مسئله رابطه جمهوری اسلامی ایران با ایالات متحده آمریکا، از آغاز انقلاب تا امروز، یکی از محورهای ثابت در سیاست خارجی و هویت نظام بوده است. دو رهبر انقلاب ـ امام خمینی (ره) و امام خامنهای ـ در این زمینه اصول یکسانی را طرح و تبیین کردهاند، اما تفاوتهایی در تاکتیکها و روشهای مواجهه با موضوع مذاکره دیده میشود. تفاوتی که گاه باعث این برداشت شده است که دو مسیر غیرهمسو شکل گرفته، در حالی که بهلحاظ راهبردی، این دو مسیر همافزا و مکمل یکدیگرند. بیتوجهی یا تفسیر نادرست این تفاوتها در برخی دورهها، خسارتهای راهبردی به کشور وارد کرده است.
رویکرد امام خمینی (ره)
امام خمینی (ره) آمریکا را نه صرفاً یک «طرف مقابل» دیپلماتیک، بلکه یک ساختار تمدنی سلطهگر و ضداستقلال معرفی کردند؛ تعبیر «شیطان بزرگ» دقیقاً حامل همین معناست.
شاخصهای دیدگاه ایشان:
بیاعتمادی ساختاری: هرگونه تعامل بدون تغییر بنیادین رفتار آمریکا مردود است.
قطع وابستگی: از نخستین ماههای پیروزی انقلاب، قطع روابط دیپلماتیک و اقتصادی بهعنوان اقدامی عملی و نمادین برای تثبیت استقلال کشور انجام گرفت.
منع مذاکره جز در حالت تغییر واقعی رفتار طرف مقابل: شرط ورود به گفتوگو، پذیرش حقوق ملتها توسط آمریکا.
اقدامات عملی: نمونه برجسته ماجرای گروگانگیری و قطع روابط، که نهتنها جریان نفوذ را بست، بلکه پیام هویتی انقلاب را به جهان مخابره کرد.
رویکرد امام خامنهای
امام خامنهای از ۱۳۶۸ تاکنون با تکیه بر همان اصول سهگانه امام خمینی، سیاستی را هدایت کردهاند که از یکسو بیاعتمادی بنیادی به آمریکا را حفظ کرده و از سوی دیگر، بهصورت محدود تاکتیکهای آزمونپذیر را مجاز دانسته است:
اصل ثابت: آمریکا همچنان قدرتی استکباری، غیرقابل اعتماد و بدعهد است.
تاکتیک محدود: مذاکره در حوزههای خاص، با چارچوب عزت، حکمت و مصلحت، برای سنجش و آشکار کردن رفتار آمریکا.
رد مذاکره تحت فشار: هرگونه تعامل در سایه تهدید یا تحریم، با نتایج منفی همراه است.
درس از تجربه: مذاکرات برجام، که بهرغم انعطاف تاکتیکی، به خروج آمریکا و بازگشت تحریمها انجامید، اکنون یکی از مستندات اصلی رهبری برای اثبات غیرقابل اعتماد بودن آمریکا است.
شباهتها و تفاوتها
هر دو رهبر انقلاب بر سه اصل مشترک استوارند:
خسارتهای مسیر انحرافی
عدول از این اصول یا تفسیر نادرست تفاوتهای تاکتیکی، به خسارتهای مهمی منجر شده است:
اعتماد به وعدههای غیرضمانتدار: توافقهای بیپشتوانه مانند برجام، با هزینههای سنگین اقتصادی و امنیتی.
نادیدهگرفتن سابقه بدعهدی آمریکا: هزینهکرد سیاسی و اقتصادی بر پایه «حسن نیت» فرضی طرف مقابل.
غفلت از قدرت جایگزین شرق و جنوب جهانی: تمرکز بیش از حد بر مسیر واشنگتن، نادیده گرفتن ظرفیتهای شانگهای، بریکس و همسایگان آسیایی.
نفوذ نرم و تغییر گفتمان مقاومت: کاهش وزن ادبیات عزت و استقلال در برخی رسانههای رسمی، به سود گفتمان تسلیمطلبی.
هزینه اقتصادی-روانی: افزایش بیاعتمادی اجتماعی پس از ناکامی توافقات، فرار سرمایه و فشار معیشتی.
این خسارتها نشان میدهد که فاصله گرفتن از پیوستگی اصول امام خمینی و امام خامنهای، حتی در مقیاس محدود، اثرات بلندمدت و غیرقابل جبران دارد.
وضعیت کنونی
در سالهای اخیر، همزمان با تضعیف موقعیت آمریکا در صحنه جهانی و ظهور قدرتهای نوظهور (چین، روسیه، هند)، فرصتهای جدیدی برای کاهش وابستگی به مسیر غرب پدید آمده است. با این حال، آمریکا همچنان از جنگ ترکیبی استفاده میکند:
- تحریمهای فراسرزمینی
- جنگ روایت و رسانه
-نفوذ نخبگان و شبکهسازی داخلی
- استفاده از مذاکره بهعنوان ابزار فشار
رهیافت پیشنهادی
برای حفظ استقلال راهبردی و بهرهگیری از ظرفیت تعامل هوشمندانه:
1- پایبندی جدی به اصل عزت، حکمت، مصلحت؛ هیچ مذاکرهای نباید این سه فیلتر را دور بزند.
2- مشروطکردن مذاکره به تغییر رفتار قابلسنجش از سوی آمریکا، با شاخصهای عملی و تعهدات اجرایی.
3- مذاکره محدود و موضوعمحور در زمینههای جزئی و فوری، نه توافقات بلندمدت بدون تضمین.
4- استفاده از مذاکره برای افشاگری؛ بهکارگیری رسانه و دیپلماسی عمومی برای نشان دادن بدعهدی آمریکا به جهان.
5- گسترش ائتلاف با قدرتهای ضدسلطه؛ تنوعبخشی همزمان به اقتصاد، امنیت و فناوری.
6- کنترل جنگ روایت داخلی؛ تبیین دلایل بیاعتمادی به آمریکا در رسانه ملی و تخصصی.
پیشنهاد نهایی
امامین انقلاب در موضوع آمریکا و مذاکره، دو مسیر موازی اما همجهت را پیمودهاند: اصول ثابت در عمق، تفاوت تاکتیک در سطح. خطای برخی دولتها در تفسیر این تفاوت، منجر به اعتماد بیپایه به طرف آمریکایی و خسارتهای امنیتی، اقتصادی و حیثیتی شده است.
سیاست خارجی امروز باید به اصل پیوستگی این دو دیدگاه بازگردد و مذاکره را نه مسیر توافقهای خطرناک، بلکه صحنهای برای تثبیت حقانیت انقلاب و شکست پروژه سلطه آمریکا قرار دهد.
تجربه برجام نشان داد که تغییر تاکتیک بدون پایبندی به اصول، به ضدخود بدل میشود؛ و تکیه بر پیوستگی امامین انقلاب، تنها مسیر جلوگیری از تکرار آن خطاست.
*کارشناس ارشد راهبردی وحکمرانی اسلامی