به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، محمدباقر آقاعلیخانی، از چهرههای شناخته شدهٔ حوزهٔ صنعت و اقتصاد در کشور است. او سالها در مسؤولیتهای اقتصادی و صنعتی مانند مدیرکلی صمت استان قزوین و معاونت وزیر صمت در دولت دهم فعالیت داشته و تجربهٔ موفقی در مرکز ملی فرش ایران از خود بر جای گذاشته و اکنون نیز در منطقهٔ ویژهٔ تجاری فرودگاه پیام فعالیت دارد. پیرامون مسائل صنعت و اقتصاد کشور و انتخابات سیزدهمین دورهٔ ریاست جمهوری با او به گفتوگو نشستیم.
*در این ۸ سال چه خسارتهای به حوزهٔ صنعتی ما وارد شد؟ اگر بخواهید اسن خسارتها را دستهبندی کنید چه میگویید؟
بزرگترین اتفاقی که طی این سالها در حوزۀ صنعت رخ داد و موجب رخ دادن رکود صنعتی شد، استفاده نکردن دولت از فرصتهای موجود بود. مسائلی وجود داشت که دولت باید از آن بهعنوان فرصت استفاده میکرد اما در نهایت از آن یک تهدید ساخت. یک موقع مدیران تهدید را به فرصت تبدیل میکنند، اما در حوزهٔ صنعت دولت فرصتها را تبدیل به تهدید کرد. یکی از مهمترین مصداقهای آن، این بود که صنعتگران ما سالها دعایشان این بود که نرخ ارز در کشور افزایش پیدا کند تا قدرت صادراتی کشور بالا برود. خواسته یا ناخواسته در ۴ سال اخیر نرخ ارز بالا رفت، یعنی یک فرصت استثنایی برای صنعت کشور بهوجود آمد که در دنیا مانور بدهد. همواره یک مشکلی در قیمت تمام شده در ایران وجود داشت و هزینههای تولید در کشور بالا بود و ما نسبت به بازارهای بینالمللی قدرت رقابت نداشتیم؛ اما با افزایش نرخ ارز بهشدت قدرت رقابت ما در دنیا افزایش یافت و در این شرایط ما میتوانستیم وارد بازارهای جهانی شویم.
*آیا از این فرصت استفاده نشد؟
خیر. سیاست دولت آقای روحانی در چنین حالتی باید این بود که نگاه توسعهٔ صادراتمحور داشته باشد. پیش از سال ۹۲، هشتاد درصد واردات کشور در حوزهٔ تکنولوژی یا مواد اولیه بود. این اعداد نشانگر این بود که ما صنعت پویا و در حال توسعه داریم زیرا مواد اولیه و تکنولوژی وارد میکنیم. اما با وجود اینکه فرصت صادراتی ویژه برای ما بهوجود آمد، حدود ۲۰ درصد از سهم صادراتی کشور تکنولوژی و مواد اولیه است و ۸۰ درصد کالاهای مصرفی وارد میشود. اگر ادعای دولت این است که به ما تکنولوژی و مواد اولیه نمیدهند، خب چرا ما بازارمان را باز کردیم که ۸۰ درصد کالای مصرفی در کشور بریزیم؟ این چه توجیهی دارد؟ آن هم در زمانی که واردات توجیه اقتصادی ندارد و صادرات برای کشور توجیه دارد. دولت دوازدهم کشور را وارداتمحور کرد. یک زمانی شما یک فرصت ویژه برایت پیش میآید که یک قدم مؤثر برای تولید برداری، اما آن را در کمال تحیر تبدیل به تهدید میکنی. یعنی دولت حتی نتوانست از همین اتفاق افزایش نرخ ارز هم که میتوانست در صنعت یک فرصت خوب باشد استفاده کند و عکس آن عمل کرد.
