تئو یانسن، هنرمند و مخترع هلندی که او را «داوینچی زنده» مینامند، با خلق موجوداتی از جنس لولههای پلاستیکی و باد، مرز میان علم و هنر، خالق و مخلوق را در هم شکسته است. «موجودات ساحلی» او نه تنها در باد قدم میزنند و از آب میگریزند، بلکه پرسشی بنیادین را زنده میکنند: آیا ما نیز چیزی جز ماشینهایی پیچیده نیستیم؟
به گزارش ایسنا، در ادامه میتوانید این هنرمند را بهتر بشناسید.
«چه چیزی ما را انسان میسازد؟» آثار تئو یانسن، هنرمند هلندی، با مرزهایی که در جامعه میان علم و هنر، موجود زنده و ماشین، خالق و مخلوق کشیده شده، بازی میکند.
«استرندبیستن»های او (strandbeesten)، کلمه جمع هلندی به معنای «موجودات ساحلی»، از میل یانسن برای ساختن ماشینی زاده شد که بتواند شن را از پایین ساحل به بالا منتقل کند تا به این ترتیب، ساحل در برابر بالا آمدن سطح دریا در زادگاهش، شِوِنینگِن، که در دهههای اخیر در اثر تغییرات اقلیمی با آن روبهرو بوده، مقاوم شود.
از دل همان انگیزه برای ساخت ابزاری جهت مقابله با پیامدهای گرمایش زمین، خود یانسن شیفته موجودات ساحلیای شد که از ایده اولیهاش زاده شدند. او میگوید: «چنان مجذوب منشأ زندگی شدم که فراموش کردم میخواستم سرزمین را از بالا آمدن دریا نجات دهم. من زندگی را یک معجزه بزرگ میدانم.»
و ادامه میدهد: «حیوانات و گیاهان، ماشینهایی هستند بسیار پیچیده و در عین حال کاملاً کارآمد. همهچیز میلیونها سال تکامل را پشت سر گذاشته و ما به ماشینهایی خوب و کارآمد تبدیل شدهایم. تنها چیزی که نمیتوانم درکش کنم این است که چرا من در بدن خودم قرار گرفتم و کسی مثل تو در بدن خودش. من در بدن خودم هستم و زندگی را از آن زاویه تجربه میکنم. اما چرا در این بدن؟ اگر زندگی اطرافم را بهطور عینی نگاه کنم، ما همه ماشین هستیم.»

«موجودات»، همانطور که یانسن آنها را مینامد، از لولههای PVC و بادبان ساخته شدهاند. پاهایشان با نیروی باد حرکت میکند، هرچند یانسن روشی هم ابداع کرده تا این موجودات بتوانند انرژی باد را ذخیره کنند و حتی در روزهای آرام به حرکت خود در ساحل ادامه دهند. او نسبت دقیق میان اجزای پاها را که باعث میشود «موجودات ساحلی» حرکتی زندهگونه و طبیعی داشته باشند، با اجرای الگوریتمی به دست آورد که فرایند تکامل در طبیعت را شبیهسازی میکرد.
بهترین نسبتها در رقابت با یکدیگر آزمایش شدند و در نهایت به فرمول خاصی رسیدند که تئو یانسن آن را بهصورت عمومی منتشر کرده تا هرکسی بتواند با استفاده از آن نقشه، موجودات ساحلی خودش را بسازد.
یانسن میگوید: «با منتشر کردن اطلاعاتم، بهترین راه محافظت را پیدا کردم. هیچکس نمیتواند کار من را بازتولید کند، مگر اینکه خودش را به کپیبرداری متهم کند. هرگز نمیخواستم درگیر مسائل حقوقی شوم، به همین دلیل هیچوقت سیستم حرکتی جانوران ساحلی را ثبت اختراع نکردم. از زمانی که «اعداد رازآلود» مربوط به سیستم پای این جانوران را منتشر کردم، شاهد شور و شوق دانشجویان سراسر جهان برای ساخت نسخههای خودشان بودهام.»
او ادامه میدهد: «این دانشجویان فکر میکنند سرگرمی تازهای پیدا کردهاند؛ اما در واقع مغزشان درگیر بازتولید جانوران ساحلی شده است. بر خلاف ویروس کرونا، ویروس موجودات ساحلی از طریق دکلهای مخابراتی و صفحههای کامپیوتر حرکت میکند و در ذهن بسیاری از علاقهمندان جا خوش میکند.»

