به گزارش همشهری آنلاین، با ورود دیگهای رویی تبج هم مانند ظروف دیگر سنتی کنار رفت. حالا حسن یزدانی، شاگرد روانشاد بهمن جیلانی در محله آسید ابوالقاسم تنها کسی است که همچنان تبج میسازد، هرچند از ساخت روزی 30-40 تبج به ساخت ماهی یکی دو مورد رسیده. با این حال 52 سال است که ساخت این صنایعدستی که حالا حتی خود گیلکیها هم کمتر آن را میشناسند، ادامه میدهد.
عمری به درازای کشت برنج
تبج در شمال ایران، عمری به درازای کاشت برنج دارد. برای جداکردن جو از خرده کاه بهویژه سوزنکهای متصل به انتهای شلتوک از آن استفاده میکردند و همینطور پاککردن دانههای برنج از گرد و خاک. این ظرف البته در بین گالشها بهعنوان ظرف غذا هم کاربرد داشت. هرچند حالا ظرفهای فلزی جای تبج را گرفتهاند، اما هنوز در راسته پیرسرای رشت به عنوان گذر صنایعدستی گیلان هنوز میتوان در بعضی مغازهها تبجه را دید و خرید که این تبج یا تبجهها کار دست حسن یزدانی، آخرین بازمانده این هنر-صنعت است. یزدانی به تنهایی در کارگاه خراطی خود مشغول ساخت تبج است و امید دارد که روزی دوباره این صنعت رونق بگیرد.
آنطور که او میگوید، 52 سال پیش که وارد این حرفه شد، بیش از 100 نفر در حرفه تبجسازی مشغول به کار بودند. یزدانی برخلاف شغل پدر و پدربزرگش به این حرفه علاقهمند شد و در کارگاه بهمن جیلانی در محله آسید ابوالقاسم مشغول به کار شد. او به همشهری میگوید: «13 یا 14 ساله بود که به این کار علاقهمند شدم و نزد استادی در پیرسرای رشت شاگردی کردم. با پای خودم رفتم و گفتم که میخواهم یاد بگیرم. ایشان پذیرفتند و از همان زمان وارد این حرفه شدم.»
یزدانی که در قدیم به دلیل کاربرد زیاد تبج، روزی بیش از 30 عدد از این ظرف میساخت، توضیح میدهد: «این صنعت از سالها پیش در گیلان رواج داشت. آن زمان چوبها را تازه و تر استفاده میکردند و همین باعث ترکخوردگی می شد. امروز اما چوب را دو سال در هوای طبیعی خشک میکنیم تا دوام بیشتری داشته باشد؛ بهگونهای که عمر کار به 90 تا 100 سال هم میرسد.»
این استاد شاگرد ندارد
افرا درخت بومی جنگلهای شمال کشور است؛ تنها درختی که از چوب آن در تبجسازی استفاده میشود. حسن یزدانی، بازمانده تبجسازی میگوید: «ما با دستگاههای خراطی که خودمان ساختهایم کار میکنیم. ابزارها را از فنر خودرو و وسایل ساده درست کردهایم. محصولات ما شامل کاسه، وردنه، بشقاب، سینی و ابزارهای سنتی دیگر است. پیشتر وسایلی برای پاک کردن حبوبات هم ساخته میشد.»
او با بیان اینکه امروز کمتر کسی به سراغ تبجسازی میرود، میافزاید: «با این حال، برخی محصولات ما حتی به کشورهای همسایه و اروپا میروند، چون نه تاب میخورند و نه موریانه میزنند.»
یزدانی شاگردی ندارد، زیرا تبجسازی کار سختی است و کسی حاضر نمیشود این کار سخت را ادامه دهد؛ هرچند حمایت جدیای هم وجود ندارد و حمایتها بیشتر در حرف مانده.

وعدههای عملی نشده مسئولان
به دلیل کاربرد تبج در جدا کردن کاه از برنج، در مراسم آیینی نیز روش تبجهزدن در آهنگهای فولکلور به نمایش در میآید. در گذشته تقریبا در تمام خانههای گیلان یک تبج وجود داشت، ولی حالا این ظرف جایگاه خود را از دست داده. حسن یزدانی میگوید: «استادان قدیمی از دنیا رفتهاند و اگر حمایتی نباشد، این هنر از بین میرود. بسیاری از همکاران بیکار هستند، چون چوب تهیه نمیشود و بازار خرید هم افت کرده است. آرزو دارم کارگاهی بزرگ با 30 تا 40 شاگرد داشته باشم تا این هنر باقی بماند، اما متاسفانه حمایتها فقط در حد حرف است.»
او ادامه میدهد: «سال ۱۴۰۲ در نمایشگاهی در تهران شرکت کردم. مسئولان صنایعدستی آمدند و گفتند هنرمند هستید، اما حمایتی در عمل ندیدیم. وامهایی که وعده دادند بسیار ناچیز بود و حتی توهینآمیز. بارها گفتهایم اگر سرمایهای در اختیارمان بگذارند، میتوانیم چوب و دستگاه تهیه کنیم و این صنعت را زنده نگه داریم.»
تنها بازمانده صنعت تبج اضافه میکند: «حرف من تنها حرف شخصی نیست؛ صدای همه هنرمندان گیلان است. ما سیاستمدار نیستیم، تنها عمرمان را پای هنر گذاشتهایم. هر کدام بیش از 50 سال کار کردهایم و اکنون بیپشتیبان ماندهایم. اگر حمایت نباشد، این صنعت ارزشمند از بین خواهد رفت.»