*در حوزهٔ تولید داخلی چه رخ داد؟
باید بدانیم که دومین خلل مهمی که این سالها داشتیم شبکهسازی حوزهٔ تولید و توزیع کشورمان بود. ما میتوانستیم با یک شبکهسازی صحیح در کشور، متناسب با شرایط روز هزینههای زائد مانند بنگاهداری، بنکداری و افزایش رانت برای واسطهها و دلالها را حذف کنیم. یعنی فکر کنید فرصتی پیش آمده که تولید در کشور توجیه پیدا کرده است، واردات را باید محدود میکردیم و مردم را به سمت مصرف جنس داخلی سوق میدادیم. اما متأسفانه از همین فرصت هم نتوانستیم استفاده کنیم و برخی افراد از رانت استفاده کردند. کار حتی به جایی رسید که دولت در تأمین کالاهای اساسی مانند مرغ و روغن به مشکل خورد. برای کالای اساسی دولت پول داد، ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی داد، کالای اساسی با نرخ ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی میآمد، نرخ واقعی ارز 12 هزار تومان بود و بعد کالای اساسی با نرخ 20 هزار تومان بین مردم توزیع میشد و اینها رانت بود. دولتی که محورش رانت برای افراد خاص باشد، بهتر از این نمیشود که حتی فرصت ویژهٔ اقتصادی ایران را هم به تهدید جدی در امنیت جان مردم و امنیت ملی تبدیل کرد و از این حوزهها هزینه شد.
*به نظر فقط نرخ ارز نبود، دولت در شرایط تحریمی از فضای دیپلماسی اقتصادی کشورهای همسایه نیز نتوانست بهره ببرد
افزایش نرخ ارز فضای اقتصادی را میتواند شکل دهد، اما ادعای دولت در این شرایط این بود که ما ژنرال اقتصادی هستیم و میتوانیم فضای دنیا را هموار کنیم. به عقیدهٔ بنده هیچ جای دنیا کشوری مانند ایران وجود ندارد که یک بازار نزدیک به 200 میلیارد دلاری در اطرافش باشد. پاکستان، عراق، عربستان، افغانستان و جاهای دیگر. این فرصت استثنایی بود که بازار اینچنینی اطراف ما است و ما حتی نتوانستیم از فضای همسایگان خویش استفاده کنیم. در شدیدترین فضای تحریمها این امکان را داشتیم اما نتوانستیم استفاده کنیم و فرصت این بازار را از دست دادیم.
*حتی نتوانست از فرصت ویژهٔ بازار سوریه در عصر سازندگی آن نیز استفاده کند
بله. ما هزینههای زیادی را در سوریه دادیم. اما چه کسی بعد از جنگ باید حضور و برداشت ما از بازار سوریه را تسهیل میکرد؟ آنجا را هم که نمیتوانیم بگوییم سپاه برود بازار اقتصادی هم برای ما ایجاد کند. سپاه رفته، مقاومت کرده، ایستادگی کرده، در محور مقاومت جلوی مستکبران ایستاده و از مظلوم دفاع کرده؛ حال که سوریه امن شده و فصل سازندگی و برداشت و کار تجاری و اقتصادی است، دولت باید برود برداشت کند. یکی از عواملی که باعث شد ما نتوانیم بهنحو احسن از فضای سازندگی سوریه برداشت کنیم این بود که دولت نخواست دستاوردهای مقاومت برای مردم مشهود باشد. اگر دولت میخواست دستاورد مقاومت در سوریه برای مردم مشهود و ملموس باشد باید حضور اقتصادی و تجاری ما را در بازار بزرگ سازندگی سوریه تسهیل میکرد. یکی از ایرادات اساسی وارده به دولت فعلی این است که ما نتوانستیم از سوریه برداشت کنیم و حالا به غلط آن را به نظام نسبت میدهند. این سؤال مطرح میشود که چه کسی باید میرفت و این فضا را ایجاد میکرد؟ چه کسی جز دولت؟ خب بیایند این را پاسخ بدهند.
