عصر ایران؛ مهدی مالمیر- شوخی مودبانه و به جا، نیارمند موقعیت شناسی، تسلط بر فرهنگ عامه و گنجینه مثلها و مثلهای زبان است.
شوخی میتواند بدل به ابزاری برای وصل کردن مردم و مسوولین و پدید آوردن گونهای اتفاق نظر و حتی کاستن از بارِ مشکلاتی باشد که بر روی دوش مردم سنگینی میکند.
شوخی با ریشخند تفاوت بنیادین دارد. شوخی برای وصل کردن پیش کشیده میشود اما، ریشخند بر فاصلهها میافزاید و دایرهٔ بدبینیها و ناامیدی ها را میگُسترد!
شوربختانه برخی مسوولین در کشور شوخی را با ریشخند اشتباه گرفتهاند! از آن وزیر بهداشت سابق که به پیرمرد رنجوری که بر سبیل درد دل، از درد جسمانی خودش گفت و پاسخ گرفت: « خودت بمال» بگیرید تا جواب وزیر کشاورزی هنگامی که درباب مصرف بیش از اندازه آب برای کاشت هندوانه از او سوال شد، جواب داد: هندوانه تشنه است و آب زیاد میخورد! ( نقل به مضمون) جملگی شواهدی از این مدعایند.
متاسفانه شاهکار تازه این دست شوخیها هم ماجرای در آب انداختن خبرنگاران بود که از سوی استانداری به میان کشیده شد. هر چند که در بادی امر چندان شوخی به نظر نمیرسید و پس از اعتراض ها و انتقادات مسوول محترم قصد و غرض خود را از بیان این جمله شوخی و مطایبه اعلام کرد و رسانهها کوتاه آمدند و پذیرفتند چون در زمره چهرههای اقتصادی طرف مصاحبه با رسانه ها قبل از دولت فعلی است.
باری، این ها همه نشانگر پاسخهای بی ظرافت و فکر نشدهای است که این شُبهه را نیرو میبخشد که بعضی کار به دستان ریشخند و شوخیهای عصبی با مسایل را با شوخی های سودمند که همدردی و نزدیکی مردم و مسوولین را تقویت می کنند، اشتباه گرفتهاند.
شوخی باید بتواند بر غنای روحی شنودگان بیفزاید ، نه آنکه زخمی در روح و روان مخاطب بر جای بگذارد. به عبارت بهتر، شوخی باید تسلط سیاستگر بر مسائل و مشکلات را نشان بدهد نه این که فاصله میان واقعیت و اراده به گشودن گرهی مشکل را بر آفتاب بیفکند!
یکی از نزدیکترین پیامدهای برخی شوخیهایی که بر زبان برخی مدیران جاری میشود این است که متاسفانه سبب می شود، موضوعِ بزرگی کوچک نشان داده شود و در نهایت رهزن ذهن مخاطب برای جستجوی حقیقت گردد.
وقتی طنز یک سیاستمدار در اطراف یک مشکل بزرگ، بدل به کلماتی ریشخند آمیز شود، مشکل از ریخت میافتد و میزان جدی بودن اش را دست کم برای خودِ سیاستمدار کم می کند.
شوخی سیاستمداران را برخی نکته بینان به سبکِ موسیقی «جاز» تشبیه کرده اند. موسیقی جاز بر بنیاد بداهه نوازی و آشنایی با ریتم موسیقی و تسلط استادانه بر ساز نواخته می شود. از این رو تفاوت زیادی با موسیقی کلاسیک دارد که بر مبنای نت ها از پیش نوشته شده اجرا می شود.
سیاستمدار نیز چنان باید بر ریتم وقایع وحال و هوای سیاست چیره باشد که بتواند فیالبداهه جملات نمکین و شوخیهای دلپذیر بر زبان جاری سازد.
از این نکته هم ذکری لازم است که کلمات در حوزه سیاست و مدیریت گهگاه بسیار بیشتر از گلوله و توپ و تانک بُرد دارد و تاثیر گذار می شود. هم از این رو، شوخی وزیران و مدیران شهری بسیار بسیار باید پالوده باشد و گفتن ندارد که شوخی های پالوده، تنها و تنها از ذهن و خامه ی یک سیاستمدار تربیت شده، کتاب خوانده و مردم شناس و آموزش دیده می تراود.
می گویند سیاستمدار چنان باید در گزینش واژه ها و هنگام نشان دادن شوخ طبعی، وقار از خود نشان دهد که برخی مدعی اند: «سیاستمداران با دهان بسته می خندند» و کلماتی که برای شوخی برمی گزینند، به دقت و وسواس یک جراح به کار می برند.
به زبان دیگر، شوخی های یک کوشندهٔ عرصه سیاست، با هدف خوار شماری مشکل طرح نمیشود و بیشتر نمایشگر هوشیاری سیاستمدار از هندسهٔ مشکل و زوایای آن و نظایر اینها است.
این نیز گفتنی است که میزان اطلاعات یک سیاستمدار از احوال مردم، فرهنگ کوچه و بازار را می شود از شوخی های شان دریافت. شوخی های به دور از ظرافت را میتوان به حسابِ کم آگاهیهایی برخی مسوولین از دردبار بودن معضلهای بیشمار جامعه گذاشت.
این که مردم گهگاه از مشکلات شوخی می سازند سلاحی است برای تاب آوردن بیشتر و تقلایی است برای گذراندن این روزهای صعب اما مسوولی که نقشی در مدیریت جامعه دارد، نمی تواند فقط به مطایبه ی سرسری بسنده کند و به جای خنده وامید بخشیدن به مردم، به کلافگی و نومیدی و اندوه شهروندان بی افزاید!
شوخ طبعی یکی از ویژگی های سیاستمداران بزرگ بوده است. چه بسیار سیاستمداران کارکشته ای که در لحظه های خطیر با شوخی ها و گوشه کنایه های به هنگام که بعدها چونان سخن قصار ورد زبان مردم شد، از مهابت موقعیت ها کاسته اند و امید در دل شهروندان برانگیخته اند.
و در آخر از تکرار این نکته گریزی نیست که شوخ طبعی سیاستمداران باید بر کاهش نگرانی ها متمرکز باشد. خنده و طنز سیاستمدار به همان دقتی باید به کار گرفته شود که جراح ماهری چاقوی جراحی را برای بیماری صعب العلاجی به کار می برد. برخی شوخیها با مسائل، چنانچه گفته آمد، بدل به ضد خود شده اند و بر ارتقاع نگرانی های مردم افزودهاند.
به راستی چرا برخی مسوولین در مصرف شوخی صرفه جویی نمیکنند در حالی که در همه ی زمینهها شهروندان ناگزیر به صرفهجویی هستند؟!