ایران، سودان نیست و نرگس محمدی هم آلاء صلاح !

الف سه شنبه 20 آبان 1404 - 13:19

مخالفان نظام جمهوری اسلامی کوشیدند برای ایجاد تغییرات موردنظرشان در ایران، از الگوی زن استفاده کنند. نمادسازی از حجاب، مهسا امینی و نرگس محمدی مشابه نمادسازی از آلاء صلاح در سودان بوده است. او در زمان نمادین شدن‌ تنها ۲۲ سال داشت اما این نمادین شدن‌، دمکراسی به بار نیاورد، بلکه آشوب و تجزیه‌گرایی در پی افکند. از سویی دیگر، تحرک جمعیِ موسوم به مهسا، از فقدان رهبری رنج همیشگی برده است و از سویی دیگر، نظام دارای رهبری قوی و سيستماتيک و نهادمند و پیچیده است که این تقابل، تقلیل ایران به مدل‌های صهیونیسم بین‌الملل برای جهان سوم را دچار دشواری مضاعف می‌کند. 

قياسِ ایران با تجربه‌های گذرانیِ دیگر کشورها، ازجمله سودان، گرچه در سطحِ بصری و رسانه‌ای جذاب است، اما در عمق تحلیلی، خطا است. این متن کوششی است برای خوانش جامع‌تر از توانِ تداوم، ظرفیتِ خوداصلاحی و مسیر تکامل‌گرایانهٔ نظام سیاسی ایران؛ با تکیه بر ساختارهای نهادی، بافت اجتماعی-فرهنگی، تجربه تاریخی و منطق امنیت-سیاست. هدف ارائهٔ تصویر دقیق‌تر و مبتنی بر استدلال از آن است که چرا نسخه‌برداری ساده‌انگارانه از الگوهای اعتراضی خارجی می‌تواند نتیجه‌ای معکوس به همراه آورد؛ هم برای کنشگران داخلی و هم برای طراحان پروژه‌های بیرونی.

پرسش محوری و اهمیت تفکیک نماد و توان

در عرصهٔ کنش سیاسی معاصر، نمادها نقشِ تسهیل‌کننده و تحرک‌بخش دارند؛ اما نماد به‌تنهایی توان تولید نظم سیاسیِ جدید را ندارد. پرسش محوری این است: آیا «نمادسازی» خارجی می‌تواند به‌عنوان موتورِ تغییرِ بنیادین در کشورِ متفاوتی مانند ایران عمل کند؟ تجربهٔ سودان نشان می‌دهد نمادگذاریِ قدرتمند می‌تواند تحرک اجتماعی ایجاد کند، اما بدون زیرساخت‌های نهادی و ساختار نقد مشروع، این تحرک به خلأ قدرت و بی‌ثباتی منتهی می‌شود. ایران اما دارای سطوحِ متفاوتِ سرمایهٔ سیاسی، نهادی و اجتماعی است که آن را از نمونه‌های فروپاشی‌پذیر متمایز می‌کند.

زمینهٔ تاریخی و ساختاری؛ تفاوت‌های بنیادین ایران و سودان

۱. پیوستگی تاریخی دولت‌داری

ایران تجربهٔ متمادی دولت‌داری متمرکز با نهادهای رسمی و تجربهٔ بازسازی پس از بحران‌های بزرگ (مثلاً جنگ و تحریم‌ها) دارد. این تجربه حافظهٔ جمعیِ مدیریت بحران و ابزارهای بازسازی را ایجاد کرده است.

۲. شبکه‌های اجتماعی و فرهنگی ریشه‌دار

ساختارهای دینی، فرهنگی و اقتصادی که پیوندهای عمقی در جامعه ایجاد کرده‌اند، ظرفیتِ بازدارندگی در برابر فروپاشی سریع را بالا می‌برد.

۳. نهادهای امنیتی و حکمرانی

وجود نهادهای امنیتی و مدیریتی توزیع‌شده (اعم از مرکزی و محلی) و تجربهٔ مدیریت نظم و خودجوشی(سازمان خودجوش بسیج) در سطح ملی، امکانِ واکنش سریع و سازمان‌یافته به شوک‌ها را فراهم می‌آورد.

۴. پراکندگی قدرت و توازن‌های داخلی

ایران دارای لایه‌های متقابلاً پاسخگو و رقابت‌کننده در ساختار قدرت است؛ این توازن‌ها هم مانع تغییر یک‌باره می‌شوند، هم از فروپاشیِ تمام‌عیار جلوگیری می‌کنند.

