گهر شعرتان را پای هر کسی نریزید

همشهری آنلاین دوشنبه 03 آذر 1404 - 13:00
استاد غلامرضا سازگار، متخلص به «میثم» و صاحب کتاب «نخل میثم» از آن شاعران کهنه‌کار قدیمی است که اکثر اشعار و سروده‌ها و ابیاتش نه‌تنها به‌عنوان محتوای روضه و مداحی از سوی مداحان بزرگ کشور در محافل و مجالس مذهبی استفاده می‌شود... د.

همشهری آنلاین_فاطمه عسگری‌نیا: بلکه خیلی مواقع این اشعار و ابیات برای ضرب‌المثل‌های روزمره هم استفاده می‌شود. پیرغلامی که همه عمر در مدح و ثنای ائمه به‌خصوص حضرت فاطمه‌الزهرا(س) سروده است. سیدمحمدجواد شرافت، مجری برنامه تلویزیونی ۱۴ همراه با تیم این برنامه به منزل این شاعر بزرگ آیینی رفته و در گپ و گفتی صمیمی با وی درباره سال‌های سرایش شعرهای آیینی‌شان صحبت کرده است.

* درباره اشعار فاطمی و نوحه‌های فاطمی‌تان برایمان می‌گویید:

شعرا تاریخ مصرفشان تمام نمی‌شود؛ اگرچه من در مداحی دیگر نمی‌توانم بخوانم اما خودم که شعرم را می‌خوانم لذت می‌برم. «گفتم دو قطره اشک خجالت هزار کوه گناه/ کرامتی که همین است جنس بازارت/ پر از توأم به تهیدستی‌ام نگاه نکن/ نگو که هیچ ندارم ببین تو را دارم/ به حشرم که برانی مرا زخویش/ هنوز ازین‌که نام تو را بردم به تو بدهکارم

الحمدالله خدا زنده نگه‌مان داشته و فاطمیه امسال را درک کرده‌ایم؛ خوشا به حال آنها که بعداً درک می‌کنند.

گهر شعرتان را پای هر کسی نریزید

* شعر «بریز آب روان اسما» نوحه‌ای که شما در نوجوانی آن را سروده‌اید، یادتان هست چند سالتان بود؟

نه. اوایل جوانی آن را گفتم؛ وقتی این شعر را سرودم، همان لحظه خوابم برد و خواب دیدم در بیت‌الاحزان فاطمه زهرا(س) مشغول شعرخوانی هستم. خاطره دیگری که دارم، این شعر را آقای حسین باقری جایی به‌صورت نیمه خوانده بودند، حضرت زهرا(س) را خواب دیدم که چرا این شعر را نصفه خواندید؟ بریز آب روان اسما/ ولی آهسته آهسته/ به جسم اطهر زهرا/ ولی آهسته آهسته ...

* شما، هم در فضای نوحه و هم در فضای شعر کار کردید و غزل «من ایستاده بودم» شما بسیار شهره شده است:

بله طبعمان کار می‌کرد؛ این غزل خیلی گل کرد. آقای همدانی می‌گفت: هر وقت بخواهم در خانه برای حضرت زهرا(س) گریه کنم این بیت را می‌خوانم «گاهی به پشت و پهلو گاهی به‌دست و بازو/ گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می‌زد/
گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره/ او با غلاف شمشیر این تازیانه می‌زد»

* بیت «در وسط کوچه تو را می‌زدند» هم جزء ابیاتی که مَثَل و شعار هیئات شده است:

آقای کوچک‌زاده می‌گفت: من این شعر را در مسجد جمکران خواندم؛ صبح سیدی آمد در مغازه‌ام و گفت: دیشب مسجد جمکران شعر خواندی؟ گفتم بله. گفت: من دیدم که وقتی گفتی کاش به جای تو مرا می‌زدند، امیرالمؤمنین(ع) گفت: آری کاش مرا می‌زدند، کاش به جای تو مرا می‌زدند. برخی از ابیات را اهل‌بیت(ع) به آن توجه خاصی دارند؛ این بیت را هم خدا به ما عنایت کرده است. واقعا وقتی برای اهل‌بیت(ع) و به‌خصوص حضرت زهرا(س) شعر می‌گویی، خودش نیست ولی الهام شده است.

* آخرین کاری که سروده‌اید:

آخرین کاری که من چند ‌ماه پیش سروده‌ام، وقتی بود که به امام حسین(ع) گفتم: یا امام حسین شعری به من بدهید که برای شما بسرایم و این شعر آمد: «دل قبر مطهر حسین است/ جان زائر پیکر حسین است/ آبی که بر او حرام کردند/ مهریه مادر حسین است/ ما را نبرند اگر به دوزخ/ ولله به‌خاطر حسین است/ خونی که خدا گرفت/ خون علی اصغر حسین است/ در سلسله سپاه مهدی/ عباس برادر حسین است/ هرگز نهراسد از ستمگر/ این کشور کشور حسین است»

* این رزق شما حاصل چیست؟ ما شاعران جوان به انجمن می‌رویم و سعی می‌کنیم شعرمان رشد کند، نقد بشود اما آن نمکی که باید در شعر باشد، چطور حاصل می‌شود؟

این عنایت اهل‌بیت(ع) است. من همین نماز را می‌خوانم. هر چه هست از آنهاست. من به شعرا می‌گویم گهر شعرتان را به پای هر کسی نریزید؛ درباره شاعر اهل‌بیت(ع) فرق همین است. شاعر اهل‌بیت(ع) باید خود را آنقدر بالا ببرد تا به ممدوح برسد اما حقیقت این است که در مورد اهل‌بیت(ع) حق ممدوح را نمی‌توان ادا کرد و هرچه شاعر بالا برود، ممدوح از شعر او بالاتر است.

