هارولد مردی پنجاهودو ساله بود که زندگیاش همیشه وابسته به دقت بیناییاش بود. او مدیر یک شرکت طراحی صنعتی در شیکاگو بود و ساعتهای طولانی به نقشهها، خطوط هندسی و الگوهای پیچیده نگاه میکرد. تا چند سال پیش تصور میکرد چشمانش قویترین نقطه او هستند اما یک روز هنگام حرکت دادن چشمهایش بین دو مانیتور، ناگهان احساس کرد زمین زیر پایش کج شده است.
به گزارش یک پزشک، در آن لحظه سعی کرد قدمی بردارد اما بدنش واکنش طبیعی نشان نداد و تنها کاری که توانست انجام دهد این بود که روی صندلی بنشیند تا احساس چرخش متوقف شود. سرگیجه شدید تنها چند ثانیه طول کشید اما آنقدر نگرانکننده بود که او را وادار کرد همان روز به متخصص گوش و حلق و بینی مراجعه کند.
پزشک پس از پرسیدن شرححال دقیق متوجه شد سرگیجه دقیقاً با حرکت سریع چشمها آغاز میشود نه با چرخش سر یا تغییر وضعیت بدن. هارولد گفت زمانی که چشمهایش از نقطهای به نقطه دیگر میپرند یا به سرعت یک شی را تعقیب میکنند موجی از چرخش در سر و احساس تهیشدن پاها ایجاد میشود. پزشک احتمال «Ocular-Induced Vertigo» را مطرح کرد. اصطلاحی که برای او کاملاً ناآشنا بود و ابتدا تصور کرد این بیماری عجیب شاید نوعی میگرن باشد. اما توضیحات پزشک نشان داد که این وضعیت ریشه در اختلال هماهنگی بین سیستم بینایی و سیستم تعادل دارد.
هارولد در مسیر بازگشت به خانه مدام به این سؤال فکر میکرد که چطور ممکن است تنها حرکت چشمها چنین تلاطمی در بدن ایجاد کند. این سؤال آغاز مواجهه او با پدیدهای شد که بسیاری از بیماران آن را تجربه میکنند اما نام دقیقش را نمیدانند.
حملههایی که گاهی با نگاهکردن به الگوهای تکرارشونده روی کفپوش، خواندن یک متن در حال حرکت یا حتی جابهجا کردن چشمها هنگام استفاده از گوشی رخ میدهد. این تجربه او را واداشت بفهمد چطور چشمها و گوش داخلی به شکل پیچیدهای همکاری میکنند و چرا هرگونه ناهماهنگی میان آنها میتواند باعث سرگیجهای بهشدت آزاردهنده شود.
Ocular-Induced Vertigo اصطلاحی است که برای توصیف سرگیجههایی به کار میرود که با حرکت چشمها آغاز میشوند نه با حرکت سر یا بدن. این وضعیت با سرگیجه ناشی از اختلالات گوش داخلی تفاوت دارد زیرا آغازگر آن تغییر در وضعیت اندامهای تعادل نیست. در این حالت، سیگنالهای بینایی هنگام جابهجایی سریع چشمها از نقطهای به نقطه دیگر باعث ایجاد «Conflict» یا ناسازگاری میان ورودیهای بصری و سیستم دهلیزی میشوند.
سیستم دهلیزی (Vestibular System) که مسئول تشخیص تعادل و موقعیت بدن است انتظار هماهنگی کامل با حرکات چشمی دارد. وقتی این هماهنگی مختل شود مغز تصور میکند محیط در حال چرخش است.
این اختلال معمولاً در بیمارانی رخ میدهد که دچار حساسیت غیرطبیعی به تغییرات بصری هستند. برای مثال افرادی که با نگاهکردن به اجسام متحرک در فیلمها یا حرکت سریع خطوط بر روی مانیتور دچار سرگیجه میشوند. تفاوت مهم این نوع سرگیجه با انواع وضعیتی مثل BPPV این است که بیمار هنگام حرکتدادن سر مشکلی ندارد اما هنگامی که چشمها جهش سریع دارند حمله آغاز میشود. این وضعیت میتواند در بیماران مبتلا به میگرن، اختلالات هماهنگی چشمها یا ضعف تطابق بینایی شدیدتر باشد.
