یادی از احرار کردستان

الفدوشنبه 18 اسفند 1399 - 21:22
یادی از احرار کردستان

شنيدم كتاب يكي از علماي بزرگ را بردند خدمت امام (ره) تا تقريظي برآن بنويسند. امام (ره) كتاب را خواند و گفته بود كتاب بسيار خوبي است. اما من تقريظي بر آن نمي نويسم، سوال كردند چرا؟ غریب به این مضمون فرمودند: «انسان يك موجود تدريجي الوجود است امروز اين عالم ، آدم خوبي است حرف‌هاي خوب مي زند، اما ممكن است فردا تغيير كند و طوري ديگر بگويد و بنويسد.»اين احتياط معقول و خوب است.

رهبر معظم انقلاب تاكنون بر زندگينامه و كتاب خاطرات رزمندگان دفاع مقدس تقريظ نوشته‌اند.برخي از آن‌ها در ميان ما هستند و برخي به ديار باقي شتافته‌اند. تقريظ نوشتن بر اثر و خاطرات آن‌ها كه باقي مانده‌اند، به نظر مي‌رسد قدري از احتياط دور است، اما آقا مي نويسند. يكي از اين تقريظ‌ها همين است كه حضرت آقا بر كتاب «عصرهاي كريسكان» نوشته‌اند. قهرمان داستان و راوي آن اكنون زنده است و در ميان ماست. فلسفه اين تقريظ و تقريظ‌هاي ديگر آن است كه ما با پهلوانان و قهرمانان بزرگي روبه‌رو هستيم كه ده‌ها بار تا پاي جان رفته‌اند و در عمل وفاداري و ثابت قدمي خود را در دفاع از اسلام و جمهوري اسلامي و انقلاب نشان داده‌اند. استان كردستان 4500 شهيد تقديم انقلاب كرده است.اين استان همانند كهكشاني از نور مقاومت و ايثار در سپهر انقلاب خودنمايي مي كند.

خانواده قادر خان‌زاده بانه‌اي با 6 شهيد چون خورشيد فروزان در اين كهكشان مي‌درخشند. تقريظ مقام معظم رهبري بر كتاب «عصرهاي كريسكان» يك رونمايي شگفت‌انگيز ديگر از ايده‌هاي مقاومت كردي است كه به تعبير مقام معظم رهبري يك تاريخ جامع از شناخت قوم كرد و حوادث تلخ و شيرين منطقه كردستان است. اين كتاب نشان مي دهد چگونه مردم كردستان در برابر شرارت گروهك‌هاي ضدانقلاب و جنايت و تجاوز خارجي ايستادند و قد خم نكردند.

قوم كرد ايراني‌ترين مردمان اين سرزمين هستند و با شجاعت و تهور فداكاري تماميت ارضي كشور را حفظ كردند. كلمات و واژه‌ها در اين كتاب صاحب روح و معنويت هستند و با قلب انسان سخن مي گويند . اين كتاب صفحه‌اي زرين از تاريخ ادبيات جهاد و شهادت و مقاومت ملت ايران است. اين كتاب يك داستان واقعي، فراتر از «وهم» و «خيال» است. قهرمان آن زنده و واقعي است و نشان مي‌دهد كردستان بخشي از جغرافياي مقاومت ملت ايران است. امير سعيدزاده معروف به سعيد سردشتي در نقطه صفر مرزي بخشي از اين مقاومت را با خانواده مبارز و مقاوم خود نمايندگي مي كند.
*
«عصرهاي كريسكان» خاطرات امير سعيدزاده و همسر قهرمان و وفادارش را خواندم. يك كشش عجيبي در نگارش اين كتاب است كه هر كس آن را شروع كند به خواندن حداقل صد صفحه اول را بدون اين‌كه نفس تازه كند ترغيب مي شود. ظرف دو روز 250 صفحه كتاب را خواندم و نتوانستم جلوي اشكهايم را از اين‌همه مظلوميت و ستمي كه به او و خانواده‌اش رفته، بگيرم.

امير سعيدزاده و همسرش سُعدا حمزه‌اي، مادر و پدر و فرزندانش بدون شك از قهرمانان ملت ايران هستند. برادرش نیز از شهدای ترور می باشد.

