خبرگزاری مهر- گروه استانها: دکتر محسن ایزدی، عضو هیئت علمی و دانشیار گروه مهندسی مکانیک دانشگاه لرستان، یکی از چهرههای برجسته علمی کشور است که نام او در فهرست دو درصد دانشمندان برتر جهان نیز به ثبت رسیده است.
سالها حضور مستمر در عرصه آموزش و پژوهش، او را به یکی از استادانی تبدیل کرده است که نه تنها در انتقال دانش تخصصی به دانشجویان توانمند است، بلکه نقش الگویی اخلاقی و انگیزشی را نیز در دانشگاه ایفا میکند.
برای دکتر ایزدی، دانشگاه صرفاً محلی برای تدریس نیست؛ بلکه فضایی است که دانشجویان میتوانند رشد علمی و شخصیتی خود را تجربه کنند و استاد نقش محوری در شکلگیری این تجربه دارد. او با تأکید بر اهمیت اخلاق، رفتار و نگرش استاد، معتقد است که کوچکترین ویژگیهای شخصیتی معلم میتواند مسیر تحصیلی و انگیزه دانشجو را تحت تأثیر قرار دهد و به همین دلیل، هر استاد باید با حس مسئولیت و تعهد کامل وارد کلاس شود.
رویکرد علمی و آموزشی دکتر ایزدی، تلفیقی از دانش، تجربه و خلاقیت است. او همواره بر اهمیت کار تیمی و پژوهشهای میانرشتهای تأکید میکند و معتقد است که تعامل میان تخصصهای مختلف، کلید حل مسائل پیچیده و ارتقای کیفیت پژوهشهاست. از دیدگاه او، موفقیت علمی نه نتیجه تصادف، بلکه محصول هدفگذاری دقیق، پشتکار و پایداری در مسیر مشخص است.
دکتر ایزدی با نگاه واقعبینانه به چالشها و ناکامیهای پژوهشی، بر این باور است که هر عدم موفقیت یا تجربه شکست، خود بخشی از فرآیند یادگیری و توسعه علمی به شمار میرود و نباید دانشجویان و پژوهشگران جوان را از ادامه مسیر باز دارد.

با توجه به همه این ابعاد، دکتر ایزدی نماینده نسلی از استادان دانشگاهی است که علم، تجربه، اخلاق و نوآوری را در هم میآمیزند تا دانشجویان را به مسیر یادگیری عمیق و کاربردی هدایت کنند.
این مصاحبه فرصتی است برای بررسی دیدگاههای او درباره آموزش، پژوهش، ارتباط دانشگاه و صنعت و آینده مهندسی مکانیک در کشور، و نگاهی به فلسفه علمی و انگیزشی استادانی که فراتر از تدریس، الهامبخش نسل آیندهاند.
بخش دوم مصاحبه با این دانشمند برجسته را در زیر میخوانید. بخش نخست این مصاحبه پیش از این در خبرگزاری مهر منتشر شده و میتوانید با کلیک روی این لینک آن را مشاهده کنید.
* در مقام استاد، چه اصولی را در آموزش به دانشجویان خود رعایت میکنید؟
در زمینه آموزش، واقعیت این است که دانشجو مقطع بسیار مهمی از زندگی خود را در دانشگاه میگذراند؛ دورهای که اصلیترین و مؤثرترین ارتباط علمی و انسانی او با استاد شکل میگیرد. به همین دلیل، به باور من استاد نقش محوری در مسیر رشد فکری و شخصیتی دانشجو دارد و باید با حساسیت و احساس مسئولیت ویژهای به این جایگاه بنگرد.
استاد، صرفاً یک انتقالدهنده دانش نیست، بلکه الگویی است که رفتار، گفتار و منش او میتواند بهصورت مستقیم بر دانشجو اثر بگذارد. نوع تدریس، شیوه برخورد، ادب گفتار، و حتی جزئیترین ویژگیهای شخصیتی استاد در ذهن و رفتار دانشجو بازتاب مییابد. گاهی استاد میتواند با انگیزه و انرژی خود، شور و اشتیاق یادگیری را در دانشجو تقویت کند و گاهی نیز ممکن است ناخواسته موجب انفعال یا دلسردی او شود. به همین دلیل، من همیشه تلاش میکنم در کلاس، فضای مثبتی ایجاد کنم تا دانشجو احساس انگیزه، احترام و ارزشمندی داشته باشد.
