قبل از پاسخ به این سؤال ابتدا باید تصویر درستی از مفهوم رفاه و آسایش داشته باشیم و در عین حال فراموش نکنیم که آسایش مطلق هرگز وجود ندارد و در کنار سختیها و مشکلات است که آسایش، آرامش و رفاه معنا و مفهوم پیدا میکند.
با استناد به آیات و روایات اسلامی، این واژگان (رفاه، آسایش و آرامش) دو بُعد دارند، یک بُعد معنوی و یک بُعد مادی که هر دو میتوانند مکمل هم باشند و یا در تقابل با هم قرار بگیرند، همچنان که بسیاری از انسانهای مؤمن برای رضای خدا با مال و داراییهای مادی و معنوی خود همواره از محرومین و مستضعفین حمایت میکنند و متقابلاً رفاهزدگی بیش از حد که میتواند باعث شود تا انسان از یاد خدا غافل و از رحمت او بیبهره و یا از لذت دوستی واقعی با دیگران و یا محبت به همنوع محروم شود.
به تعبیر دیگر از نظر معنوی آرامش واقعی با ایمان، توکل، یاد خدا و عمل به دستورهای دینی حاصل میشود و لذا از نگاه اعتقادی رفاه و آسایش هنگامی مطلوب است که به فراموشی از یاد خدا و غرور و نافرمانی و سرکشی در برابر فرمان الهی و در نتیجه بروز گناهانی مانند؛ فساد اخلاقی و رفتاری، ربا و حرامخواری، غیبت و دروغگویی، رابطه نامشروع و زنا، دزدی و تقلب، بخل و حسد، کینه و دشمنی، اسراف و تبذیر و هر رفتار دیگری که باعث دوری از عنایت و رحمت الهی می شود، منتهی نگردد.
از نظر مادی نیز برقراری عدالت در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، آموزشی و سایر موارد مشابه، مهمترین مؤلفه رفاه، آسایش و آرامش به شمار میرود، که بهنظر میرسد مردم بسیاری از کشورها بنا بر اراده الهی عمداً و یا جبراً از مزایای آن بیبهره هستند.
حال با این توصیف اولین سؤالی که به ذهن متبادر میشود این است که آیا واقعاً مردم کشورهای غربی در رفاه و آرامش کامل و واقعی بهسر میبرند؟ یعنی هم هیچ مشکل و کمبودی ندارند و هم مشمول عنایت و رحمت الهی هستند؟
در پاسخ باید گفت؛ اولاً چه کسی گفته آنها در رفاه هستند؟ اگر واقعاً در رفاه و آسایش و مورد لطف الهی هستند پس علت بروز این همه حوادث طبیعی مثل؛ سرما و یخبندان، خشکسالی و کمآبی، سیل و طوفانهای مخرب و یا حوادث غیرطبیعی نظیر؛ سقوط هواپیما، تصادفات زنجیرهای و به رگبار بستن یکدیگر در آمریکا و بعضاً در اروپا چیست؟
اگر این کشورها مرفه و در آسایش و آرامش هستند، چرا در کشوری مانند آمریکا در هنگام وقوع حوادث دولت به شکل جدی از مردم آسیب دیده حمایت نمیکند و مردم کالاهای داخل فرشگاهها و حتی اموال داخل خانههای خالی از سکنه را غارت میکنند؟
چرا آمار ناهنجاریهایی مانند؛ هرزگی و تجاوز به عنف، خیانت به همسر، خشونت علیه زنان و کودکان، تعدد شریک جنسی، سقط جنین و فرزندان نامشروع، همجنسگرایی و رفتارهاب نامتعارف جنسی، خشونت علیه زنان و طلاق، نزاع خانوادگی و فروپاشی بنیان خانواده، اعتیاد و شرب خمر، درگیری و قتل، افسردگی و خودکشی و امثال آن در کشورهای غربی دائماً در حال افزایش است؟
اگر مردم کشورهای غربی واقعاً از شرایط زندگی خودشان راضی هستند، چرا به وضعیت معیشتی خود اعتراض دارند و هرازگاهی علیه نظام سرمایهداری تظاهرات میکنند و با نیروهای انتظامی و امنیتی شهرهایشان درگیر میشوند؟ چرا در آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی این همه بیخانمان و کارتنخواب وجود دارد؟
صرفنظر از یک درصد سرمایهداران کشورهای غربی، آیا واقعاً کسانی که به خاطر کمبود انرژی و مشکلات معیشتی با محدودیت شدید مصرف انرژی مواجه هستند و زمستانها در خانههای خود میلرزند و تابستانها بر اثر گرمای زیاد لهله میزنند و یا به خاطر گرانی هزینههای درمان از مراجعه به مراکز درمانی خودداری میکنند، در رفاه و آسایش هستند؟
اصولاً آیا میشود کسانی که با دینگریزی، شیطانپرستی و یا برگزاری مراسمی مانند جشن هالوین، از اذیت کردن و ترساندن یکدیگر لذت میبرند را دارای تعادل روحی و آسوده و مرفه به حساب آورد؟ اصلاً مگر میشود با فاصله گرفتن از رحمت و عنایت الهی به رفاه و آسایش رسید؟
اگر غربیها در آرامش و آسایش و مورد لطف خداوند هستند، پس چرا مسئولین و جوانان آنها دائم در حال جنگ با دیگران هستند و با به خطر انداختن منابع و مادی و معنوی و جان و سلامتی خود و دیگران، مرتکب این همه ظلم و جنایت و کشتن انسانهای بیگناه در نقاط مختلف جهان میشوند؟
نکته مهم دیگر اینکه خداوند با اعزام پیامبران و معرفی آخرین و کاملترین دین آسمانی یعنی اسلام، شرایط هدایت را برای همه انسانهای روی زمین فراهم نمود، اما گروهی نه تنها این دین آسمانی را نپذیرفتند، بلکه دین قبلی خود را نیز تحریف کردند و یا به طور کامل به فراموشی سپردند و هشدارها و انذارها را نادیده انگاشتند و به فسق و فجور پرداختند.