اگرچه اصطلاح Ocular-Induced Vertigo در سالهای اخیر بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است اما شواهدی وجود دارد که پزشکان از دهههای پیش با این پدیده مواجه بودهاند. در گزارشهای قدیمی نورولوژی بالینی مواردی دیده میشود که بیماران هنگام حرکت چشمی دچار «Oscillopsia» یا احساس لرزش تصویر میشدند.
بعدها مشخص شد برخی از این بیماران در اصل دچار سرگیجه چشمی بودهاند. با پیشرفت ابزارهای تصویربرداری و سیستمهای ثبت حرکات چشمی امکان اندازهگیری دقیقتر حرکات ساکادیک (Saccades) فراهم شد و پزشکان فهمیدند برخی حملههای سرگیجه بهطور مستقیم از این حرکات ناشی میشوند.
تحقیقات بیناییسنجی نشان داد اختلال در اتصال میان سیستم بینایی و هستههای دهلیزی در ساقه مغز منجر به ارسال سیگنالهای متناقض میشود. در سالهای اخیر مطالعات مبتنی بر fMRI نشان داد هنگام حمله سرگیجه چشمی، نواحی خاصی در مغز مانند «Occipital Cortex» و «Parieto-Insular Vestibular Cortex» فعالیت غیرطبیعی دارند.
این یافتهها نشان میدهد این سرگیجه تنها یک احساس ذهنی نیست بلکه ریشه ساختاری دارد. برخی پژوهشها نیز این اختلال را زیرگروه «Visual Vertigo» دانستهاند اما تفاوت اصلی این است که در Ocular-Induced Vertigo خودِ حرکت چشم مکانیسم آغاز است نه محرکهای محیطی.
برای درک این سرگیجه باید مکانیسم «Vestibulo-Ocular Reflex» یا VOR را در نظر گرفت. این رفلکس طبیعی اجازه میدهد هنگام حرکت سر، چشمها در جهت مخالف حرکت کنند تا تصویر ثابت بماند. اما در Ocular-Induced Vertigo مسیر معکوس مشکلساز است. یعنی زمانی که چشمها حرکت میکنند اما سر ثابت است، سیستم دهلیزی انتظار دریافت سیگنالی هماهنگ دارد. اگر این سیگنال تنظیم نشود مغز اختلاف میان آنچه چشم میبیند و آنچه دهلیز ثبت میکند را به صورت چرخش یا ناپایداری تعبیر میکند.
این حالت در افرادی که سیستم بینایی آنها بسیار حساس است شدیدتر مشاهده میشود. برای مثال کسانی که دچار «Nystagmus Latent» یا حرکات سریع و ناهمگون چشم هستند، کسانی که اختلال تطابق بینایی (Accommodation Disorder) دارند، بیماران مبتلا به ضعف در عضلات خارج چشمی یا افرادی که اخیراً عمل لیزر چشم انجام دادهاند ممکن است بیشتر دچار این سرگیجه شوند. حتی در برخی موارد اختلالات کوچک در عضلات چشم مانند ضعف عضله مایل تحتانی میتواند باعث ایجاد ناهماهنگی شود.
در واقع در این بیماری مغز در کسری از ثانیه تصمیمگیری اشتباه میکند که آیا حرکت واقعی در محیط رخ داده است یا صرفاً حرکت چشمی بوده است. این سردرگمی در تفسیر اطلاعات حسی، منشأ اصلی احساس چرخش، تهیشدن بدن و حالت تهوع است.