تئو یانسن معتقد است که در آینده، ویروسهای بیشتری خواهیم دید. او میگوید: «این یکی از آزمونهای زمانه ماست، جدا از بحران اقلیمی. ویروس کرونا ما را به درون خودمان بازگرداند و وادارمان کرد تا بهعنوان یک جامعه، درونیتر به خود نگاه کنیم. این مسئله هم به توزیع سرمایه مربوط میشود و هم به نگرش ما نسبت به زندگی.»
او باور دارد همین نوع نگرش به زندگی برای مقابله با تغییرات اقلیمی نیز ضروری است: «ما با تعداد بسیار زیادی انسان در این سیاره زندگی میکنیم و باید بیشتر نسبت به این موضوع آگاه باشیم. لازم است یک انقلاب ذهنی رخ دهد؛ انقلابی که در آن از ارزشهای مادی دست بکشیم و طبیعت، زندگی و محیط اطرافمان را ارج نهیم. این تحول از راه هنر و فرهنگ ممکن است.»
رویکرد رادیکال این هنرمند در زمینه ابداع و خلق، شاید نشانهای از راهی تازه برای تعامل با اکوسیستممان باشد. در حالیکه بیشتر اختراعات انسانی با هدف کنترل محیط یا ایجاد تأثیر بدون توجه به پیامدها صورت میگیرد، فرایند کار یانسن ویژگی منحصربهفردی دارد: تمرکز بر خودِ محیط زیست. او هنگام ساخت موجوداتی که آنها را زنده میداند، رفتارشان را بر پایه چگونگی تعامل موجودات زنده با اکوسیستم و سازگاریشان با محیط شکل میدهد. یانسن معتقد است در این مسیر تازه، هنر نقش حیاتی دارد.
او میگوید: «دیوار میان هنر و مهندسی تنها در ذهن ما وجود دارد.»
این جدایی میان هنر و علم (و فناوری)، گویی دو سوی شکاف پیشرفت را نشان میدهد. هنر اغلب چیزی اضافی و غیرضروری تلقی میشود، در حالیکه علم و فناوری جنبهای کاربردی و سودمند دارند.
اما برای یانسن، این دو حوزه جداییناپذیر از ذات انساناند: «انسان ذاتاً هنرمند و دانشمند است. این نهادها هستند که میان آنها جدایی انداختهاند. هنر برای جامعه کمتر از علم و فناوری اهمیت ندارد. هنرمند نیز مهندس است؛ با این تفاوت که میدان بازیاش گستردهتر است، اشتباه میکند و همین اشتباه به او آزادی میدهد تا مسیرهای تازهای را تجربه کند. هنرمند باید ما را برانگیزد تا زندگی کنیم، و مهندس باید شرایط زیستن را فراهم کند. هنر باید دلیلی برای زندگی به ما بدهد.»
او در پایان میگوید: «وقتی روی ساحل کار میکنم، خودم را بیشتر شبیه اسکیموها میبینم تا هنرمند؛ اسکیمویی که نه موزه میشناسد و نه دانشگاه، اما با فناوری مشغول بهبود قایق و محیط اطرافش است. من هم میخواهم به همان اندازه نسبت به جهان ساده و بیپیرایه باشم.»
رویای نهایی تئو یانسن این است که «موجودات ساحلی»اش بتوانند به زندگی خود ادامه دهند. او میگوید: «آرمان من راهی است برای جاودانه شدن، از طریق زنده نگه داشتن نوادگان روحیام. جانوران ساحلی من در واقع فرزندان روح من هستند. به نوعی مسیری ذهنی و فرهنگی را به سوی آینده گشودهام.»
این میل، درحقیقت آرزوی همه انسانها و هنرمندان است: اینکه چیزی از خود بهجا بگذارند که پس از مرگشان ادامه یابد. و همیشه این واقعیت باقی خواهد ماند که در زمانی از تاریخ، ما هوای یک سیاره را با موجوداتی نفس کشیدیم که در سواحل شِوِنینگِن پرسه میزدند. یانسن میگوید: «امیدوارم با کارهایم بتوانم انسانها را برانگیزم تا جهان را نجات دهیم.»

تئو یانسن هنرمند هلندیای است که مجسمههای حرکتی و متحرکی میسازد و آنها را شکلی تازه از حیات میداند. «موجودات ساحلی» او در سواحل هلند قدم میزنند، از باد تغذیه میکنند و از آب میگریزند.
یانسن بیش از ۱۶ سال از عمر خود را صرف خلق مجسمههایی کرده که بهطرزی شگفتانگیز، خودبهخود و با حرکاتی زندهگونه حرکت میکنند. هر نسل از این «موجودات ساحلی» همچون در طبیعت، در معرض نیروهای تکامل قرار میگیرد و فرمهای موفقتر، راه را برای طراحیهای بعدی باز میکنند. چشمانداز بلندمدت و تعهد پایدار یانسن نسبت به این مجموعه چوبیِ شبهزنده، به اندازه خود این موجودات تماشایی و الهامبخش است.
آخرین نسل از این مخلوقات، بدون کمک انسان در سواحل هلند راه میروند و نیروی خود را از باد میگیرند. بالهای ظریفشان باد را میگیرند و آن را به درون بطریهایی پمپ میکنند که نیروی لازم برای حرکت پاهای باریک و پلاستیکیشان را فراهم میکند. هنگام حرکت، این مجسمهها چنان زنده به نظر میرسند که گویی در حال نفس کشیدناند. هر پا به گونهای طراحی شده که بدن در تعادل و تراز باقی بماند. آنها حتی دارای مدارهای منطقی ابتدایی هستند که اگر آب خطرناک یا شن نرم را احساس کنند، مسیر حرکتشان را تغییر میدهند تا گرفتار نشوند.