*ما اگر یک دولت انقلابی باورمند به تولید داخلی و اقتصاد مقاومتی داشته باشیم مشکلات در چه بازهای قابل حل هستند؟
اگر بخواهیم واقعبینانه به قضیه نگاه کنیم، حتی در صورتی که یک دولت جهادی، انقلابی و متخصص شکل بگیرد باز هم این کار سخت و زمانبر است. ما اکنون رشد اقتصادی منفی 4 درصد داریم. دولت جدید تا مدت ۲ سال ممکن است بتواند این جهش منفی را که یک پروسه و کار زمانبر است به صفر برساند. وقتی صفر شد، تازه در اینجا باید ابزارهای جهش اقتصادی در کشور را راهاندازی کند. به این معنا که برای مثال ما در کشور ۸۰ هزار واحد تولیدی داریم. اگر بخواهیم این ۸۰ هزار واحد تولیدی در کشور را به ظرفیت فعالِ ۸۰ درصد به بالا برسانیم، در ایران یک نفر بیکار نخواهد ماند. در اقتصاد ارزش افزوده و حوزهٔ تولید ناخالص ملی زمانی میتواند خود را نشان دهد که نقدینگی ما در کشور بهسرعت تغییر کند. اگر ۸۰ هزار واحد تولیدی در کشور فعال شوند، مردم سرکار بروند، اشتغال تأمین شود، این گردش مالی کشور را در یک پروسهٔ زمانی کوتاهمدت بهسرعت به رشد اقتصادی خوب و ۷ الی ۸ درصد که بهدنبال آن هستیم میرساند.
*چقدر خوب. پس تغییرات میتواند در یک دهه نتیجه بدهد
در سال 99 قدرت خرید مردم ما نسبت به سال ۹۲ حدوداً ۳۰ درصد شده است. اگر ما رشد اقتصادی 8 درصد داشته باشیم، ۷ سال دیگر مردم ما به قدرت خریدی که در سال 92 داشتند میرسند. اینها خساراتی است که دولت فعلی ایجاد کرده است. در این دولت فضایی ایجاد شده که اگر پس از آن دولتی قوی، با انرژی، انقلابی، جهادی، با نیروهای متخصص و فنی هم بیاید، باز هم نجات کشور زمانبر است. البته باید بدانیم که نجات کشور وابسته به تولید داخلی و قدرت آن است. این که مقام معظم رهبری روی این موضوع اینقدر تأکید داشته و دارند، یکی از دلایلش همین است.
*پس باید به فکر تولید داخلی باشیم. یعنی مردم به برنامهای در انتخابات رأی بدهند که بهجای حل مشکل در خارج، دنبال احیای تولید داخلی باشد
مقام معظم رهبری امسال را سال مانعزدایی نامگذاری کردهاند. چرا این نام را نهادهاند؟ برای اینکه موانع را سریعتر از سر راه تولید برداریم. بنده امیدوارم امسال مردم یکی از بزرگترین موانع را از پیش روی تولید بردارند. دولت فعلی مانع اصلی توسعهٔ صنعتی کشور در این ۸ سال بوده و مردم ما بزرگترین کاری که میتوانند انجام دهند این است که مانعزدایی اصلی از تولید را در انتخابات انجام دهند و این تفکر و روش غلط را از مدیریت دولت تغییر دهند. مانعزدایی اصلی را مردم در انتخابات انجام خواهند داد. بنده واقعاً به این امر امیدوارم.
*مردم در میان برنامههای کاندیداها، چگونه باید اهداف و برنامههای صحیح صنعتی و اقتصادی را تشخیص دهند؟
ما دولتی میخواهیم که نگاهش تکیه به خارج نباشد. ای کاش نگاه این دولت حتی نگاه صادراتی خارجیمحور بود. ما کشور 80 میلیونیمان را در اختیار بازار کشورهای مختلف قرار دادیم. آنها به ما تکنولوژی و مواد اولیه نمیدهند، پس چرا کالاهای مصرفی آنها در بازار ما فراوان است؟ زمانیکه آنها به ما تکنولوژی و مواد اولیه ندادند چرا ما بازارمان را به روی کالاهای مصرفی آنها نبستیم؟ این باید سیاستِ اولیهٔ دولت باشد. لذا مردم هم باید در مواجهه با برنامهها، انتخاب آگاهانه داشته باشند.