او با آن‌كه يك مسلمان اهل سنت و كرد است نشان داده نماد وفاداري به ملت ايران، ولايت فقيه، انقلاب، امام و رهبري است. اين حقيقت را مي شود از سطر سطر كتاب «عصرهاي كريسكان » با جان و دل فهميد. اين كتاب رونمايي از شرارت گروهك‌هاي ضدانقلاب و منافقين در روزهاي نخستين انقلاب و دهه اول حيات مقدس جمهوري اسلامي است با خواندن آن مي شود به خوبي فهميد بچه‌هاي انقلاب در خطه كردستان براي صيانت از اسلام، انقلاب اسلامي و مرزهاي ايران چه خون دلي خورده‌اند و چه رنج‌هایی كشيده‌اند.

چهار سال و دوماه اسارت در زندان‌هاي حزب دموكرات و دو سال اسارت در زندان كومله آن هم با شكنجه و آزار در بدترين شرایط ممكن و از همه مهم‌تر ده‌ها بار تا سرحد مرگ رفتن از سعيدزاده يك قهرمان ملي ساخته كه دقايق آن لحظه‌هاي فداكاري و ايثار را حتي در افسانه‌ها هم نمي توان خواند.

كريسكان عراق ظاهرا يك منطقه كوهستاني صعب‌العبور در دوله‌بدران است كه مقر حزب دموكرات بوده و زنداني‌هاي ايراني در آنجا بازداشت بوده اند كه عصرهای هر هفته چند نفر را به بهانه‌اي اعدام مي كردند. امير سعيدزاده خود شاهد اعدام شهيد حسين مرادي، اسعد اشنويه‌اي،  سيدمحمد كامياراني ، احمد شوان كاره ،محمدلطيف امرايي، توفيق مدني، صالح خضري، سليمان اشنويه‌اي و... بوده است که بعد از صرف عصرانه خيلي راحت بدون محاكمه و بازجويي در داخل قبرهايي كه اعدامي‌ها خود مي‌كندند تيرباران و اعدام مي شدند.

نويسنده نام كتاب را از همين قتلگاه گرفته . ناشناخته‌ترين و مظلوم‌ترين شهداي جمهوري اسلامي شهيدهايي بودند كه در زندان حزب دموكرات اعدام مي‌شدند.

راوي اين خاطرات كيانوش گلزار راغب است كه در زندان كومله با سعيدزاده آشنا شد و در فرار از زندان كومله به او كمك كرد. او با هنرمندي در 27 فصل 40 ساعت گفت‌وگو با سعيدزاده و همسرش را با نثري روان و دلنشين قلمي كرده و انصافا از عهده كار برآمده و از او باید به دليل هوشمندي در بیان خاطرات تشكر كرد.
سعيدزاده در جواني به هنگامي كه آيت الله ربانی شيرازي و آیت الله باريك‌بين در زمان طاغوت در سردشت تبعيد بودند، با آن‌ها ارتباط مي گيرد و سوار قطار انقلاب مي شود.او در اين مسير با مهدي و حميد باكري و ديگر انقلابيون آذربايجان غربي مرتبط مي شود و قبل و بعد از انقلاب هميشه در متن حوادث و رويدادهاي خطه  كردستان بوده است.

او كارنامه‌اي روشن در مبارزه با ضد انقلاب و جنگ تحميلي دارد و چون كوه از نواميس انقلاب و نظام دفاع مي كند و پای آن مي‌ايستد. او خود را يك ايراني و كرد مي داند و به آن افتخار مي كند و به خاطر سوابق درخشانش در صيانت از انقلاب هنوز مورد حقد و كينه ضد انقلاب قرار دارد و در معرض تهديد است.

وقتي كتاب را به آخر رساندم يك حسي در من پيدا شد و آرزو كردم اگر روزي او را ديدم حتما دستش را ببوسم به خاطر بيعت صادقانه با امام و رهبري پايش را ببوسم. پاهايي كه هيچ‌گاه در طرفداري از نظام مقدس جمهوري اسلامي و ولايت فقيه در سخت‌ترين شرايط مبارزاتي نلرزيد و به انحراف نرفت و حاضر نشد از اطاعت خدا برتابد و به بيراهه شيطان برود.

كس نيست كه افتاده آن زلف دو تا نيست
در رهگذر كيست كه دامي ز بلا نيست

چون چشم تو دل مي برد از گوشه‌نشينان
دنبال تو بودن گنه از جانب ما نيست

روي تو مگر آينه لطف الهي است؟
حقا كه چنين است و در اين روي ريا نيست

گر پيرمغان مرشد من شد، چه تفاوت؟
در هيچ سري نيست كه سرّ خدا نيست!

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.