* ولی اگر شاعر این باور را داشته باشد که بضاعت داری؟ دارم و به در خانه عزیزی آورده‌ام و توسلی بزند، می‌شود؟

ما شاعران آیینی در زمان سرودن شعر، همیشه از این دست ذکرها می‌گوییم. هر وقت در شعری گیر می‌کنیم، دعا می‌خوانیم و فوراً عنایت می‌شود و خدا را شکر می‌کنیم.

* اولین شعر فاطمی‌تان کدام شعر بود، حاج آقا؟

«حق بردن و سیلی زدن و سینه شکستن/ مزد زحمات شب و روز پدرم بود/ از فضّه، غم مادر و فرزند بپرسید/ که‌ او شاهد حال من و قتل پسرم بود»

من گاهی اوقات اصلا فکر نمی‌کردم، شعر خودش می‌آمد شعری که خودجوش بود و خوب هم از کار درمی‌آمد. من در بچگی هم شعر می‌گفتم؛ نه قافیه و نه عروض بلد بودم اما با قوانین شعری مطابقت داشت و فطراً بلد بودم و خیلی از خدا ممنونم.

* نقش شما با مدح اهل‌بیت(ع) گره خورده و همیشه تأثیرگذار بوده است؛ اول مداح بودید یا شاعر؟

بچه بودم که پدرم من را به نماز جماعت برد. آقایی بود به‌ نام آقای شهری که فوت کردند؛ ۱۰ سالش بود که پدرش گفت: محمدرضا پاشو بخون و همه گریه کردند. من گفتم یا امام رضا میشه ما هم نوکر شما باشیم؟ شب خواب دیدم حضرت رضا(ع) کتابی به من دادند و آن کتاب هر چه بود درش عیان شد.

* شما در آن زمان چند سالتان بود؟

تقریباً ۱۰ سال.

* بعد از آن در فضای شعر وارد شدید یا مداحی؟

هر دو. اگر کسی قشنگ شعر می‌خواند به او نمی‌گفتم شعر را به من بده تا بخوانم؛ خودم باید شعر می‌سرودم و می‌خواندم.

* همه اینها هم با عنایت امام رضا(ع) در همان خواب بود؟

بله. با عنایت امام رضا(ع)

* بارها شنیدم که شما در بیت علما هم اجرا کرده‌اید؛ خیلی مهم است که با وجود سختگیری آنها به لحاظ انس با روایات، کسی از شما هیچ‌وقت ایراد نگرفته است:

من خدمت رهبر معظم سروده‌هایم را خواندم و آقا گفتند: «سازگار با اشعارش، عرش را به فرش پیوند می‌زند» بعد از سال‌ها شعرخوانی من، روز ولادت حضرت زهرا(س) یک‌سال شاعر دیگری این کار را انجام داد و آقا فرمودند بگویید سازگار بسازد.

«همه پیمبران را تو مادری» این بیت درخشان هم قصه‌ای دارد و آقای رحمانی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط، گویا خدمت شما می‌رسند و نکته‌ای می‌گویند:

شعری برای حضرت زهرا(س) سروده بودم که کسی از آن خبر نداشت. یکی از شاگردان حاج رجبعلی خیاط به من نامه‌ای داد که شیخ در خواب به ایشان گفته بود: «به سازگار بگویید با این شعری که گفتی در عالم برزخ هم قیامت به پا کرده‌ای و شعر این است: «تو کیستی؟ تو تمام پیمبری زهرا(س) / تو حجت حجج ‌الله اکبری زهرا(س) / بهشت احمدی و رکن حیدری، زهرا(س) / ز چار بانوی باغ چنان سری، زهرا(س) / تو مادر حسنینی؟ نه مادر همه‌ای/ چه بهتر است بگویم فقط تو فاطمه‌ای»

خدا را شکر شعر شما محبوب زمین و آسمان است؛ طبق این رویاهای صادقانه، شما الگویی هستید که جوان‌ترها هم، ذوق و شوق بیشتری داشته باشند؛ خلوت شما خلوت دلنشینی است. باید توسل را از شما یاد بگیریم: این شعر «ای بهشت قرب احمد فاطمه/ لیله‌القدر محمد فاطمه» را در فاطمیه یزد ۵-۴ روز طول کشید که سرودم اما ۵۰-۴۰ سال است که در فاطمیه‌ها خوانده می‌شود: «دید پیغمبر بهای این گوهر/ باشد از دریای هستی بیشتر/ تا به شکر این گوهر گوید سپاس/ گشت تا جوید یکی گوهرشناس/ دید قدر این گوهر را در زمین/ کس نداند جز امیرالمومنین/ جز علی کفوی بر این گوهر ندید/ مشتری زین مشتری بهتر ندید»

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.