*صریحتر بگویید، چطور باید آگاهانه انتخاب کنند؟ از میان برنامهها و شعارها چطور بدانند چه چیزی درست و نجاتبخش وضعیت کشور است؟
برخی اوقات شعارهایی داده میشود و افرادی هستند که تنها سوار بر موجهای روانی با مردم برخورد میکنند، جنگ دوقطبی راه میاندازند و میخواهند مردم را با موج روانی جلب کنند، اینها بعدش نمیتوانند کاری انجام دهند. امروز روزی است که کسی نمیتواند روی هوا حرف بزند و برنامههای فضایی بدهد. مردم باید توجه کنند که برنامهٔ کاندیداها با شاخص، اعداد و نقشهٔ مشخص باشد. پایهٔ اقتصاد و صنعت کشور امروز باید تغییر کند. در دنیا فضای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را دارند سوار بر موج فناوری اطلاعات میکنند. دولتی که اعتقاد دارد باید در کشور تحول ایجاد شود باید حتماً به انقلاب چهارم صنعتی و فناوری اطلاعات باور داشته باشد. در زمانهای گذشته ما اگر قرار بود از کشورهای اروپایی سبقت بگیریم باید مسیر آنها را میرفتیم و با شتاب بیشتر تعقیبشان میکردیم تا بتوانیم آنها را بگیریم. اما امروز کشورهای حتی یک مقدار عقبتر هم میتوانند برپایهٔ سوار شدن به فناوری اطلاعات بهصورت جهشی مسیر پیشرفت را طی کنند و برخی از آنها از کشورهای قدرتمند هم سبقت گرفتند و رفتند. این کشورهای آسیایی مانند سنگاپور و امثالهم که سبقت گرفتند سوار بر همین پایهها بودند.
اگر میخواهید کشور را نجات دهید، باید کشور را در بحثهای هوش مصنوعی، شبیهسازی، فناوری اطلاعات و مسائلی از این قبیل پیشتاز کنید و اقتصاد را بر پایهٔ این موارد دانشبنیان کرده و جلو ببرید. این لیستهایی که برخی از ستادها از وزرای پیشنهادی میدهند یا چهرههایی که خود را مطرح میکنند بنده را یاد اعصار گذشتهٔ مدیریت اقتصادی و دههٔ شصت میاندازد. کشور را دیگر نمیشود با مدلهای صنعتی و اقتصادی گذشته پیش برد. برخی از این مدیران و دوستان باید کنار بروند و اجازه دهند نخبگان علمی، صنعتی و جوانی که در کشور هستند بیایند و کادرسازی شوند تا بتوانند مدیریت کنند. در واقع نوبت مدیریت نسل بعدی انقلاب فرا رسیده است و باید دست به دامن نخبگان جوان انقلاب شویم. امروز فناوری اطلاعات در دسترس است، همه چیز در عصر انفجار اطلاعات در دسترس است. نخبگان کشور و متخصصان جوان راه و مسیر کارها را بهتر پیدا میکنند و بهتر و اثرگذارتر عمل میکنند. ما باید دست به دامان اینها بشویم و به اینها اعتماد کنیم.
