص و اشکال داشتیم ولی آنجایی که بازدارندگی توسط ملت بوده، بینقص بوده است.
۴_ نباید فکر کنیم که در آن ۱۲ روز مردم ایستادند پس اگر ۱۲ روز دیگری اتفاق بیفتد باز هم مردم میایستند.
۵_تکرار نشدن جنگ دست ماست.
۶_ اسرائیل جزو شرورترین و خبیثترین رژیمهاست. از این رژیم خبیثتر ما سراغ نداریم. تروریستهایی که نه به بیمارستان رحم میکنند نه به مدرسه، نه به مسجد، نه به آمبولانس، نه به بچه، نه به زن، به هیچ کسی رحم نمیکنند، دست به هر جنایتی میزنند. از این رژیم بیرحمتر و جنایتکارتر نداریم. دشمن ما اینها هستند.
۷_ وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعاتی، دستگاههای اطلاعاتی آنچنان باید در میان مردم محبوب باشند که همه پشت سر آنها باشند، بگویند این دستگاه اطلاعاتی ما میخواهد جاسوس را دستگیر کند. این دستگاه اطلاعاتی میخواهد جلوی جرایم سازمانیافته را بگیرد. این دستگاه اطلاعاتی میخواهد یک گروه تروریستی که میخواهد وارد کشور شود را سر مرز دستگیر کند. اگر این چنین شد همه مردم پشت سر دستگاه اطلاعاتی خواهند بود، ولی اگر خدای ناکرده اصلاً کل کار اطلاعاتی ما شد شنود این و آن به دلایل خاص سیاسی، به نفع این جناح یا آن جناح، این فرقه یا آن فرقه آن وقت ما به جایی نمیرسیم.
۸_ ما امروز بعد از ۵ ماه، همچنان متأسفانه در شرایط نه جنگ و نه صلحیم و باید همه تلاش کنیم تا شرایط «نه جنگ» را تقویت کنیم.[۱]
*باید انصاف و شجاعت داشت و بیان کرد که اگر نام آقای روحانی را از ابتدای برخی از این جملات برداریم؛ هیچ بعید نیست که فکر کنیم کسی در آمریکا یا اسرائیل آنها را بیان کرده است!
سوگمندانه اینکه ما انگیزه آقای روحانی از بیان این مطالب که عمدتا معارض با عقلانیت و امنیت ملی است را نمیدانیم ولی قدر متیقّن و امر واضح این است که یک فرد عاقل که بهویژه سوابقی هم در سمتهای اجرایی و امنیتی داشته باشد؛ حاضر نمیشود اینطور علیه واقعیتها و عقلانیتهای موجود در ایران موضع بگیرد و حرفهایی بزند که سبب تقویت جبهه دشمن بشود.
و اما چرا اظهارات روحانی غلط است؟
مثلا او ابراز میکند که نباید تصور کنیم مردم در ۱۲ روز بعدی هم میایستند!
این حرف عجیب در حالی است که اولین هدف مردم از مقاومت حفظ امنیت و استقلال خودشان بود و این هدف فردی در هیچ حالتی و در هیچ حکومت عادل یا جائری ساقط نمیشود.
ثانیا جالب است که میبینیم آقای روحانی در همین سخنرانی به وصف ذات خشونتبار اسرائیل و جنایتهای آن نیز میپردازد. اکنون آیا منطقی است که مردم به بهانه چند ایراد در نظام اسلامی یا هر اعتراضی که دارند اما در مقابل این دشمن جانی و جنایتکار سپر مقاومت و ایستادگی را بیاندازند؟
از همینجا مشخص میشود که گزاره مورد اشاره روحانی درباره محدود بودن ایستادگی مردم تا چه اندازه دور از عقلانیت و انصاف است.
ما همچنین قضاوت درباره کنایههای روحانی به نیروهای نظامی و امنیتی به بهانه ضرباتی که متحمل شدهاند را هم به قضاوت مخاطبان محترم وامیگذاریم و البته این نکته را بیان میکنیم که روحانی گویا متوجه نیست که ضربه زدن و ضربه خوردن جزئی از ذات درگیری و جنگ است. کما اینکه قرآن کریم نیز در سوره مبارکه توبه و در اشاره به مجاهدان راه خدا میفرماید: "فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ" (میکشند و کشته میشوند)
"نبود احساس امنیت در کشور" نیز حرف صحیحی نیست و اگرچه دغدغههایی در این باره وجود دارد اما این دغدغهها هرگز به معنی ناامیدی و یا قفل بودن معیشت مردم و شرایط روز کشور نیست!
آقای روحانی طبعا راهی به مجامع جوانانه ندارند و نمیتوانند این روزها سری به پاتوقهای جوانان، استادیومهای ورزشی، بازارهای خرید، تئاترها، مجالس مذهبی، پارکها و کافیشاپها بزنند و ببینند که زندگی در ایران همانند سابق ادامه دارد.
