به گزارش هشمهری آنلاین،خودکشی، سوءمدیریت، اعتراض صنفی و حتی قطعی آب و برق بحرانهایی هستند که ممکن است در هر کشوری رخ دهد و طبیعتاً اعتراضاتی را هم به همراه داشته باشد؛ اما دشمنان ایران در تلاشند تا با بهرهبرداری از این اتفاقها در ایران، بحران ایجاد کند. یکی از اصلیترین نقشآفرینان در تبدیل این وقایع به بحران، رسانههای ضدایرانی وابسته به دشمن هستند. آنها وظیفه دارند با بزرگنمایی، یک رخداد را به اعتراضی علیه کل ساختار تبدیل کنند.
با توجه به اینکه برخی از این اتفاقات در سایه برخی سوءمدیریتها رخ داده است، انتظار میرود مسئولان حساسیت بیشتری در مواجهه با این اتفاقات ناگوار داشته باشند؛ چراکه ممکن است یک مسئله صنفی و اجتماعی، با نقشآفرینی دشمنان، رسانههای ضد ایران و گروهکهای تروریستی ابعاد دیگری پیدا کند.
آنچه در چند روز گذشته در ماجرای خودسوزی جوان اهوازی رخ داد، از جمله این موارد است. این اتفاق ناگوار، در سایه سوءمدیریت مسئولان شهرداری رخ داده است اما تبعات آن میتواند بسیار عمیق باشد.
اتفاق ناگواری که برای فواد شمس تحلیلگر سیاسی افتاده نیز از این ماجرا منفک نیست. قابلانکار نیست در این قبیل مسائل تلخ، دشمنان پای کار میآیند تا با بزرگنمایی در روایت ماجرا، تولید بحران کنند.
در حال حاضر کشور درگیر برخی مشکلات محیط زیستی مثل کمبارشی است و در حوزههای اقتصادی و معیشتی نیز مشکلاتی وجود دارد. بنزین ریختن بر روی این اتفاقات از سوی رسانههای ضد ایران و گروهکها، در این موقعیت دور از انتظار نبوده و نیست اما ما در این میدان چه نقشی داریم؟ برکسی پوشیده نیست که در جریان جنگ ۱۲ روزه، دشمن تمام تلاش خود را کرد تا مردم را علیه ایران به خیابان بکشاند اما مردم با درایت، نقشه آنها را بر آب کردند. همین موضوع در کنار ضربات موشکی باعث شد تا در همان روزهای ابتدایی طرف غربی به دنبال آتشبس و پایان جنگ باشد.
در حال حاضر بهترین راه برای عبور از این شرایط خطیر، مدیریت هوشمندانه و کاهش میزان خطا در شرایط بحرانی و برخورد سریع با هرگونه قصور و خطا در مدیریت است. در این میان استعفای شهردار اهواز شاید بتواند این امکان را از بحرانسازان خارجنشین که به دنبال آشوبافکنی از این ماجرا بودند بگیرد.
ماجرای یک خودسوزی
در کمتر از یک هفته گذشته ماجرای خودسوزی احمد بالدی، یک جوان اهوازی درحالیکه مأموران شهرداری در حال تخلیه مغازه او بودند، رسانهای شد. گفته میشود شهرداری در حال تخلیه مغازه اغذیهفروشی او بوده که او در اعتراض، مأموران شهرداری را تهدید به خودسوزی میکند. پدر احمد، گفته که پاسخ ماموران شهرداری این بوده که: «آتش بزن ببینیم.» این جوان یک هفته بعد از خودسوزی بهخاطر عوارض ناشی از سوختگی فوت کرد. شهرداری اهواز در اسنادی که منتشر کرده مدعی شده یک هفته پیش از تخریب به مغازه اغذیهفروشی اخطار داده شده بود که به دلیل تغییر کاربری باید ظرف یک هفته این مکان را تخلیه کند. شهرداری همچنین مدعی شده که بدون مجوز این مکان تغییر کاربری داده شده است. اما انتشار این اسناد نتوانست منجر به پایان ماجرا شود تا اینکه ظهر روز گذشته، شهردار اهواز استعفا داد و معاون خدمات شهری شهرداری، شهردار منطقه ۳ و معاون شهرداری منطقه ۳ و مسئول اجرائیات شهرداری از سمت خود برکنار شدند.
پروژهسازی از یک خودکشی
خودسوزی جوان اهوازی تنها اتفاق پرحاشیه روزهای گذشته نبود. فواد شمس، روزنامهنگاری که بنا به روایت خودش، بعد از ۷ سال کار شرکتی در شهرداری کرج اخراج شده بود، خودکشی کرد. بلافاصله هم برخی اکانتها که صحت ادعای آنها محل تردید است مدعی شدند فواد شمس خودکشی نکرده، بلکه کشته شده است. ایجاد یک اکانت مشکوک و پیامهای بعدی آن این شائبه را تقویت میکند که تلاش و برساختی برای القای این موضوع وجود دارد که آنچه برای فواد شمس رخ داده، یک اتفاق معمولی نبوده تا بتوانند این ماجرا را هم به نظام حکمرانی متصل کنند. علاوه بر ماجرای فواد شمس، قصه قطع آب در برخی دانشگاهها هم اعتراض برخی از دانشجویان را به همراه داشت. شرکت آبوفاضلاب تهران اعلام کرد سه دانشگاه تهران بدمصرفی داشتند و به همین دلیل، بعد از دو بار اخطار، فشار آب این دانشگاهها کاهش پیدا کرد.
