عصرایران- زندگی روزمره شهری مملو از استرس و اضطرابی است که می تواند در بلندمدت منجر به بروز فرسودگی روانی و حتی فیزیکی فرد شود. در این مجال به نقل از گاردین به خواندن روایت لی سینگر می پردازیم که به عنوان یک روزنامه نگار در بریتانیا تجربه خود را در این زمینه و نحوه درمان استرس و اضطراب بیان کرده است:
« اوایل سال جاری میلادی واقعا از نظر روحی و فیزیکی احساس فرسودگی می کردم. این احساس را داشتم که گرچه شغلم به عنوان روزنامه نگار این قابلیت را دارد که تا آخر عمرم من را تامین کند اما از طرف دیگر زندگیم بیش از اندازه شلوغ و خسته کننده بود. این نگرانی من را آزاد می داد که دارم خودم را نابود می کنم.
در همین اثنا یکی از خویشاوندان و نیز یکی از دوستان قدیمیم فوت کرد در نتیجه برای مدتی غم و غصه بر زندگیم سایه انداخت. البته خانواده و عزیزانم از من حمایت می کردند اما من نیاز به یافتن راهی شخصی داشتم تا بتوانم از زیر این فشار کاری و غم و غصه رها شوم.
تصمیم گرفتم به یوگا، مدیتیشن و جلسات روان درمانی روی بیاورم که البته تا حدودی کمک حالم بودند اما مشکلم را به طور کامل برطرف نکردند تا این که در جایی تبلیغی از سونای ارزان قیمت پیدا کردم که چند وقتی است در لندن شعبات مختلفی زده است تا سونا را برای افراد مختلف جامعه با قیمتی مناسب عرضه کند.
از اولین جلسه به سونا رفتم تغییر را در خودم حس کردم. حسی از آرامش کل وجودم را در بر گرفت. به سرعت حس کردم به یک مکان خاص پا گذاشتم. یک بهشت آرام در یک شهر شلوغ. کم کم بعد از چند جلسه غم و اضطرابی که درونم را در بر گرفته بود شروع به ناپدید شدن کرد.
حالا مدت هاست که به طور مرتب به سونا می روم.
معمولا تنها به آن جا می روم اما جو و محیط آن جا کاملا دوستانه و گرم است و شما به آسانی می توانید با دیگر افرادی که آن جا هستند دوست و رفیق بشوید. از نکات جالب در این مجموعه سونا ها این است که حتی در روزهای شلوغ، افراد سعی می کنند فضای کافی را به یکدیگر بدهند تا فرد بتواند راحت در جای خود بنشیند و فضای کافی برای حرکت کردن و لذت بردن از فضا داشته باشد.
من حالا می فهمم که سونا رفتن فواید بسیاری دارد. اول اینکه سونا باعث می شود بدن شما اندورفین ترشح کند که استرس را کاهش می دهد. بعد سونا فعالیت قلبی عروقی شما را بهبود می بخشد و سلامت ماهیچه های شما را ارتقا می بخشد. مثلا یکی از مشکلاتی که من داشتم این بود که همستریگ های من همیشه انگار در یک قالب سیمانی سفت شده بودند اما حالا خیلی نرم تر شده اند و حرکت کردن و راه رفتن خیلی برای من راحت تر شده است.
در ضمن سونا رفتن لذت های حسی دیگری هم دارد. بوی چوب و آب داغی که روی سنگ های داغ ریخته است و در پایان غوطه ور شدن در حوضچه آب سرد که یک تجربه فرازمینی محسوب می شود.»