در واقع اگرچه تجربه جنگ یک تجربه وهمناک است اما قدرت نشاط و زندگی بیشتر است و آدمها ولو در شرایط نه جنگ_نه صلح نیز راه زیستن و شادمانگی را پیدا میکنند.
همچنین است که بر اساس عقل و تجربه تاریخی؛ زندگی شهروندان در شرایط عدم احساس امنیت با نشانههایی مثل تشکیل صف برای خارج کردن سپردههای مالی از بانکها، تعطیلی مراکز تفریحی و اقامتی، قحطی مواد غذایی، فرار نظامیان از پادگانها، تجمع مردم در مقابل مراکز پناهگاهی، فرار مقامات و... همراه است.
رخدادهایی که برخی از آنها را بواسطه درگیری ۱۲ روزه در اسرائیل شاهد بودیم اما آقای روحانی مدعی وجود احساس ناامنی در ایران میشود!
جالب است که حرف روحانی حتی در صورت وقوع جنگ نیز یک حرف باطل است و تجربه زیست مردم ایران در ایام دفاع مقدس ۸ ساله نشان میدهد که "زندگی" و جامعه حتی در حین جنگ نیز راه شور و نشاط خود را بازمییابد. البته به این شرط که حکومتی قوی و عاقل به همراه پاسدارانی نیرومند را در اطراف خود نظاره کند.
در ماجرای ادعای روحانی مبنی بر اینکه پیشگیری از جنگ ممکن بود و یا " تکرار نشدن جنگ دست ماست" نیز باید صرفا تأسف خورد. تأسفی از این بابت که چرا یک رجل حکومتی و سیاسی میتواند اینچنین سخیف و از روی بازی به سیاست و امنیت بنگرد و خود را به تجاهل بزند.
اگر جلوگیری از وقوع جنگ ممکن بود؛ جلوگیری از بیدستاوردی برجام روحانی و شکست آن که خیلی ممکنتر مینمود!
پس چرا روحانی این کار را نکرد؟
مبرهن آنکه فردی چنین ادعای گزافی را مطرح کرده است که از کارنامه لازم برخوردار نیست فلذا حرف او هم مسموع نیست.
"تکرار نشدن جنگ دست ماست" نیز در حالت خوشبینانه یک حرف پوپولیستی است.
بله! جنگ بد است و باید از آن جلوگیری کرد. اما گاهی باید برای صلح و یا برای عبور از شرایط "نه جنگ_نه صلح" جنگید. منطقی مصرّح که روحانی هم متوجه آن بوده و برای همین در سخنرانی خود به مقوله "حمله پیشدستانه" اشاره اما از آن عبور میکند!
بدین قرار، جنگ در معنای دفاعی خود یک امر مقدس است. حتی اگر با پیشدستی ما آغاز شود. و کسانی که منتظر بهانهجویی برای رخدادهای آینده هستند البته از هماکنون در صف دشمن قرار گرفتهاند.
این مسئله نیز نیازی به توضیح بیشتر ندارد که در منطق جنگ گاهی با دشمنی جرّار مواجه خواهیم بود که از هیچ خباثتی علیه مردم ما فروگذار نیست و حرکت جنگی او علیه مردم ایران را نمیتوان به نقائص داخلی ربط داد. آقای روحانی متأسفانه در قبال این حقیقت واضح نیز خود را به تجاهل زده است!
***
بهترین کاری که دولت در مقطع فعلی باید انجام بدهد

رستگار یوسفی، نماینده مردم پاوه و نایب رئیس کمیسیون امور داخلی کشور در مجلس طی مصاحبهای با خبرگزاری ایسنا گفته است: در این شرایط بهترین و مؤثرترین کاری که دولت میتواند انجام دهد بحث اجرای صحیح قانون کالابرگ است.
او تصریح میکند: دولت در این شرایط باید به معیشت مردم توجه داشته باشد. مجلس هم اعلام آمادگی کرده و تا جایی که نیاز به اصلاح قوانین باشد، این کار را انجام میدهد.[۲]
*اهمیت قانون کالابرگ طی سالهای اخیر در حد بسیار زیادی درک شد و از همین رو بود که مجلسین یازدهم و دوازدهم تلاش زیادی را برای اجرای صحیح این قانون انجام دادهاند.
معالوصف به نظر میرسد در سیستم اجرایی دولتها عدهای هستند که با نگاه سیاسی به این طرح مینگرند و از آنجا که نمیخواهند منافع سیاسی این قانون معیشتی به اسم طراحان آن تمام شود؛ به هر دلیلی در انجام آن خلل ایجاد کرده و میکنند!