پروژه امنیتیسازی چند بحران
توالی اتفاقات رخ داده در این بازه زمانی کوتاه را میتوان حائز چند نکته مهم دانست.
۱- رویدادهای تلخی که در میان قشرهایی مثل کاسبان و دانشجویان رخ میدهد، بهانههای خوبی برای پروژهسازی از جانب رسانههای صهیونیستی هستند. پیش از این و در سالهای گذشته موارد مشابهی منجر به اعتراض و بروز ناآرامی شده و در ادامه هم رسانههای کارگزار دشمن بحران را دست گرفتند و ابعاد امنیتی به آن دادند. در این ماجراها نیز باید به این موضوع مهم توجه داشت که برای رسانههایی که از کوچکترین اتفاق رخ داده در دانشگاه، فروشگاه یا هرجای دیگری بحران میسازند، چندان دشوار نیست که از اتفاقات رخ داده در کشور مثل خودسوزی جوان اهوازی، بحران برای کشور بسازند. واقعیت آن است که اگرچه جنگ نظامی متوقف شده؛ اما جنگ رسانهای و اقتصادی به روشهای دیگر همچنان ادامه دارد. کارویژه جنگ رسانهای هم القای وجود بحرانهای دومینووار در کشور است و مقصر نشان دادن نظام حکمرانی در آن است. برایناساس اتفاقات اخیر به مثابه پاس گلی برای این دشمنان است که به دنبال آن هستند که جنگ در ایران را به جنگ داخلی تبدیل کنند.
۲- در گام اول نباید اجازه داد چنین بحرانهایی بهوجود بیاید؛ اما پس از وقوع باید از بزرگ شدن اتفاق و تبدیل شدن آن به یک بحران جلوگیری کرد. یکی از راهها آن است که مقصران ماجرا بهسرعت اعلام و با قصورهای احتمالی برخورد جدی صورت گیرد و از همه مهمتر آنکه مشروح آنچه رخ داده و برخوردهایی که شده، به گوش افکار عمومی برسد. برای مثال در ماجرای خودسوزی جوان اهوازی به رفتار مأموران شهرداری میتوان انتقادهای جدی وارد کرد؛ چراکه این شائبه وجود دارد که رفتار مأموران تحریککننده بوده و بهجای مدیریت بحران، ماجرا را پیچیدهتر کرده است. در قصه قطع آب خوابگاههای دانشجویی نیز این انتقاد وارد است؛ چراکه میبایست تدابیری اندیشیده میشد که بعد از قطع آب، تأمین آب مورد نیاز دانشجویان با مشکل مواجه نشود.
نباید فراموش کرد که اگرچه کشور از جنگ عبور کرده؛ اما همچنان دشمنان در تلاشند تا به هر طریقی در کشور، آشوب به پا کنند. طبیعتاً در این شرایط میبایست این میزان از آگاهی در سطوح مختلف مدیران وجود داشته باشد و توجیه شده باشند که در برخوردها و اقدامات نظارتیشان از ایجاد جنجال تا جای ممکن فاصله بگیرند.
۳- این گزاره قابلانکار نیست که جامعه نسبت به بروز برخی اتفاقات حساسیت بیشتری دارد، مخصوصاً اگر شواهد این شائبه را تقویت کند که مظلوم ماجرا مردم عادی بودند. اما خطای برخی در فضای رسانهای و برخی نخبگان آن است که اتفاق رخ داده را بیش از اندازه بزرگنمایی میکنند و علاوه بر آن برخوردی احساسی با ماجرا دارند. آنها مطالب اینچنینی را در فضای رسانهای منتشر میکنند. این مواضع از جانب چهرههای رسانهای شاخص طبیعتاً روی فضای اجتماعی و واکنش مردم اثر میگذارد. انتظار آن است که چهرههای رسانهای و سیاسی در اظهارنظرهایشان در مورد این اتفاقات به این موضوع توجه کنند که دشمن به دنبال بهانهای برای بحرانسازی در کشور است و رفتارها و مواضع احساسی و غیردقیق آنها میتواند پاس گلی به دشمنان برای شروع بحرانی جدید بدهد. خودکشی یا خودسوزی فینفسه اتفاق تلخ و ناگواری است که میبایست علل بروز آن از جانب کارشناسان در هر جامعهای مورد بررسی قرار گیرد؛ اما نامگذاری «مرگ خودخواسته» روی این اتفاق و القای این گزاره که بروز چنین اتفاقات تلخی در کشور، روندی افزایشی دارد و بهنوعی در حال عادی شدن است، بازی در زمین دشمنان ایران است؛ چرا که پروژه دشمنان صهیونیست آن است که القا کنند کشور با مجموعهای از بحرانهای زیستمحیطی و اجتماعی مواجه است که مقصر آن نه رویدادهای طبیعی یا حادثه، بلکه مستقیماً نظام حکمرانی ایران است و بهتبعآن جنگ و آشوب داخلی به راه بیندازند.