بیماران معمولاً میگویند هنگام حرکتدادن چشمها برای تعقیب یک موضوع، مرور سریع متن، تغییر نگاه از دور به نزدیک یا هنگام نگاهکردن به صفحه گوشی، ناگهان احساسی شبیه چرخش خفیف یا سقوط پیدا میکنند. برخی این حالت را «پرش زمین»، برخی «لمحۀ لرزش تصویر»، و برخی «چرخش شتابدار» توصیف میکنند. مدت حملهها معمولاً بسیار کوتاه است؛ چند ثانیه تا نهایتاً یک دقیقه. اما شدت تجربه برای بسیاری بهقدری ناخوشایند است که از انجام کارهای روزمره میترسند.
در بعضی بیماران سرگیجه تنها هنگام حرکات سریع چشمی رخ میدهد و در برخی دیگر حتی حرکت آهسته کافی است. افرادی که حساسیت بیشتری دارند هنگام نگاهکردن به اشیای با الگوهای تکراری مانند نردهها، کاشیها یا متنهای کوچک نیز دچار حمله میشوند. برخی بیماران در محیطهایی با نور شدید یا فضاهای با حرکت بصری زیادمثل مراکز خرید یا ایستگاههای قطار این حالت را بیشتر تجربه میکنند.
چیزی که این بیماری را از سایر اختلالات جدا میکند این است که حرکت سر معمولاً مشکلی ایجاد نمیکند. بیمار میتواند به طرفین نگاه کند یا سر را تکان دهد اما تا زمانی که چشمها حرکت مشخصی نکنند حملهای رخ نمیدهد. این ویژگی تشخیصی اصلی Ocular-Induced Vertigo است.
حملههای سرگیجه ناشی از حرکت چشمها اغلب با محرکهای ظاهراً ساده آغاز میشوند اما واقعیت این است که این محرکها اختلال پنهانی در هماهنگی چشمی را آشکار میکنند. یکی از مهمترین عوامل تشدیدکننده، نورهای با کنتراست بالا است. نورهای LED با طیف آبی شدید یا نورهای سفید سرد میتوانند حساسیت بینایی را بالا ببرند و سرعت پردازش شبکیه را تغییر دهند. زمانی که فرد در محیطی با روشنایی تیز قرار دارد، هر حرکت چشمی با سیگنال بصری قوی همراه میشود و احتمال بروز ناهماهنگی بیشتر میشود.
عامل مهم دیگر «حرکات ساکادیک» سریع است. این حرکات جهشی که هنگام خواندن، جابهجایی نگاه یا دنبالکردن یک شی رخ میدهند سرعت بسیار بالایی دارند و کوچکترین اختلال در مسیر VOR میتواند باعث تحریک سرگیجه شود. همچنین افرادی که دچار خشکی چشم هستند هنگام پلکزدن کمتر، سیگنالهای نوری را با کیفیت پایینتری دریافت میکنند و همین موضوع باعث افزایش حساسیت آنها به حرکتهای چشمی میشود.
یک عامل تشدیدکننده مهم دیگر خستگی سیستم عصبی مرکزی است. افرادی که خواب ناکافی دارند معمولاً کنترل حرکات چشمی آنها دچار اختلال خفیف میشود و همین تغییر کوچک میتواند حمله را آغاز کند. کسانی که دچار اضطراب شدید هستند نیز حساسیت بیشتری نشان میدهند چون سیستم عصبی سمپاتیک تنش عمومی ایجاد میکند و تعادل بینایی و دهلیزی را شکننده میکند. این عوامل نشان میدهد Ocular-Induced Vertigo یک بیماری تکعلتی نیست بلکه نتیجه تعامل میان چند سیستم و چند محرک است.
مطالعات نشان میدهد حدود یکسوم بیماران مبتلا به این نوع سرگیجه سابقه میگرن دارند. در میگرنهای نورولوژیک، پردازش سیگنالهای بصری دچار حساسیت بیش از حد میشود و این حالت زمینه را برای ناهماهنگی بینایی و دهلیزی فراهم میکند. کسانی که میگرن چشمی دارند احتمال بیشتری دارند که هنگام حرکات سریع چشمی دچار حمله شوند.