لذاست که باید بصورتی محکم و قاطع در برابر اینان ایستاده و اجازه شوخی با سفرههای مردم را نداد.
قانون کالابرگ در دولت سابق هرگز به درستی اجرا نشد[۳] و در دولت آقای پزشکیان هم میتوان گفت که فقط در دور اول به درستی به اجرا درآمد و از همین رو مورد استقبال گسترده مردم نیز قرار گرفت.
لکن به دلیل برخی تعللها در وزارتین کار و جهاد کشاورزی؛ مراحل بعدی این قانون آنطور که باید و شاید اجرا نشد و سبد کالابرگ مردم عملا آب رفت![۴]
به هر روی اهمیت این مسئله به قدری است که آقای قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی با جدیت پیگیری اجرای دقیق مُرّ قانون کالابرگ است و به نظر میرسد که رئیسجمهور پزشکیان نیز با لزوم اجرای این مسئله همراه است.
اکنون باید منتظر بود و دید که آیا دورههای جدید این قانون که قرار است هر ماه اجرا شود همانند دور اول به نحور مطلوب اجرا خواهد شد یا خیر؟!
"معیشت مردم" یک خط قرمز حاکمیتی است که در هر شرایطی باید به بهترین نحو از آن پاسداری کرد.
***
حجاریان و نظریهپردازی برای "سیاستِ بدون کارآمدی"!

سعید حجاریان، از تئوریسینهای جریان اصلاحات طی یادداشتی که به تازگی منتشر کرد مدعی بیآرمانی در جریانات سیاسی کشور شده و نوشته است: بهنظر میرسد جریانهای سیاسی کشور با وضعیت «بیآرمانی» مواجه شدهاند. بدینمعنا که حسب شرایط کشور از آرمان تهی شده و در نتیجه، قطبنمای خویش را از دست دادهاند و نهایتاً «روششناسی»شان بهسطح «دشمنشناسی» تنزل کرده است. علاوه بر این، جریانهای سیاسی برخلاف نحلههای فکری- فارغ از داوری ارزشی آنها- از نظریههای قابل تطبیق نیز بیبهره شدهاند. به عبارتی، در مقام ثبوت سخن بسیار میگویند اما در مقام اثبات سخن شنیدنی عرضه نمیکنند و به عبارتی از بازار سیاست حذف شدهاند.
به گزارش مشق نو، او تصریح میکند: این وضعیت وخیم حوزه سیاست در ایران را میتوان «موجسواری تئوریک» نام نهاد. این موجسواری برآمده از درک نامناسب شرایط اجتماعی، و مشخصاً عدول از چارچوببندیهایِ افقبخش نظیر «طبقه»،«منزلت» و «قدرت» است.[۵]
*وضعیتی که حجاریان آنرا ترسیم میکند در سایر ممالک پیشرفته دنیا مثل آمریکا و فرانسه و... هم قابل رؤیت است.
جالب است که حتی در روسیه و چین کمونیستی نیز شاهدیم که علیرغم موج خیزشی پیشرفتها اما هیچ تزاحم و اقتراح سیاسی خاصی وجود ندارد.
نتیجه اینکه بیآرمان شدن در معنایی که حجاریان به آن علاقه دارد؛ صرفا در ابتدای انقلابها و مانیفستها معنی دارد و پس از وقوع باید با نگاه پراگماتیزه، "منقّح شدن آرمان" و اجرایی شدن مفاد آن تغییر وضعیت داد.
این نکته هم روشن است که تکلیف آرمان و افق در نظام جمهوری اسلامی ایران مشخص است و جریانات سیاسی صرفا باید حول اجرایی شدن این آرمان با یکدیگر رقابت کنند. (مگر اینکه معارض باشند!) همچنانکه در تمام دنیا همین راه و رسم وجود دارد و البته موجب پیشرفت شده است.
از انتهای رویکرد حجاریان و خواستهای او یک اتمسفر دچار تکینگی با بینهایت مولکول حزبی فعال حادث خواهد شد که هریک بر یک گفتمان سیاسی اصرار دارد و دست آخر نیز هیچ چیزی عاید مردم، کشور و اسلام نخواهد شد. همچنانکه در کارنامه عمدهی نزدیک احزاب ایرانی شاهد همین پدیده هستیم.
جامعه باید بیاموزد که هدف پیشرفت و استقلال و عدالت صرفا از مسیر کارآمدی در راستای آرمان و افقی است که امام روحا... خمینی در ۲۲ بهمن سال ۵۷ ترسیم کرد.
***
1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1690070
2_ isna.ir/xdVxdL
3_ mshrgh.ir/1501571
4_ mshrgh.ir/1740720
5_ https://mashghenow.com/?p=6303