تمرکز بر نقش استاد در رشد علمی و شخصیتی دانشجویان و تأثیر رفتار، گفتار و منش او
در عین حال، باید اذعان داشت که برخورداری از دانش بالا بهتنهایی برای موفقیت در آموزش کافی نیست. بسیاری از افراد ممکن است از لحاظ علمی بسیار توانمند باشند، اما نتوانند ارتباط مؤثر و الهامبخش با دانشجویان برقرار کنند. انتقال مؤثر دانش و ایجاد انگیزه در دانشجو، نیازمند مجموعهای از مهارتهای ارتباطی، روانشناختی و انسانی است که در کنار تخصص علمی معنا پیدا میکند.
بخشی از این تواناییها نیز در طول زمان و بر پایه تجربه به دست میآید. استادانی که در طول دوران تحصیل و فعالیت خود تجربههای متنوعی اندوختهاند، معمولاً درک عمیقتری از فرآیند آموزش و نیازهای دانشجو دارند. به باور من، آموزش مؤثر زمانی شکل میگیرد که علم، تجربه، اخلاق و انگیزه در کنار هم قرار گیرند؛ در این حالت، استاد نه تنها به انتقال دانش میپردازد، بلکه الهامبخش مسیر علمی و انسانی دانشجویان خود میشود.
* به نظر شما چگونه میتوان فاصله بین آموزش دانشگاهی و صنعت را کاهش داد؟
در ارتباط با کاهش فاصله میان دانشگاه و صنعت، باید عرض کنم که این موضوع یکی از چالشهای ریشهدار نظام آموزشی ماست و نیازمند نگاهی عمیق، واقعبینانه و البته انتقادی است. من در این زمینه دیدگاهی نسبتاً انتقادی دارم، زیرا معتقدم با آئیننامهها و دستورالعملهای موجود که اغلب رویکردی شکلی و غیرعملی دارند، توفیق چندانی در ایجاد پیوند واقعی بین دانشگاه و صنعت حاصل نخواهد شد.
اگر هدف ما تأثیرگذاری واقعی و کاربردی است، باید از اقدامات صوری فاصله بگیریم. ارتباط دانشگاه و صنعت نباید صرفاً در حد امضای تفاهمنامه یا اجرای پروژههای محدود باقی بماند. این تعامل، زمانی به نتیجه میرسد که هر دو طرف آمادگی و پذیرش متقابل داشته باشند. صنعت باید دانشگاهیان را بهعنوان شرکای فکری و علمی خود بپذیرد و برای آنان جایگاه واقعی قائل شود، نه صرفاً بهعنوان مشاوران موقت یا مجریان طرحهای اداری. از سوی دیگر، دانشگاه نیز باید در آموزش و پژوهش خود، رویکردی کاربردیتر و مسئلهمحور اتخاذ کند.
اهمیت کارهای پژوهشی بلندمدت، تجربه علمی حتی در صورت ناکامی و نگاه به نتایج پایدار
به باور من، حضور فیزیکی استاد در صنعت الزامی نیست؛ بلکه مهمتر از آن، درک واقعی نیازهای صنعت و توانایی شناسایی خلأها است. زمانی که دانشگاه بتواند این نیازها را بهدرستی تحلیل کند و آنها را در قالب پروژههای پژوهشی یا آموزشی مطرح سازد، بخش مهمی از فاصله میان دو حوزه کاهش مییابد.
همچنین من معتقدم که اساتید نباید بهصورت فردی با صنعت همکاری کنند. کار تیمی در این زمینه بسیار حیاتی است. وقتی گروهی از استادان با تخصصهای مکمل روی یک مسئله صنعتی کار میکنند، خروجی آن بهمراتب پربارتر و اثربخشتر خواهد بود. در چنین همکاریهایی، دانشگاه میتواند نه تنها به حل مشکلات صنعت بپردازد، بلکه حتی ایدههایی نوآورانهتر و کارآمدتر از نیاز اولیه صنعت ارائه دهد؛ ایدههایی که موجب ارتقای بهرهوری و کیفیت عملکرد صنعتی کشور میشوند.
