شناخت الگوی خواب به محافظت از سلامت ذهنی و جسمی کمک میکند.
به گزارش اپک تایمز، کیفیت نازل خواب یک مشکل رایج است، اما هرکسی تجربه متفاوتی دارد. بعضیها ممکن است تا ساعت ۳ صبح بیدار بمانند و فکر و خیال کنند. بعضیها هم ممکن است چندینبار در طول شب از خواب بیدار شوند.
تحقیقات جدید نشان میدهند که این موارد در دسته «بدخوابی» قرار نمیگیرند، بلکه الگوهای متمایزی هستند که هرکدام به شکلی متفاوت بر ذهن و جسم انسان اثر میگذارند.
آرور پرو، عصبشناس و محقق فوقدکتری مؤسسه تحقیقات پزشکی وولکاک در سیدنی و از نویسندگان مطالعه حاضر گفت: «الگوی خواب شما با خواب بغلدستیتان تفاوت دارد و تأثیر متفاوتی هم بر سلامتی و عملکرد شما میگذارد.»
مطالعه نشریه بیولوژی پلاس از ۵ الگوی متمایز خواب در بزرگسالان سالم پرده برداشته که هرکدام با فعالیت مغزی، پیامدهای شناختی و مخاطرات سلامتی خاص خود همراه هستند. یافتههای این مطالعه دیدگاه مرسوم درباره «خوب» و «بد» بودن خواب را به چالش میکشند.
محققان دادههای ۷۷۰ داوطلب جوان و سالم را با استفاده از امآرآی مغزی و پرسشنامههای مفصل درباره عادتهای خواب، سلامتی و سبک زندگی در یک ماه گذشته بررسی کردند.
ارتباط بین خواب و سلامتی در حدود ۸۸ درصد از موارد براساس یک الگوی واحد تشریح شد که نشان میداد خواب ضعیف با افزایش مشکلات روانی ارتباط مستقیم دارد. چهار الگوی دیگر سهم کمتری داشتند و بهترتیب در ۴، ۳، ۲ و ۱ درصد از موارد قابل استناد بودند.
الگوی شماره ۱: افرادی که دائماً نشخوار فکری میکنند
این الگوی غالب، اختلالات عمومی خواب از جمله طولانی شدن زمان به خواب رفتن، بیداری مکرر در طول شب و خستگی روزانه را با سلامت روانی ضعیف مرتبط میداند. این افراد با افسردگی، اضطراب، استرس و دشواری در کنترل احساسات منفی مانند ترس، خشم و ناامیدی دستوپنجه نرم میکنند.
الگوی شماره ۲: افراد مضطرب اما مقاوم
این الگو شامل مشکلات خواب نمیشود و صرفاً تمرکز روزانه را دشوار میکند. افراد مضطرب و مقاوم استرس و فشار روانی شدیدی را تجربه میکنند و در کنترل احساسات منفی مشابه الگوی شماره ۱ دچار مشکل میشوند.
الگوی شماره ۳: افرادی که داروی خوابآور مصرف میکنند
این افراد قرص خواب میخورند. یکی از خصوصیات افرادی که داروی خوابآور مصرف میکنند، این است که در انجام کارهای مرتبط با حافظه دیداری و تشخیص احساسات عملکرد ضعیفتری دارند که نشان میدهد این داروها اثرات شناختی خفیفی دارند. با اینحال، این افراد معمولاً از روابط اجتماعی خود راضیتر هستند.
الگوی شماره ۴: افرادی که کمخوابی دارند
این افراد کمتر از ۶ تا ۷ ساعت در شب میخوابند و در چند حوزه شناختی به لحاظ فکری کندتر عمل میکنند که از جمله میتوان به تشخیص و واکنشهای احساسی، مقاومت در برابر انتخابهای عجولانه، پردازش زبان، حل مسائل جدید و تفسیر نشانههای اجتماعی اشاره کرد.
الگوی شماره ۵: افرادی که خواب بیوقفه ندارند
این گروه که با بیدار شدنهای مکرر ناشی از درد، تغییرات دما، مشکلات تنفسی یا رفتن به دستشویی مشخص میشد، نرخ بالاتری از مصرف مواد، تحریکپذیری و وضعیت روانی ضعیفتری را نشان دادند.
اختلالات خواب مختلف، الگوهای مغزی متفاوت
هر الگویی با اثرات مغزی خاص خود همراه است.
