همشهریآنلاین - مجیدجباری: پارک ملی گلستان، نخستین پارک ملی ایران، توانست با اجرای طرح ۶ ساله بر پایه «حفاظت مشارکتی» میان مردم محلی و محیطبانان، بهعنوان یکی از پنج روایت الهامبخش جهان در حوزه حفاظت از طبیعت از سوی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) شناخته شود. موفقیتی که برای نخستین بار در حوزه حفاظت از مناطق تحت مدیریت محیطزیست ایران رقم خورده است.
حمید ظهرابی، معاون محیطزیست طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست، با تاکید بر اهمیت این دستاورد میگوید: «طرح حفاظت مشارکتی که از سال ۱۳۹۶ در پارک ملی گلستان آغاز شد، نتیجه بیش از ۶ سال تلاش مستمر مدیران محیطزیست، محیطبانان، کارشناسان، دانشگاهیان، خیرین، رسانهها و ساکنان محلی است. در حالی که بسیاری از کارشناسان نسبت به سرنوشت این پارک نگران بودند این همکاری توانست الگوی الهامبخش برای حفاظت از طبیعت در سطح بینالمللی ارائه دهد و جهانی شود.
ظهرابی که آن زمان هم معاون محیطزیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست بود، حالا میگوید: «با افتخار میگویم راه درست را رفتیم. برای پایداری هر فعالیت حفاظتی، باید مسائل اقتصادی و اجتماعی را همزمان با برنامههای زیستمحیطی در نظر گرفت.
عاقبت جدا کردن مردم از حفاظت
یک حفاظتگر محیط زیست و عضو اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) که در این موفقیت نقش داشتهاست، این انتخاب را نتیجه تغییر بنیادی در نگاه مدیریتی کشور به حفاظت از طبیعت میداند و میگوید: «سالها حفاظت در ایران بر پایه دستور و اجبار بود، اما تجربه پارک ملی گلستان نشان داد که اعتماد و مشارکت، موثرتر از هر بخشنامهای است.»
پوریا سپهوند در گفتوگو با همشهریآنلاین توضیح میدهد: «تا چند سال پیش، پارک ملی گلستان نمونهای از همان الگوی سنتی مدیریت از بالا به پایین بود. منطقهای که با سختگیری و فشار بر جامعه محلی و تابلوهای ورود ممنوع حفاظت میشد. نتیجه جداکردن مردم محلی از حفاظت از طبیعت بیاعتمادی و شکار پنهانی بود.»
سپهوند ادامه میدهد: «وقتی مردم احساس کنند سرنوشتشان از سرزمینشان جداست، حفاظت هم بیمعنا میشود. پیش از اجرای طرح، جمعیت قوچ و میش در پارک به ۴ هزار راس هم نمیرسید، در حالیکه در دهه ۵۰ این رقم نزدیک به حدود ۱۱ هزار راس بود. یعنی روشهای سختگیرانه عملا نتیجه نداده بود. اما از سال ۱۳۹۶ تلاشی برای تغییر آغاز شد. مدیران وقت سازمان حفاظت محیطزیست، از جمله عیسی کلانتری، سعید نمکی و حمید ظهرابی تصمیم گرفتند مدل تازهای را با مشارکت مردم آزمایش کنند.»
صدای مردم در دل پارک ملی
این حفاظتگر محیط زیست ادامه میدهد: «نخستین گام، تشکیل شورای راهبری پارک ملی گلستان بود. شورایی متشکل از نمایندگان جامعه محلی، ریشسفیدان، امامان جماعت، محیطبانان بازنشسته و فعالان محلی از قومیتهای ترکمن، کرد، ترک، بلوچ، زابلی و فارس. برای نخستینبار، تصمیمگیری درباره حفاظت و مدیریت پارک با مشورت و مشارکت مردم محلی انجام و این شورا زمینهساز اعتماد مردم شد. مردم احساس کردند بخشی از تصمیمسازی هستند و از دل همین شورا، نخستین طرحهای مشارکتی شکل گرفت.»
سپهوند توضیح میدهد: «همان زمان مهدی تیموری بهعنوان رئیس جدید پارک ملی گلستان منصوب شد. مدیری که پیشتر در یزد تجربه موفقی از جلب مشارکت مردم داشت. او باور داشت حفاظت بدون مردم ممکن نیست. تیموری با حمایت کارشناسان و مشاوران، گروهی از جوانان بومی را بهعنوان همیاران محیطزیست جذب کرد. برخی از آنها پیشتر سابقه تخلف یا ورود غیرمجاز داشتند، اما پس از آموزش و آزمون و عبور از فیلترهای سختگیرانه، نیروهای داوطلب تماموقت شدند. حدود ۳۰ نفر از این جوانان به تیم گشت اضافه شدند و در مدت کوتاهی سطح پوشش حفاظتی پارک چند برابر شد. با ساخت ۶ جانپناه حفاظتی جدید و افزایش دامنه گشت و کنترل، حضور نیروهای حفاظتی به مناطق دوردست هم رسید. نتیجه آن، پر شدن خلا های حفاظتبذو کاهش محسوس شکار غیرمجاز و افزایش امنیت زیستگاهها بود.»