همانطور که پیشتر اشاره کردم، این همکاریها و ارتباطات مؤثر باید در قالب کار تیمی شکل بگیرد. تجربه دانشگاههای موفق جهان نشان میدهد که فعالیتهای پژوهشی و صنعتی در آنها، مبتنی بر تیمهای علمی منسجم و هدفمند است. من خود در بررسی نمونههایی از دانشگاههای برتر، از جمله برخی دانشگاههای چین، مشاهده کردهام که تیمهای پژوهشی بسیار قدرتمندی در حال فعالیت هستند؛ تیمهایی که با تمرکز کامل بر یک مسئله علمی یا صنعتی، از هرگونه حاشیه به دورند و توانستهاند دستاوردهای چشمگیری رقم بزنند.
ما نیز در دانشگاههای کشور باید شرایطی مشابه فراهم کنیم؛ بهگونهای که استاد بتواند با فراغ بال و بدون دغدغههای غیرعلمی تنها بر فعالیتهای آموزشی و پژوهشی خود تمرکز کند. این تمرکز، همانطور که تأکید کردم، باید در قالب تلاش گروهی و همکاری علمی تیمی تحقق پیدا کند. بدون تردید، اگر چنین الگویی در دانشگاههای ما نهادینه شود که در بسیاری از کشورهای موفق جهان تجربه شده است میتوانیم گامهای مؤثری در مسیر تحول صنعتی کشور برداریم.
در کنار این مسئله، لازم است که صنایع کشور نیز بهصورت هدفمند و تخصصی تقسیمبندی شوند. واقعیت این است که هیچ کشوری در همه حوزههای صنعتی فعالیت نمیکند؛ بلکه تمرکز خود را بر صنایعی میگذارد که با ظرفیت بومی، توان علمی و مزیتهای اقتصادیاش سازگارتر است. ما نیز باید از منظر اقتصاد مهندسی و مطالعات توسعه گرایانه، به این جمعبندی برسیم که کدام بخشهای صنعتی با پتانسیل داخلی کشور همخوانی بیشتری دارند و میتوانیم در آنها به موفقیت برسیم.
بنابراین، اگر از یکسو دانشگاهها به سمت کار تیمی منسجم و هدفمند حرکت کنند و از سوی دیگر صنایع کشور بهدرستی اولویتبندی و متمرکز شوند، بدون تردید میتوانیم در جهت کاهش فاصله میان دانشگاه و صنعت و تحقق یک تحول واقعی و پایدار در صنعت کشور گامهای بلندی برداریم.
* برای ارتقای کیفیت پایاننامهها و پروژههای دانشجویی چه راهکارهایی پیشنهاد میکنید؟
در حوزه پایاننامهها و پروژههای دانشجویی، باور دارم که میتوان با تغییر نگرش و روشهای مرسوم کیفیت این پژوهشها را بهطور چشمگیری ارتقا داد. باز هم تأکید میکنم که باید از قالبهای محدود و سنتی فاصله بگیریم.
برای مثال، چه اشکالی دارد که چند دانشجو با هم بر روی یک پایاننامه هدفمند و اساسی کار کنند؟ بهجای آنکه هر دانشجو یک مسیر مستقل و جداگانه داشته باشد، میتوانیم یک هدف علمی جدی و ارزشمند تعریف کنیم و تیمی از دانشجویان و اساتید برای آن کار کنند. ممکن است ده دانشجو و پنج استاد به عنوان سوپروایزر و راهنما روی یک پروژه کار کنند تا به عمق بیشتری برسیم. این نوع همکاری نه تنها به غنای علمی پروژه کمک میکند، بلکه فضای یادگیری تیمی و تخصصی را برای دانشجویان فراهم میسازد.
اهمیت کارهای پژوهشی بلندمدت، تجربه علمی حتی در صورت ناکامی و نگاه به نتایج پایدار
البته لازم است که در کنار این تغییر نگرش، آئیننامهها و مقررات دانشگاهی نیز بازنگری شوند تا چنین پروژههای تیمی و بزرگ امکانپذیر باشند. کارهای عمیق و پژوهشهای جامع نیازمند انعطاف در ساختار آموزشی هستند تا دانشجویان بتوانند پروژههای ارزشمند و اثرگذار ارائه دهند.