*گره زدن زلف مذاکره و چراغ سبز غرب و خارج به بهبود اوضاع اقتصادی و صنعتی را میپذیرید؟
ما نمیتوانیم بگوییم تحریم در صنعت و اقتصاد ما اثر ندارد. اثر دارد. اما در نقطهٔ مقابل آن، فرصتی که این تحریم برای رشد صنعت و فضای اقتصادی ایجاد میکند، هیچچیز ایجاد نمیکند. برای مثال موضوع قیمت ارز و تهدیدی که در نتیجهٔ تحریمها در کشور ایجاد شد، یک بعد آن فرصت بود. یعنی فرصتی ایجاد شد که ما بتوانیم از این موقعیت برای توسعهٔ صادرات خویش بهره ببریم و صادرات در کشور توجیه پیدا کرد. اما حیف که دولت نتوانست از این فرصت استفاده کند. اگر همین حالا همهٔ تحریمها را بردارند، روزی ۳ میلیون بشکه نفت بفروشند، تمام بازارها مهیا شود، اما ساختار ما در داخل آماده نباشد میخواهیم چکار کنیم؟ زمانی در دولتهای نهم و دهم نفت میفروختند 138 دلار، 8 دلار هزینهٔ تمام شدهٔ آن بود. 130 دلار سود بود. امروز نفت 40 دلاری، 20 دلار هزینه است. آیا اصلاً میتواند به کشور کمک کند؟ طبیعی است که نمیتواند. عمده صادرات ما که اکنون جلوی آن را گرفتهاند نفت است. باز شدن بازارهای جهانی برای همه خوب است. در این دهکدهٔ جهانی ما نمیتوانیم بگوییم تحریمها اصلاً اثر نگذاشته است. اما اینکه ما این اقتصاد را کامل نابود کردیم سهم تحریم در آن 30 درصد بوده است، اما به همان میزان هم باید بگوییم 30 درصد اقتصاد را هم خود مدیران نابود کردند. در نتیجه نمیتوانیم بیکفایتی مدیریتی خود را گردن تحریم بیاندازیم. اشتباه آقای روحانی این بود که آمد گفت تیمی که دورهٔ قبل بودند سربازند، من ژنرال مدیریتی میآورم. ژنرالهای امروز همین نخبگان جامعه هستند که هوش مصنوعی، شبیهسازی و پایههای فناوری بلدند. آقای روحانی افرادی را انتخاب کرد که اینها را بلد نبودند. وزیری در حوزهٔ تکنولوژی در وزارت صنایع و معادن مثل آقای نعمتزاده کار کردن با کامپیوتر را بلد نبود و وزیر بود، این سرباز هم نیست. آقای روحانی یا زمانهاش را نمیشناسد و نمیداند که اکنون چه زمانی است که ژنرال معرفی میکند، یا مفهوم ژنرال را متوجه نمیشود. اگر مفهوم ژنرال را میدانست این افراد را نمیآورد. عاقبت کسی که سرباز و ژنرال را از هم نمیشناسد بهتر از این نمیتوانست باشد.
*توصیهء شما به مردم در انتخابات چیست؟
همهٔ ما از مشکلات خبر داریم. مردم مشکلات فراوانی دارند. ولی بدانند اگر قرار است ما از این فضا عبور کنیم و مشکلات را حل کنیم، باید دولتی تشکیل دهیم که پشتوانهٔ مردمیاش قوی باشد. اینجا جایی است که دولت باید به یک نحوی به میدان بزند و در سیاست خارجی و مباحث داخلی کارهای بزرگی انجام دهد. کارهای بزرگ پشتوانههای بزرگ میخواهد. اگر دولتی با رأی بالا انتخاب شود، اگر دولتی با پشتوانهٔ قوی مردمی باشد مطمئن باشید در چانهزنیهای خارجی محکم ظاهر خواهد شد و در مسائل داخلی نیز محکم همینطور خواهد شد. اگر دولتی قوی با پشتوانهٔ محکم مردم روی کار بیاید موفق خواهد بود. به فکر فرزندانمان باشیم و بیاییم پای صندوقها تا با رأی قاطع رئیسجمهور آیندهٔ خود را انتخاب کنیم.
انتهای پیام/ر