معصومه اشتیاقی در گفتگو با خبرنگار مهر، در رابطه با اهمیت جایگاه شبه جزیره میانکاله، گفت: میانکاله از سال ۱۳۵۴ بهعنوان یکی از نخستین تالابهای بینالمللی در کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده است و پس از یک سال از سوی یونسکو بهعنوان «ذخیره گاه طبیعی زیست کره» شناخته شد و حیات میانکاله با سرنوشت اکوسیستم منطقه پیوند تنگاتنگ دارد.
این دکترای جامعه شناسی با بیان اینکه درباره فاجعه یک سال اخیر در میانکاله از نوعی سادهسازی تعریف مساله استفاده شده است، افزود: این که؛ «مرگ پرندگان میانکاله در هالهای از ابهام است» و این شکل از ادبیات برخورد با مسئله خود هشدار جدی در رویکرد تقلیلگرایی به صورت بندی مسائل به شمار میرود و محتمل است معنایی جز سلب مسؤلیت در مواجهه با تغییرات اکوسیستم منطقه در ذهن مخاطب پرسشگر ایجاد نمیکند.
وی با اذعان بر اینکه ما در جهان امروز تغییرات شدید زیست کره را بهواسطه استفاده بیرویه از منابع شاهد هستیم که پیامدهای گوناگونی دارد، یکی از آنها را پدیده تغییر اقلیم و ایجاد بحرانهای طبیعی مانند سیل، طوفان و خشکسالی برشمرد و گفت: الریش بک جامعه شناس آلمانی به مخاطرات جهانی ناشی از همین تغییرات اشاره میکند که تاریخ آینده انسان و طبیعت را دستخوش ویرانی میکند؛ از این رو آگاهی و آمادگی در مواجهه با این دست مخاطرات امری اجتنابناپذیر و اساسی است.
اشتیاقی با اشاره به فاجعه مرگ پرندگان میانکاله در یک سال اخیر، این پرسش را مطرح کرد که آیا یک سال زمان کمی است تا دولت و مسئولان کشوری و استانی به درکی از جدیت و شدت مخاطره برسند؟ و افزود: محتمل است زمانی که جدیت مساله درک شود اندیشهای برای شناسایی دقیق علل و در ادامه مدیریت، برنامه ریزی و سیاستگذاری برای عدم تکرار یا کاهش احتمال وقوع این دست فجایع اتخاذ میشد اما درباره میانکاله پس از یک سال، اخیراً در اسفند ماه سال جاری پروژه مطالعاتی توسط پژوهشکده زمینشناسی برای بررسی «لایروبی در میانکاله» از سوی دولت ابلاغ شده و واقعاً جای پرسش است که چرا باید بعد یک سال مطالعه شروع شود؟.
وی با اذعان بر ضعف شدید سیاستگذاری محیط زیست در کشور، تصریح کرد: اگر سیاستگذاری محیط زیست و منابع طبیعی در کشور شناخته شده بود و مورد توجه برنامه ریزان بود قطعاً مؤسسات پژوهشی مختص برای هر یک از مناطق استراتژیک محیط زیستی در نظر گرفته میشد؛ چرا نباید میانکاله و بسیاری از ذخایر مهم کشوری مجهز به تیم مطالعاتی باشند که رصد روز به روز و لحظهای از حیات منطقه را ثبت کنند.