پرو گفت: «انتظار نداشتیم در افراد جوان و سالم با الگوهای مغزی متمایز برخورد کنیم. این مسئله نشان میدهد که الگوی خواب نهتنها در سلامتی و رفتار فرد، که در سازوکار و فعالیت مغز نیز دخیل است.»
الگوهای شماره ۱ و ۲ نشان میدهند که فعالیت شبکههای مغزی که فرد را بیدار و هوشیار نگهمیدارند افزایش مییابد که از برانگیختگی بیشازحد بر اثر استرس حکایت دارد. با اینحال، ایندو الگو در جنبههای حیاتی تفاوت دارند.
براساس الگوی شماره ۱، تعادل بین شبکه داخلی مغز، که هنگام خوداندیشی، خیالپردازی و نشخوار فکری فعال است، و شبکه خارجی از بین میرود. زمزمههای درونی مغز در زمان لازم آرام نمیگیرند و فرد درگیرِ یک چرخه فکری بیپایان میشود.
الگوی شماره ۲ از افزایش فعالیت در شبکههای مرتبط با هوشیاری حکایت دارد، اما باعث نشخوار فکری نمیشود که به بهبود کیفیت خواب کمک میکند.
الگوی شماره ۳ با اختلالات مربوط به شبکه بینایی، حافظه و پردازش احساسات همراه است. محققان معتقدند که این مسئله نشانه تأثیر آرامشبخش داروهای خوابآور است که بر یکپارچگی ادراک و نشانههای احساسی مغز اثر میگذارد.
الگوی شماره ۴ مغزی را به تصویر میکشد که کمبود خواب دارد و برای عملکرد مناسب بیشازحد فعالیت میکند.
الگوی شماره ۵ از ارتباط ضعیف نقاط مرتبط با توجه، حرکت و آگاهی از بدن حکایت دارد که از بیداریهای مکرر و وقفه مداوم درخواب نشأت میگیرد.
اختلال خواب صرفاً باعث خستگی نمیشود، بلکه میتواند سامانههای مغزی مرتبط با تنظیم احساسات و پاسخ به استرس را هم مختل کند.
پرو افزود که این یافتهها از بررسی داوطلبان سالم و جوان به دست آمدهاند که مشکل خاصی هم نداشتند. این نشان میدهد که تغییرات مغزی مرتبط با خواب همه را تحت تأثیر قرار میدهد، نه فقط افرادی را که از مشکلات بالینی رنج میبرند.
او گفت که این مطالعه از اهمیت ارزیابی الگوی کلی خواب اعم از کیفیت، زمانبندی و پیوستگی خواب حکایت دارد که به پزشکان کمک میکند ارزیابی دقیقتری داشته باشند و سمتوسوی درمان را تعیین کنند.
پرو افزود که بدخوابی در بیشتر مداخلات دارویی و رفتاری بهعنوان یک مشکل واحد در نظر گرفته میشود و بهطور دقیق مورد بررسی قرار نمیگیرد. بعضی از راهکارها بر مشکلات خاص تمرکز دارند؛ مانند ملاتونین که برای رفع اختلالات خواب تجویز میشود یا تختهای گهوارهای که برای رفع مشکل خواب غیرپیوسته توصیه میشوند. با اینحال، بسیاری از راهکارهای درمانی همچنان کلنگرانه هستند.
درمان شناختی-رفتاری به افرادی که در تسکین ذهن خود مشکل دارند کمک میکند، اما خواب غیرپیوسته اغلب از مشکلات زمینهای مانند آپنه خواب یا عوامل محیطی نشأت میگیرد که هرکدام مستلزم رسیدگی مجزا هستند. بهطور کلی، بهداشت خواب از جمله داشتن ساعت منظم برای خواب و بیداری و عدم مصرف کافئین و قند در ساعات منتهی به خواب به بهبود کیفیت و مدت زمان خواب کمک میکند.
نباید منتظر بمانید که مشکلات خواب به اوج خود برسند. پرو معتقد است که به محض مشاهده علائم اولیه باید به پزشک یا کلینیک خواب مراجعه کنید؛ بهویژه اگر در طول روز به شدت احساس خستگی میکنید یا قادر به انجام کارهای خود نیستید. «مشکل همیشه مدت زمان خواب نیست، بلکه کیفیت خواب هم اهمیت دارد.»