به گزارش خبرنگار مهر، در روزگاری که مسئله زن بیش از هر زمان دیگری در کانون بحثهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران قرار گرفته است، بازخوانی تجربه زنان اثرگذاری چون مرضیه دباغ بار دیگر به موضوعی محوری تبدیل شده است. در پی تشدید شکاف میان «تصویر» و «واقعیت» زن در فضای عمومی، برخی پژوهشگران و فعالان حوزه زنان معتقدند که الگوهای واقعی و پیچیدهای همچون دباغ میتوانند راهگشای بازتعریف نقش زن در انقلاب اسلامی باشند.
در همین زمینه، سحر دانشور، فعال حوزه زنان و خانواده، در رویداد «دباغ؛ واقعیت زن مجاهد مسلمان» که توسط دبیرخانه زن مجاهد مسلمان و به همت دفتر مطالعات جنسیت و جامعه، برگزار شد، با طرح پرسشهایی بنیادین درباره چرایی استمرار حضور دباغ در حافظه جمعی، تلاش میکند موقعیت امروز زنان را در نسبت با روایت رسمی و واقعیت زیسته آنان بازخوانی کند. این گفتار تلاش دارد نشان دهد چرا بازگشت به دباغ، نه یک رجوع تاریخی صرف، بلکه ضرورتی برای فهم لحظه حساس کنونی است.
سحر دانشور، تحلیل خود را با مفهوم «لحظه خطر» آغاز میکند. او تأکید میکند که گذشته تاریخی زمانی بر ما آشکار میشود که در لحظه خطر قرار گرفته باشیم و به باور او جامعه ایران، بهویژه پس از سال ۱۴۰۱، در چنین لحظهای بهسر میبرد. به گفته دانشور، خطری که اکنون با وضوح بیشتری رخ نموده است، «نزاع میان تصویر و واقعیت» است؛ نزاعی میان واقعیت زن در انقلاب اسلامی و تصویری که از زن، چه در معنای عام و چه در معنای زن انقلابی، ارائه میشود.
دانشور در ادامه بیان کرد: ما دستکم یک قرن است که از زمان مواجهه با جهان مدرن، درگیر مسئله «تصویر زن» بودهایم. پروژه پهلوی در حوزه زن اساساً یک «پروژه تصویری» بود؛ موضوعی که حتی پژوهشگران غربی نیز بر آن تأکید کردهاند و اذعان داشتهاند که مدرنیزاسیون پهلوی به جای تحقق حقوق زن، یک پروژه مبتنی بر ساخت تصویر زن متجدد بود. بهزعم او، از همان دوره، زن در نسبت با مدرنیته در قالب تصویر بازنمایی شد و این روند تا امروز ادامه یافته است.
این فعال حوزه زنان توضیح داد: در دوره انقلاب اسلامی نیز، در کنار واقعیت متکثر و پیچیده زن انقلابی، یک «تصویر یکدست و یکسانساز» از زن تولید شد؛ تصویری که امکان بازتاب دادن پیچیدگیهای شخصیتهایی چون مرضیه دباغ را ندارد. او دباغ را «موجودی پیچیده، پرتنش و دارای انتخابهای متضاد» توصیف میکند؛ فردی که بهطور همزمان مادر، مبارز، چریک، برخوردار از روحیات عرفانی و مذهبی و در عین حال فعال سیاسی بود. دانشور تأکید میکند که هیچ دوربینی و هیچ روایت خطیای نمیتواند این ابعاد مختلف را در قالب یک تصویر بازنمایی کند، زیرا هر وجهِ پررنگِ شخصیت دباغ وجه دیگر را میبلعد.
به گفته دانشور، دباغ مدام ما را به خود فرا میخواند تا یادآوری کند که «امکاناتی درون خود داشته که در تصویر یکسانساز از زن انقلابی سرکوب شده و نادیده مانده است.» او یادآور میشود که دباغ در لحظات حساس و در موقعیتهای غیرمنتظره، از فرماندهی سپاه، حضور در فرانسه تا حضور در مأموریت تاریخی انتقال پیام امام خمینی (ره) به گورباچف، امکانهایی را برای انقلاب اسلامی و برای الگوی زن مؤمن فراهم کرد.
دانشور تأکید کرد: برای روایت دباغ باید وارد یک بستر نظری شد؛ زیرا «میان تصویر و واقعیت، ناچار به روایت هستیم» و درست در همینجا است که زن مؤمن انقلابی سرکوب میشود. لذا باید مدام به دباغ رجوع کرد تا بتوان مسئله اصلی را روشن کرد؛ مسئله ما واقعیت زن است یا تصویری که از زن ساختهایم؟
وی در ادامه با اشاره به مسائل واقعی زنان در جامعه امروز، گفت: مسائلی مانند چالشهای مربوط به مهریه نمونهای از مشکلات ملموساند. باید پرسید این مسائل در کدام تعریف از زن انقلاب اسلامی معنا پیدا میکنند؟ آیا ما اساساً «طرح حقوقی واقعبینانه» برای زن انقلابی داریم و آیا بهجای سخن گفتن از اینکه زن انقلابی «میتواند»، به این بلوغ رسیدهایم که بپذیریم زن انقلابی «توانسته» و امروز ثمرات آن قابل مشاهده است؟
وی تأکید کرد که اکنون زمان اندیشیدن به «امکانآفرینی دباغ برای زن» است. به اعتقاد او مواجهه امروز ما با زن، مواجههای «سرکوبشده» است. دانشور در ادامه با اشاره به رخدادهای پس از ۱۴۰۱ میگوید بسیاری از کنشهای اجتماعی زنان به «نمایش» و «تصویر» تقلیل یافته است؛ از تجمعات دختران تا سایر نمودهای نمادین. او تصریح میکند که قصد نفی این ظهورها را ندارد، اما هشدار داد که اگر همهچیز در سطح نمایش باقی بماند، این خود همان خطری است که هشدار میدهد دباغ چگونه به حاشیه رانده شده است.
دانشور در ادامه بیان کرد: دباغ در نقطه نمایش صرف قرار نداشت، بلکه امکان میآفرید، مسئله روی میز میگذاشت و کاری را پیش میبرد. مرزی که دباغ را از سایر زنان متمایز میکند این است که حتی اگر جنسیت را از او بگیریم، همچنان دباغ باقی میماند؛ هرچند که بحث جنسیت، مادری، اخلاق مراقبت و مفاهیم مشابه را نادیده نمیگیرم.
وی هشدار داد: مواجهه امروز ما با زن کاملاً به نمایش تقلیل یافته است. این در حالی است که باید پرسید امروز کدام زن واقعاً کار واقعی پیش میبرد و روایت او از کجا تغذیه میکند. اگر قرار باشد روایت زنان فعال برآمده از الگوی دباغ باشد، دیگر نباید آن را به کلیشههای تصویری فروکاست.
دانشور در پایان تأکید کرد: مرضیه دباغ طی سه دهه گذشته و بهویژه پس از ۱۴۰۱، با شدت بیشتری به ما یادآوری میکند که ما در لحظه خطر قرار داریم و این خطر، نزاع میان تصویر و واقعیت است. آنچه داشتهایم، در معرض از دست رفتن است و اگر قرار باشد مسیر آینده را ترسیم کنیم، باید بهجای بازتولید تصویر، به واقعیت زن و به امکاناتی که دباغ بر آن گواه بود بازگردیم.












