مغولستان کشوری است که ۷۰ درصد مردمش هنوز به شیوهی نیمهچادرنشینی (نیمهکوچرو) زندگی میکنند. در خیابانهای اولانباتور برجهای شیشهای سر به فلک کشیدهاند، اما ۳۰۰ کیلومتر آنطرفتر، چادرهای سفید «گر» در افق استپ مثل ستارههای زمینی میدرخشند. این تضاد، قلب فرهنگ مغول است: سنتهایی که هزار سال است نفس میکشند و هر روز با نفسهای مدرن تطبیق مییابند.
شکل: دایرهای کامل، سقف گنبدی، دیوارهای نمدی ۴–۶ لایه.
در: همیشه رو به جنوب باز میشود تا باد شمال را دور بزند.
فضای داخلی:
سمت راست (غرب): جای مردان، تفنگ، زین، ابزار شکار.
سمت چپ (شرق): جای زنان، آشپزخانه، ظروف لبنی.
مرکز: اجاق مقدس (تولیگو) که هرگز خاموش نمیشود.
پشت اجاق: «هونشینا» (محراب کوچک) با عکس بودا، چنگیزخان یا اجداد.
قانون طلایی: هرگز با پا به آستانه در نزنید، هرگز چوب را با چاقو تیز کنید، هرگز آب یا شیر روی آتش نریزید.
دستدادن: دو دست خود را زیر مچ طرف مقابل بگیرید (نشانه احترام).
خم شدن: مردان جوان پیش پیران کمی خم میشوند، زنان دست روی زانو میگذارند.
«ساین باینو؟»: معادل «حالت چطور است؟»؛ پاسخ سنتی «ساین، ساین» (خوب، خوب) حتی اگر دنیا به آخر رسیده باشد.
«هاداغ»: شال ابریشمی آبی، نماد آسمان ابدی. هرگز با دست چپ ندهید.
قانون سهگانه: هدیه را سه بار رد کنید، بار چهارم با دو دست بگیرید.
بهترین هدیه برای چادرنشین: یک کیلو چای آجری، یک بسته نبات، یک شیشه ودکا کوچک.
بوز (بووز): گوشت گوسفند بخارپز در خمیر. هرگز با چاقو برش نخورید؛ با دست گاز بزنید.
خورخوگ: سنگ داغ + گوشت + سبزیجات درون بشکه فلزی. فقط مردان سنگها را داخل میکنند.
آیروگ: ماست خشکشده، مثل بیسکویت شور. در جیب چوپان تا شش ماه سالم میماند.
قانون میز: همیشه از سمت راست شروع کنید، همیشه یکچهارم بشقاب را خالی بگذارید (نشانه سیری مودبانه).
چای شیری (سوتای تسای): چای سبز + شیر + نمک + کره. صبح بدون آن آغاز نمیشود.
هواگ: شیر مادیان تخمیرشده، ۳–۶ درصد الکل. سه پیاله رد کنید، پیاله چهارم را سر بکشید.
قانون پیاله: همیشه با دو دست بگیرید، با کف دست راست بچرخانید، یک قطره به آسمان بپاشید (برای ارواح).
دل: روپوش بلند با کمربند رنگی. رنگ کمربند = سن و وضعیت تأهل.
گوتول: چکمه نوکبرگشته (جلوی اسب را نمیزند).
زنان: موهای بافته با دو گوی نقرهای در انتها (نشانه باکرگی یا ازدواج).
قانون کلاه: هرگز کلاه کسی را روی زمین نگذارید؛ روحش فرار میکند.
روز اول: «خطبهگویی» در چادر عروس با شیر و هاداغ.
روز دوم: مسابقه اسب، کشتی، تیراندازی (نادوم کوچک).
روز سوم: «جینگیلگویی»؛ عروس با گریه از چادر پدر خارج میشود، مادرشوهر کمربند قرمز میبندد.
هدیه داماد: ۵ اسب، ۵۰ گوسفند، یک تفنگ قدیمی.
خاکسپاری آسمانی: جسد را در استپ رها میکنند تا پرندگان بخورند (بازگشت به چرخه طبیعت).
لاماها با طالعبینی روز و جهت را تعیین میکنند.
۴۹ روز عزا: هر ۷ روز مراسم «دخان» (دود کردن ارس برای ارواح).
هر سال ۱۱–۱۳ ژوئیه در اولانباتور.