بدیهی چنین افرادی لایق ذکر نام خداوند و بیان درخواست از او نیستند و به همین دلیل خداوند شرایط زندگی در دنیا را برای آنها بهگونهای فراهم نموده تا بدون نیاز به ذکر نام او و بدون بیان خواستههایشان، به کارهای خود ادامه دهند و در واقع به این ترتیب حسابشان را تا قیامت به تأخیر میاندازد و به آنان مهلت میدهد تا پیمانهشان پر شود تا در آخرت با اشد مجازات با آنها برخورد شود.
خداوند متعال در این باره در آیه 178 سوره آل عمران میفرماید: آنها که کافر شدند (و راه طغیان پیش گرفتند) تصور نکنند اگر به آنها مهلت میدهیم به سود آنها است، ما به آنان مهلت میدهیم که بر گناهان خود بیفزایند و عذاب خوارکنندهای برای آنها وجود دارد.
پروردگار جهانیان در قرآن در موار مختلف تأکید میکند: اینها افراد غیر قابل اصلاحی هستند که طبق سنت آفرینش و اصل آزادی اراده و اختیار به حال خود واگذار شدهاند تا به آخرین مرحله سقوط برسند و مستحق حداکثر مجازات شوند.
البته علاوه بر سختیها و عذابهای ملموس و ناملموسی که بخشهایی از آن مورداشاره قرار گرفت، گاهی نیز هنگامی که این افراد غرق لذت و سرور شدند، ناگهان همه چیز را از آنان میگیرد تا در دنیا هم حداکثر شکنجه را بچشند، زیرا جدا شدن از چنین زندگی مرفهی برایشان بسیار سخت و ناراحت کننده است.
امام صادق عليه السلام نیز در این خصوص میفرماید: اگر گناهى انجام گرفت و گناهكار همچنان در رفاه و نعمت بود، اين نشانه استدراج الهى در كيفر (نزدیکشدن تدریجی به عذاب الهی) است.(تفسير مجمع البيان)
کلام آخر اینکه؛ شهروندان غربی به هر علت از جمله؛ ترس از قانون یا تعلیم و تربیت هدفمند، برخی از اصول زندگی اجتماعی را بهتر از پیروان سایر ادیان رعایت میکنند و شاید همین مسئله سبب شده تا از پارهای از نعمات خداوند برخوردار شوند.
ذکر این نکته نیز ضروری است که؛ گرفتاری و مصیبت و مشکلات در زندگی فردی یا گروهی هیچ گاه به طور مطلق ملاک بد بودن یا گناهکار بودن و نشان عذاب الهی نیست، همان طور که نعمتها، امکانات زندگی، رفاه و آسایش هم نشانه خوب بودن و تقرّب افراد به درگاه خداوند نخواهد بود.
با این حساب طرح این سؤال که « اگر گناه کردن باعث غضب الهی می شود، چرا کشورهای غربی در رفاه و آسایش هستند؟» از پایه و اساس غلط است، چون اگر شهرهای آنها در ظاهر آباد و شرایط تفریح و آسایش برای آنها فراهم است، اما به اَشکال دیگری از مشکلات مبتلا هستند که شاید برای دیگران ملموس و قابل رؤیت نباشد.
در عین حال نباید فراموش کنیم که سختیهای دنیا برای مؤمنین یا آزمایش و یا مجازات دنیوی برای بخشش در آخرت است، یعنی چون خداوند بندگان مؤمنش را دوست دارد، لذا اگر خلافی کنند، بلافاصله آنان را با سختیها مجازات میکند تا به راه درست برگردند.