نماد، رهبری و نهاد، مثلثِ تغییر پایدار

تجربهٔ تغییر موفق ترکیبی از سه عنصر است که آن، نماد/جنبش اجتماعی، رهبری نهادی/سیاسی مشروع، و زیرساخت نهادی است. در سودان، نمادها وجود داشتند؛ اما فقدان رهبران نهادی با مشروعیت گسترده و خلأ در ساختارهای انتقال قدرت، به بحران‌های پس از تغییر انجامید. در ایران، هرگونه پروژهٔ تغییر که تنها بر نمادسازی متکی باشد و از تعامل با نهادها و سازگاری با قانون اساسی و رهبری نظام غافل بماند، محکوم به ناکامی یا پیامدهای فاجعه‌بار خواهد بود.

ظرفیتِ خوداصلاحی نظام و منطق تکامل

۱. فرآیند اصلاح تدریجی

ساختارهای پیچیدهٔ سیاسی غالباً از طریق اصلاحات مرحله‌ای، نهادسازی تدریجی و بازتعریف قواعد بازی تکامل می‌یابند؛ این فرایندها آهسته اما پایدارند.

۲. انعطاف و بازتوزیعِ منابع قدرت

نظام‌هایی که توان انتقال مسالمت‌آمیز مسئولیت‌ها و بازتوزیع نسبی قدرت را دارند، پایداری بیشتری از خود نشان می‌دهند. ایران به‌واسطهٔ تجربهٔ تاریخی و شبکه‌های نهادیِ خود در این مسیر ظرفیت‌هایی دارد.

۳. پاسخ به مطالبات اجتماعی از کانال‌های نهادی

مطالبات صنفی، فرهنگی و سیاسی در ایران غالباً به شکل‌های نهادی یا نیمه‌نهادین پاسخ داده می‌شوند؛ از فضای رسانه‌ای و دیالوگ تا مجاری قانونی و محافل تصمیم‌گیری. توسعهٔ این کانال‌ها، کلید کاهش خطرِ آشوب‌محوری است.

سناریوها و مخاطرات احتمالی

سناریوی سازنده یا تکامل‌گرایانه

ترکیب فشار اجتماعی با دیالوگ داخلی و اصلاحات نهادی منجر به بازتعریف حقوقی و رقابتی‌تر شدن فضای سیاسی می‌شود.

سناریوی مخرب یا فروپاشی‌محور

ورود اپراتورهای بیرونی با نسخه‌های آماده و تمرکز صرف بر نمادسازی می‌تواند خلاهای محلی را برجسته و به فرسایش نظم بیانجامد. البته احتمال وقوع این سناریو در ایران به‌دلیل مؤلفه‌های ساختاری کمتر از کشورهایی با ضعف نهادی شدید است.

سناریوی میان‌برد یا بحران‌های متناوب

موج‌های اعتراضی محدود، پاسخ امنیتی، و بازگشت به وضعیت پیشین همراه با اصلاحات جزئی که هم فشارها را تخلیه و هم خواستِ اصلاح را حفظ می‌کند.

پیام‌ها برای کنشگران و طراحان سیاست

۱. عدم استقبال از نسخه‌برداری کورکورانه

هر کشوری دارای مختصات فرهنگی، نهادی و تاریخی خاص است؛ کپی‌برداری از الگوهای دیگر عمدتاً گمراه‌کننده است.

۲. تمرکز بر نهادسازی و امکان بومی

تغییر پایدار نیازمند شکل‌گیری گفتمان‌هایی با هویت بومی و گفتمان‌های نهادی‌شده است.

۳. اولویتِ گفت‌وگو و سیاست‌ورزی داخلی

تغییرات مشروع از دل فرایندهای گفت‌وگو، رقابت و نهادمندی بیرون می‌آیند، نه از پروژه‌های رسانه‌ایِ برون‌زا.

۴. آگاهی از پیامدهای غیرقابل‌پیش‌بینی

هر تلاش برای مهندسی اجتماعی با هزینه‌های امنیتی، اقتصادی و انسانی همراه است؛ باید سنجیده و مسئولانه عمل شود.

نتیجه‌گیری

ایران سرزمینی است با پیشینهٔ تاریخی، نهادهای ریشه‌دار و تجربهٔ انباشت شدهٔ مدیریت بحران که آن را از نمونه‌هایی مانند سودان جدا می‌سازد. دفاع از نظام در اینجا دفاع از یک «وضع موجود» بی‌تحرک نیست؛ بلکه دفاع از یک مسیرِ تکاملِ درونی، ترکیبِ تجربه و اصلاحِ تدریجی است. کسانی که ادعا می‌کنند می‌توانند با تولید نماد و موج رسانه‌ای، بازارِ قدرتِ ایران را دگرگون کنند، واقعیت‌های پیچیدهٔ این جامعه را دست‌کم گرفته‌اند. تغییر واقعی در ایران، با فهم تاریخی، ساختن نهادها و درک عنصر بومی و ضرورت‌ها و امکان‌های نظام سیاسی قدرتمند آن ممکن است نه با نسخه‌های آمادهٔ بیرونی و نمادسازی‌های مقطعی.

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.