عضو اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت ادامه میدهد: «آمارها نشان میدهد میانگین شکارهای غیرمجاز در پارک، در فاصله سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۳، به نصف کاهش یافته است. اما شاید مهمتر از آن، تغییر رفتار مردم بود. در گذشته مساحت آتشسوزیهای سالانه پارک بسیار بیشتر بود و مردم با بی رغبتی میگفتند که پارک مال دولت است و خودش آتش راخاموش کند! حالا اما همیاران محلی نخستین کسانی هستند که به میدان میروند. سطح مناطق سوخته پارک ملی گلستان از ۱۷ کیلومتر مربع به حدود ۷ کیلومتر رسیده است که کاهشی بیسابقه است.»
آموزش، فرهنگ، تعلق
سپهوند میگوید: «پشت این تغییر، آموزش و فرهنگسازی هم نقشی اساسی داشت. در روستاهای اطراف پارک بیش از ۵۰ نشست مردمی برگزار و محصولات فرهنگی و آموزشی مخصوص علاقه مندان و مردم محلی طراحی شد و روحانیون محلی درباره آسیبها و حرام بودن شکار با مردم سخن گفتند. حتی طرح داوطلبان فصل گاوانگی مرال نیز با کمک و مشارکت مردم شروع به کار کرد که هنوز هم ادامه دارد. برنامهای که هر سال دهها داوطلب از سراسر کشور را برای کمک به محیطبانان و سرشماری گونهها به گلستان میکشاند. این پیوند میان مردم سراسر کشور با پارک ملی گلستان، نوعی جنبش اجتماعی برای حفاظت است.»
طبیعتی که نفس تازه کرد
این متخصص تنوع زیستی با بیان اینکه تغییر رویکرد مدیریتی، اثر خود را در آمارهای زیستی هم نشان داده است، تصریح میکند: «جمعیت قوچ و میش از حدود ۴ هزار به بیش از ۱۱ هزار رأس رسیده است که رکورد جهانی هم در افزایش جمعیت و هم در محدوده پراکندگی این گونه است. کل و بز نیز از حدود ۳۰۰ راس به بیش از هزار راس افزایش یافتهاست. دوربینهای تلهای حضور بیشتر مرال، خرس و حتی پلنگ را ثبت کردهاند که نشانهای از احیای زنجیرههای طبیعی است و تحلیل دقیق جمعیت این گونهها به زودی اعلام میشود. از نگاه بومشناسی، وقتی علفخواران بزرگ جثه افزایش جمعیت چ دامنه حضور دارند یعنی کیفیت زیستگاه بالا رفته و مدیریت درست بوده است.»
چالشهایی که هنوز باقی است
عضو اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت تاکید میکند: « با وجود این پیشرفتها، پارک گلستان هنوز با چالشهایی روبهروست. چرای غیرمجاز دام و برداشت چوب در حاشیه جنگلها ادامه دارد. بخشی از واقعیتی که ریشه در معیشت و وابستگی اقتصادی مردم دارد. برهمین اساس معتقدم که تداوم موفقیت در پارک ملی گلستان منوط به به پشتیبانی اقتصادی از جوامع محلی است. اگر میخواهیم این مدل در سایر مناطق هم پیاده شود، باید سازوکارهایی برای درآمد پایدار مردم طراحی شود.»
روایت الهامبخش ایران
اکنون، تجربه پارک ملی گلستان در سطح بینالمللی بهعنوان الگوی موفق شناخته شده است. اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) این پروژه را در کنار نمونههایی از آفریقا و آسیای میانه، در فهرست پنج روایت الهامبخش سال ۲۰۲۵ قرار داده است. فهرستی که پیشتر نام پروژههایی مانند احیای مارخور در تاجیکستان در آن دیده میشد. این انتخاب برای ایران، که این روزها عمده اخبار پیرامون آن در سطح بین المللی مثبت نیست، بیش از یک افتخار نمادین و تائید مسیری تازه در مدیریت طبیعت است. مسیری که از حفاظت دستوری عبور کرده و به حفاظت مشارکتی رسیده است.