سه بازی مردانه: کشتی (تا ۱۰۰۰ نفر در یک روز)، تیراندازی با کمان، مسابقه اسب ۳۰ کیلومتری (سوارکار ۵–۱۳ سال).
لباس کشتیگیر: شلوارک تنگ + شانهبند باز (افسانه: برای اثبات مرد بودن).
هومی: خواندن با دو صدا همزمان (صدای بم زیرزمینی + سوت).
مورینخور: ویولن اسبی با دو وتر از موی دم اسب.
هر چادرنشین حداقل یک آهنگ برای اسبش دارد.
هر مغول از ۳ سالگی سوار میشود.
۱۳ نام برای رنگ اسب وجود دارد (مثلاً «خونمیش»: قهوهای با دم سیاه).
قانون: هرگز پشت اسب کسی فریاد نزنید، هرگز دم اسب را نکشید.
درِ هر گر ۲۴ ساعته باز است.
سه قانون مهمان:
۱. هرگز نپرسید چند نفرید، چند روز میمانید.
۲. همیشه چای و بوز تعارف کنید حتی اگر آخرین تکه باشد.
۳. موقع رفتن، یک هاداغ آبی روی در آویزان کنید.
سوت زدن در چادر: ارواح بد را دعوت میکند.
برگرداندن بشقاب خالی: یعنی «دیگه نمیخوام، گشنهام».
اشاره با انگشت: فقط برای سگ.
رد شدن از بین دو نفر که صحبت میکنند: عمرشان را کوتاه میکند.
۹۰ درصد چادرها پنل خورشیدی + تلویزیون ماهواره دارند.
چوپانان با دِرون گله را پیدا میکنند، اما هنوز با «اُورتو» (آواز بلند) گوسفند را صدا میزنند.
دختران ۲۰ ساله در تیکتاک هومی میخوانند، مادربزرگشان کنارشان هواگ میریزد.
همیشه هاداغ آبی همراه داشته باشید.
در چادر با کفش وارد نشوید، اما جوراب را درنیاورید.
اگر دعوت به کشتی شدید، شانهبند را باز کنید (حتی اگر زن باشید، فقط برای خنده).
قبل از عکس گرفتن از گر، اجازه بگیرید؛ روح خانه ممکن است ناراحت شود.
۱. چرا درِ چادرهای مغولی همیشه رو به جنوب است؟
جنوب گرمترین جهت در استپ است و بادهای سرد سیبری از شمال میوزند. این قانون هزارساله باعث میشود گرما داخل گر بماند و دود اجاق بهراحتی بیرون برود.
۲. اگر مهمان یک چادر مغولی شدم، اولین کاری که باید بکنم چیست؟
کفشها را جلوی در درآورید، با دو دست پیاله چای شیری را بگیرید، یک قطره به آسمان بپاشید و بگویید «تای وان» (سپاس). این سه حرکت یعنی «من دوست استپام».
۳. چرا کشتیگیران نادوم شانهبند باز میپوشند؟
افسانه میگوید قرنها پیش یک زن با لباس مردانه قهرمان شد. از آن به بعد شانهبند باز شد تا هیچ زنی پنهان نماند و همه ببینند فقط مردان کشتی میگیرند.
۴. هدیهای که هیچ مغولی رد نمیکند چیست؟
شال آبی «هاداغ». آبی رنگ آسمان ابدی است و دادنش یعنی «تو را زیر آسمان خودمان پذیرفتیم». حتی فقیرترین چوپان آن را با افتخار به گردن میاندازد.
۵. اگر در چادر سوت بزنم چه بلایی سرم میآید؟
صاحبخانه فوراً با اخم میگوید «ارواح بد را دعوت کردی!». باید سه بار دور اجاق بچرخید، یک قاشق کره داخل آتش بیندازید و عذرخواهی کنید تا نفرین برود.
مغولستان جایی است که آسمان زمین را بغل میکند و انسان هنوز با طبیعت حرف میزند.
اگر یکبار پیاله هواگ را با دو دست گرفتید و سه قطره به باد سپردید، دیگر هیچوقت «خارجی» نخواهید بود؛ فقط «دوست استپ» هستید.
سفر خوش باد!
(و یادتان باشد: در استپ، سکوت هم زبان دارد.)
گردآوری: بخش فرهنگ و هنر بیتوته