همچنین باید به این نکته توجه داشته باشیم که به نتیجه نرسیدن یک تحقیق، خود یک دستاورد علمی است. در پژوهش، تجربه ناکامی، کشف مسیرهای جدید و تحلیل علل موفقیت یا عدم موفقیت، جزو فرآیند علمی به شمار میرود. بنابراین نباید ترس از ناکامی اجازه دهد که تمرکز ما از هدف اصلی و کیفیت پروژهها منحرف شود. باید تمرکز خود را بر مسائل اساسی و عمیق قرار دهیم و از پرداختن به حواشی یا نگرانیهای فرعی که مانع نوآوری و خلاقیت دانشجویان میشوند، پرهیز کنیم.
* به نظر شما راز موفقیت در مسیر علمی چیست؟
اصولاً هیچ موفقیتی به صورت تصادفی به دست نمیآید. اگر بخواهم رمز موفقیت خودم را در یک جمله بیان کنم، این است که هدفگذاری دقیق و پافشاری بر مسیر تعیینشده، با توجه به شرایط و امکانات موجود، کلید اصلی بوده است.
من با در نظر گرفتن امکانات دانشگاه و شرایط محیطی، مسیر علمی خود را مشخص کردم و بر آن پافشاری نمودم. حتی اگر امروز فرصت بازگشت داشته باشم، باز هم همین مسیر را انتخاب خواهم کرد.
رمز موفقیت دکتر ایزدی: هدفگذاری دقیق، پشتکار، و استفاده از شرایط بومی برای پیشرفت علمی
مسیر علمی، یک مسیر هموار و بدون چالش نیست. طبیعی است که در مقاطعی با ناکامی یا «عدم موفقیت» مواجه شویم، اما این تجربهها نباید باعث ناامیدی شود. پیگیری مستمر، تحلیل نقاط ضعف و یادگیری از تجربهها، اساس رسیدن به اهداف علمی است. در واقع، موفقیت علمی نتیجه پایداری، صبر و پشتکار همراه با برنامهریزی واقعبینانه و هدفمند است.
به باور من، هر دانشمند یا پژوهشگری باید با توجه به امکانات، شرایط محیطی و نیازهای بومی، الگویی مشخص برای پیشرفت طراحی کند و مراحل مختلف آن را با ثبات و پیگیری مستمر طی نماید. تنها در این صورت است که میتوان به نتایج علمی قابل اتکا و اثرگذار دست یافت.
* چه توصیهای برای پژوهشگران جوان و دانشجویان کارشناسیارشد یا دکتری دارید؟
توصیه من به پژوهشگران جوان این است که از پرداختن به کارهای سطحی و زودگذر اجتناب کنند. دستاوردهای مقطعی ممکن است در کوتاهمدت رضایتبخش باشد، اما به هیچ عنوان اثر ماندگار و ارزش علمی نخواهند داشت.
تأکید بر اجتناب از کارهای سطحی، اهمیت پروژههای بلندمدت و تشکیل تیمهای تحقیقاتی ملی و بینالمللی
به جای آن، پیشنهاد میکنم پروژهها و تحقیقات خود را بهصورت عمیق و بلندمدت دنبال کنند. یک کار پژوهشی میتواند حتی پنج سال طول بکشد و در نهایت به نتایج بسیار ارزشمند و پایدار برای کشور، منطقه و دانشگاهها منجر شود. نگاه عمیق به مسائل، تحلیل دقیق مشکلات و تلاش برای یافتن راهحلهای پایدار و کاربردی، کلید موفقیت در پژوهش است.
همچنین توصیه میکنم که دانشجویان و پژوهشگران، تیمهای تحقیقاتی تشکیل دهند؛ تیمهایی که نه تنها در دانشگاه، بلکه در سطح ملی و حتی بینالمللی فعالیت کنند. همکاری در قالب تیمهای تخصصی و چندملیتی میتواند به دستاوردهای علمی بسیار بزرگتر و تأثیرگذارتر منجر شود.
به طور خلاصه، موفقیت در مسیر پژوهش مستلزم تمرکز بر مسائل عمیق، صبر و پایداری، کار تیمی و نگاه بلندمدت است. این رویکرد، هم کیفیت پژوهشها را ارتقا میدهد و هم امکان ارائه نتایج کاربردی و ماندگار را فراهم میکند.