اختلالات شبکیه نیز نقش مهمی دارند. در برخی افراد سلولهای مخروطی یا میلهای بهطور غیرطبیعی به تغییرات کوچک نور واکنش نشان میدهند. این واکنش بیش از حد باعث میشود مغز سیگنالهای ناپایدار دریافت کند و نتیجه آن سرگیجه باشد. همین حالت در بیماران مبتلا به «Macular Instability» دیده میشود.
در کنار این عوامل، مشکلات حرکتی چشم نیز مهم هستند. اختلالات تعقیب نرم «Smooth Pursuit Dysfunction»، ضعف عضلات خارجچشمی یا هماهنگی ناکافی بین چشمها در حرکات افقی میتواند سیگنالهایی ارسال کند که با انتظارات سیستم دهلیزی هماهنگ نیستند. این حالت بهویژه در افرادی که دچار «Strabismus» اصلاحنشده هستند یا در کسانی که تازه از عمل لیزیک برگشتهاند دیده میشود.
این ارتباطها نشان میدهد Ocular-Induced Vertigo اغلب نشانه اختلال عمیقتری در سیستم بینایی است و نباید تنها یک احساس گذرا در نظر گرفته شود.
تشخیص این بیماری با پرسش دقیق درباره زمان آغاز سرگیجه شروع میشود. پزشک از بیمار میخواهد لحظه دقیق شروع حمله را توصیف کند. اگر بیمار بگوید حمله با حرکت سر ایجاد نمیشود و فقط هنگام حرکت چشمی رخ میدهد پزشک احتمال این بیماری را جدی میگیرد. مرحله بعدی بررسی «Eye Tracking» است. پزشک حرکات ساکادیک و تعقیبی چشم را ارزیابی میکند و بهدنبال لرزشهای کوچک یا تأخیرهای حرکتی میگردد.
آزمایشهای سیستم دهلیزی نیز انجام میشود. اگر بیمار در تستهای حرکتی سر مشکلی نداشته باشد اما هنگام تعقیب چشمی دچار ناپایداری شود، این نشانه مهمی از Ocular-Induced Vertigo است. در برخی موارد از «Video-Oculography» استفاده میشود تا حرکت چشم ثبت و تحلیل شود. پزشک همچنین ممکن است تست میدان بینایی، تست عملکرد شبکیه یا تصویربرداری MRI را برای排除 اختلالات ساختاری انجام دهد.
نکته کلیدی در تشخیص این است که بیمار هنگام ثابت بودن سر اما حرکت دادن چشمها دچار حمله شود. این وضعیت برای اکثر بیماریهای دهلیزی غیرمعمول است و همین ویژگی باعث شناسایی این نوع سرگیجه میشود. تشخیص زودهنگام اهمیت زیادی دارد چون درمان بر پایه اصلاح حرکات چشم و کاهش حساسیت بینایی است نه بر اساس درمانهای کلاسیک سرگیجه.
درمان Ocular-Induced Vertigo مبتنی بر سه محور اصلی است:
کاهش حساسیت بصری، بهبود هماهنگی چشمی و آموزش عادتهای رفتاری.
در محور اول از درمانهای بینایی مانند «Vision Therapy» استفاده میشود. این تمرینها کمک میکنند مسیرهای بینایی و حرکتی چشم تقویت شوند و حرکتهای ساکادیک روانتر شوند. در برخی بیماران استفاده از فیلترهای نوری زرد یا کهربایی باعث کاهش حساسیت به نورهای LED میشود و حملهها کمتر رخ میدهد.
در محور دوم اصلاح مشکلات حرکتی چشم اهمیت زیادی دارد. برای مثال اگر بیمار دچار اختلال تعقیب نرم باشد تمرینهای خاصی برای بهبود آن طراحی میشود. در مواردی که ضعف عضلات خارجچشمی وجود دارد پزشک تمرینهایی برای تقویت هماهنگی و همراستایی چشمها تجویز میکند.
در محور سوم باید محرکهای روزمره شناسایی شوند. بیمار باید بداند کدام فعالیتها باعث آغاز حمله میشوند. بسیاری از بیماران پس از کاهش سرعت خواندن، استفاده از فونتهای بزرگتر، تنظیم نور مانیتور یا پرهیز از محیطهای با نور آبی شدید، کاهش قابل توجهی را تجربه میکنند. در برخی بیماران داروهای ضد اضطراب ملایم برای کاهش تحریک سیستم عصبی استفاده میشود اما این روش تنها برای موارد خاص است.
