عصر ایران؛ سعید خاتمی - مدتهاست با دو تصویر از ایران زندگی میکنیم.
ایرانِ نزدیک: تورم، دلار، مسکن، فشار اقتصادی، نگرانی جوانان. همه واقعی، همه سنگین.
اما یک تصویر دیگر هم هست:
ایرانِ دور؛ سرزمینی که در سه قرن گذشته بارها تکهتکه شد، اشغال شد، قحطی داد، و بدون حضور خودش روی میز قدرتها معامله شد.
تصویری زخمخورده که کمتر دربارهاش حرف زدهایم، چون گفتنش سختتر است.
مشکل امروز ایران این نیست که یکی از این دو تصویر غلط است؛
مشکل این است که هیچکدام بهتنهایی حقیقت کامل نیستند.
ایرانِ نزدیک؛ واقعیت هر روز مردم
گرانی، اجارهخانه، اشتغال، پیری جمعیت، فشار فرهنگی. این بخش نیازی به توضیح ندارد؛ مردم هر روز با آن زندگی میکنند.

ایرانِ دور؛ تاریخی که اگر نادیده بگیریم، دوباره تکرار میشود
این سرزمین در ۳۰۰ سال گذشته فقط «مشکل» نداشت؛ زیر تیغ بود.
- لشکرهای روس و انگلیس از دل شهرها عبور کردند؛
- قحطیِ بزرگ، میلیونها ایرانی را با گرسنگی از میان برد.
- قفقاز و هرات را بریدند؛
- و در جنگ جهانی دوم، بدون شلیک یک گلوله اشغال شد.
از همین زاویه، چهار دههٔ اخیر معنای دیگری پیدا میکند؛
برای نخستینبار در سه قرن گذشته:
نه اشغالی رخ داده،
نه تجزیهای تحمیل شده،
نه نقشهٔ ایران بدون حضور خودش ترسیم شده.
و حتی فراتر از آن: وقتی جنگی اتفاق افتاده—از جنگ هشتساله تا همین تنشهای اخیر منطقه— ایران فقط دفاع نکرده؛ دفاع مؤثر و بازدارندگی عملی نشان داده.
اینها نه شعارند و نه پیروزیسازی؛ اینها تغییر مختصات تاریخی ایران هستند.
نقطهای که ایران از «موضوع تصمیم دیگران» به «فاعل محیط» تبدیل شده است.
کشورهایی که این دو تصویر را کنار هم گذاشتند:
چین از فقر و تحقیر به قدرت رسید چون نگاه نزدیک و دورش را آشتی داد.
ژاپن پس از ویرانی، بازسازی داخلی و امنیت بیرونی را با هم دید.
ویتنام، اندونزی و مالزی هم همین مسیر را رفتند.
هیچکدام با دو تصویر جدا از خودشان جلو نرفتند، جایی که نگاهها بر یک مسیر مشترک جمع میشوند.
در همین روزها، برخی چهرههای فرهیخته و دغدغهمند کشور نیز بار دیگر بر تجربهٔ چین، ژاپن و کره تأکید کردهاند و یادآور شدهاند که ایران در تنظیم رابطه با جهان میتواند از مسیرهای آزمودهشدهٔ این کشورها الهام بگیرد. این نگاهِ خیرخواهانه و مسئولانه، در حقیقت امتداد همان نکتهای است که این یادداشت بر آن تکیه دارد:
هیچ الگویی در جهان، بدون آشتیدادن واقعیتهای امروز و افقهای راهبردی فردا، به موفقیت نرسیده است.
کشورهایی که فقط یک تصویر را دیدند و سقوط کردند:
یوگسلاوی فقط بحران داخلی را دید؛ تجزیه شد.
لیبی فقط خشم مردم را دید؛ نابود شد.
افغانستان فقط دشمن خارجی را دید؛ فروپاشید.
عراق فقط داخل را دید؛ اشغال شد.
کشورها معمولاً با یک جنگ نابود نمیشوند؛
با سوءتفاهم دربارهٔ تصویر واقعی خودشان نابود میشوند.
و در پایان: ایران سقوط نمیکند؛ اگر سقوطی باشد، در فهم ما از ایران است. مشکلات اقتصادی کشور را زمین نمیزنند؛ فاصلهٔ ذهنی ما با واقعیت کشور زمین میزند.
اگر حتی یکبار ایرانِ امروز و ایرانِ تاریخ را در یک قاب ببینیم، این سرزمین همان ظرفیتی را دارد که چین و ژاپن و ویتنام از دل خرابهها ساختند.
و اگر این اتفاق نیفتد، مشکلات کشور را نابود نمیکنند؛ فاصله نابود میکند.