* چه روندهایی را در آینده مهندسی مکانیک مهمتر میدانید (مثلاً هوش مصنوعی، انرژیهای نو، مواد هوشمند و …)؟
اگر بخواهم مهمترین مسائل آینده مهندسی مکانیک را بیان کنم، ابتدا باید توجه داشته باشیم که برخی موضوعات مانند هوش مصنوعی ابزار هستند، نه هدف؛ یعنی هر رشتهای میتواند از این ابزارها بهره ببرد، اما تمرکز رشته باید بر مسائل محوری خود باشد. در حوزه مهندسی مکانیک، به نظر من انرژیهای نو و انرژیهای تجدیدپذیر مهمترین محورهایی هستند که باید مورد توجه قرار گیرند، به ویژه با توجه به بحرانهای انرژی که در آینده پیشرو داریم.
مشکلات ناشی از استفاده از سوختهای فسیلی، دیر یا زود بیشتر خود را نشان خواهند داد. علاوه بر این، تغییرات جوی و تخریب محیطزیست که بخش عمده آن ناشی از انرژیهای فسیلی و تخریب لایه اوزون است، به وضوح قابل مشاهده است. ما باید هر چه سریعتر این روندها را متوقف کنیم و به سمت استفاده از منابع انرژی پایدار، به ویژه انرژی خورشیدی بهعنوان منبع اصلی انرژی تجدیدپذیر حرکت کنیم.
اهمیت انرژیهای تجدیدپذیر، کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و استفاده از انرژی خورشیدی
بنده به شما اطمینان میدهم ایران یکی از بهترین موقعیتها را برای استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر دارا میباشد. حتی میتوان بر روی استفاده از انرژی مکانیکی امواج دریا کار کرد. ما اگر اشتباه نکنم نزدیک ۱۵۰۰ کیلومتر مرز دریایی در جنوب داریم. افسوس میخورم که چرا به صورت جدی پیگیری نشده است.
مهندسان مکانیک میتوانند در این مسیر نقش بسیار مهمی ایفا کنند. با بهرهگیری از دانش فنی و طراحی سیستمهای انرژی خورشیدی، تدوین آئیننامهها و استانداردهای فنی و پیگیری عملیاتی آنها، امکان ایجاد تحول سریع و قابل توجه در استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر در کشور وجود دارد. این کار نه تنها به کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی کمک میکند، بلکه میتواند تحولی بزرگ در حوزه محیطزیست و بهرهوری انرژی ایجاد نماید.
به باور من، آینده مهندسی مکانیک باید در تمرکز بر انرژیهای پایدار، توسعه فناوریهای مرتبط با تجدیدپذیر و طراحی سیستمهای کاربردی با دیدگاه محیطزیستی و ملی تعریف شود، و این مسیر نیازمند حرکت هدفمند دانشگاهها و صنایع با همکاری نزدیک است.
* آیا برنامهای برای توسعه پژوهشهای میانرشتهای دارید؟
در زمینه توسعه پژوهشهای میانرشتهای، همانطور که پیشتر اشاره کردم، کار تیمی اساس و پیشنیاز اصلی این نوع پژوهشها است. اگر بخواهیم پروژههای میانرشتهای مؤثر داشته باشیم، نیاز است که از تخصصهای مختلف بهره ببریم و تیمهایی متشکل از دانشجویان و استادان با پیشزمینههای متفاوت شکل دهیم. این امر اجتنابناپذیر است و بدون همکاری تیمی نمیتوان به نتایج علمی قابلتوجه دست یافت.
ضرورت تیمهای تحقیقاتی متنوع و فرهنگسازی برای کار گروهی در تحقیقات میانرشتهای
من شخصاً معتقدم که بسیاری از فرصتهای از دست رفته در پژوهشهای دانشگاهی ناشی از عدم تشکیل تیمهای علمی و همکاری بینتخصصی بوده است. توسعه فرهنگ کار تیمی یکی از مهمترین نیازهای امروز دانشگاههاست، زیرا تنها با همکاری و ادغام تخصصهای مختلف میتوان در حوزههای میانرشتهای پیشرفت واقعی داشت.
به طور خلاصه، پژوهشهای میانرشتهای نیازمند تیمهای متنوع و هماهنگ هستند و توسعه آنها مستلزم ایجاد فرهنگ همکاری علمی و تعامل بین رشتهای در دانشگاهها است.