در نهایت تمرینهای «Vestibular Rehabilitation» نیز برای افزایش تحمل سیستم دهلیزی مفید هستند. این تمرینها باعث میشوند مغز به مرور زمان اختلاف میان سیگنالهای چشمی و دهلیزی را بهتر مدیریت کند.
Ocular-Induced Vertigo نشان میدهد تعادل بدن تنها وابسته به گوش داخلی نیست بلکه بخش بزرگی از آن را سیستم بینایی اداره میکند. هر اختلال کوچک در هماهنگی چشمی میتواند حملههایی ایجاد کند که کیفیت زندگی را مختل میکنند. شناخت این بیماری اهمیت دارد چون بسیاری از بیماران سالها بدون تشخیص مناسب زندگی میکنند و تصور میکنند این حملهها ناشی از اضطراب یا ضعف عمومی است.
درمان صحیح میتواند این حملهها را کنترل کند و در بسیاری موارد بیمار به زندگی معمول بازمیگردد. چشم و دهلیز مانند دو بخش یک ساز هستند و هرگاه یکی از ریتم خارج شود نتیجه آن ناهماهنگی در ادراک تعادل است. این بیماری نشان میدهد گاهی درمان یک سرگیجه پیچیده نه در گوش بلکه در چشم آغاز میشود.
Ocular-Induced Vertigo زمانی رخ میدهد که حرکت چشمها باعث ارسال سیگنالهای ناسازگار با سیستم دهلیزی میشود و مغز این ناسازگاری را به صورت سرگیجه تفسیر میکند. این نوع سرگیجه با اصطلاحات عمومی مانند سرگیجه وضعیتی یا سرگیجه دهلیزی تفاوت دارد چون آغازگر آن حرکت چشم است نه حرکت سر یا بدن. بیماران میگویند هنگام تعقیب اشیا، خواندن متن یا جابهجایی نگاه موجی ناگهانی از عدم تعادل را تجربه میکنند.
این اختلال در بسیاری از افراد با میگرن، اختلالات بینایی یا ضعف عضلات چشمی همراه است و توجه ویژهای میطلبد. درمان آن شامل ترکیب تمرینهای چشمی، اصلاح نور محیط، کاهش محرکهای بصری و توانبخشی دهلیزی است. اگر تشخیص دیر انجام شود بیمار ممکن است دچار اضطراب، اجتناب از فعالیتهای روزانه و افت کیفیت زندگی شود. با درمان هدفمند و هماهنگ، بیشتر بیماران بهبود پیدا میکنند و حملهها کاهش مییابد یا کاملاً ناپدید میشود.
خود سرگیجه خطر مستقیم ندارد اما خطر افتادن یا سقوط را افزایش میدهد. مهمترین بخش، تشخیص صحیح علت است چون درمان آن با سرگیجه دهلیزی تفاوت دارد.
خیر اما ارتباط نزدیک دارند. در Visual Vertigo محرک خارجی نقش اصلی دارد اما در Ocular-Induced Vertigo خود حرکت چشم محرک است.
بله بسیاری از بیماران سابقه میگرن یا حساسیت بینایی دارند. درمان میگرن معمولاً شدت حملههای سرگیجه چشمی را کم میکند.
در بیشتر موارد درمان غیر دارویی کافی است. دارو زمانی کاربرد دارد که اضطراب شدید یا اختلالات همراه وجود داشته باشد.
پزشک حرکات چشم را بررسی میکند و سپس آزمایشهای دهلیزی انجام میدهد. اگر حمله تنها هنگام حرکت چشم رخ دهد تشخیص محتمل است.
در بسیاری از بیماران با تمرینهای چشمی و اصلاح محرکها حملهها به میزان بسیار زیادی کاهش پیدا میکند. برخی بیماران بهبود کامل را تجربه میکنند.