این پژوهشگر اجتماعی حوزه محیط زیست با اشاره به ماده قانونی ۵۰ و ۱۱۰ قانون اساسی، حفظ محیط زیست را از وظایف مسئولان برشمرد و گفت: برای حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی الزاماتی نیاز است که یکی از آنها داشتن مراکز تحقیقاتی و کارشناسان تخصصی است که در کوتاهترین زمان ممکن وارد میدان پژوهش شوند امری که در بسیاری از کشورها شاهد آن هستیم اما ما چطور عمل کردهایم؟
وی با بیان اینکه کشتن حیوانات و سایر موجودات در قانون کشور ما جرم محسوب میشود، افزود: رسیدگی به حقوق حیوانات جزئی از عدالت زیست بوم و اکوسیستم است که به فراموشی عامدانه سپرده شده است و فراموشی از آن جهت که هر ساله شاهد مرگ هزاران موجود زنده هستیم با کمترین توجه و رسیدگی به این حقوق زائل شده و در همین استان مازندران فروش پرندگان را در فریدونکار داریم که سال هاست ادامه دارد و راهکاری برای برون رفت اصولی از این موضوع اتخاذ نشده است؛ البته روزی همین غفلت عامدانه مبدل به فجایع بزرگتری نه تنها برای طبیعت بلکه جامعه انسانی ما میشود که شاید راه برون رفت را بسیار دشوارتر کند.
سازوکارهای مدیریت بحران نداریم
اشتیاقی با اشاره به اهمیت "زمان" در مواجه با بحرانهای طبیعی و سیاستگذاری محیط زیست، گفت: عملکرد حاضر نشان میدهد که زمان در سیاستگذاری و مدیریت محیط زیست و منابع طبیعی این کشور متغیری مهم به شمار نمیآید و باید آگاه باشیم که طبیعت به گونهای نیست که منتظر باشد تا روزی ما دست به کار شویم. میانکاله یک مورد است که نشان داده ما خیلی از ساز وکارهای مدیریت بحران را در این کشور نداریم.
وی با بیان اینکه سیاستگذاری محیط زیست به معنای سپردن طبیعت به دست سیاستگزار نیست، خاطرنشان کرد: طبیعت اگر سیکل طبیعی را طی کند قطعاً طبق تاریخ حیات میتواند مسیر را ادامه دهد این ما هستیم که با مداخلههای خودمان اکوسیستم را دچار اختلال کرده و میبایست به بازآفرینی حیات طبیعت کمک کنیم.
این جامعه شناس با اعلام اینکه فاجعه میانکاله یک هشدار بر عدم کفایت پایداری در بدنه مدیریتی نه تنها مازندران بلکه کشور است که موجب شده چنین فاجعهای تکرار شود، افزود: انتظار میرفت در این یک سال حداقل گزارشی کارشناسی از علل احتمالی مرگ سال گذشته هزاران پرنده در میانکاله منتشر میشد که چنین نشد. مدیریت مسائل از جنس دم دستی است و همین موجب شده تا آمادگی برای مواجهه با بحران به کمترین میزان و شاید بتوان گفت به صفر برسد.
وی با این پرسش که آیا تا کنون درباره فاجعه میانکاله تجربه نگاری دقیقی از سال گذشته تا امروز صورت گرفته است، گفت: این موضوع نیز مهم است که بدانیم آیا مطالعهای درباره گذشته میانکاله صورت گرفته که نشان داده شود میانکاله چه تغییراتی از ابعاد مختلف داشته و اساساً چنین تجربهای از مرگ پرندگان یا سایر موجودات در تاریخ خود داشته یا نه و هم اینکه باید بررسی شود که مطالعهای درباره تجربههایی از این دست در سایر مناطق کشور و جهان انجام شده تا بتوان درس آموختههایی از آن را برای حل و عدم تکرار این بحران اتخاذ کرد.
اشتیاقی بر اهمیت توجه به دانش و دارایی محلی در پرداخت به این مسئله اشاره کرد و گفت: آیا نهادهای فعال در منطقه و بومیان حاشیه میانکاله در حل بحران مداخله داده شدند؟ چراکه دانش یا سایر امکانهای جامعه محلی قطعاً برای هر تصمیم و شناخت مسئله مهم و تأثیرگذار هستند.
این پژوهشگر حوزه محیط زیست با بیان اینکه سیاستگذاری محیط زیست در کشور ما در کدام نقطه قرار دارد، افزود: لازم است بررسی شود که نقش نهادهای بینالمللی در مدیریت بحران میانکاله به عنوان ذخیره گاه زیست کره دیده شده است یا خیر و در صورت پاسخ مثبت این نقش چیست؟.