روایتی تلخ از دلالی با جان بیماران کرونایی

عصر ایراندوشنبه 20 اردیبهشت 1400 - 16:35

«Û´Û° درصد درگیری ریه»Ø› این عکس برای کیه؟ برای من! دودو نگاه بین من و دکتر ...

رمدیسور

به گزارش ایسنا، «Ø§Ù‚تصادنیوز» در ادامه نوشت: حرف مهمی می‌خواست بزند. بی‌جهت خودکار را توی دستش می‌چرخاند. مردد بود برای گفتن: «Ø¨Ø¨ÛŒÙ† جوان، از پس هزینه‌ها برمی‌آیی؟ اگر برمی‌آیی رمدسیویر بنویسم.»

- بنویس دکتر بنویس اما اگر نداشته باشم چطور؟

نگاهی کرد و چیزی نگفت. شاید رویش نشد بگوید: «Ø§Ú¯Ø± نداشته باشی باید بمیری و خلاص»

نفس بالا نمی‌آمد. دکتر گفت اگر همین داروخانه بغل Ø¨ÛŒÙ…ارستان نداشت بروید Û±Û³ آبان. رفتیم Û±Û³ آبان. صفی Û±Û°Û° متری که پیچ در پیچ بود و در نهایت جوابش به همه آنهایی که آن روز در صف ایستاده بودند یک چیز بود: «Ø±Ù…دسیویر نداریم.» قرار بود داشته باشند. وزارت بهداشت گفته بود در دسترس است و پیدا می‌شود اما زهی خیال باطل. رمدسیویر پیدا نمی‌شود. وجب به وجب پایتخت، بیمارستان‌های مهم تهران و یک جواب Ø¢Ø´Ù†Ø§: «Ø±Ù…دسیویر نیست».

شش ساعت درماندگی در سطح تهران. رسیدیم به یکی از مهم‌ترین بیمارستان‌های تهران. رمدسیویر داشتند اما فقط برای بیمارانی که آنجا پذیرش شده بودند تزریق می‌شد؛ آن هم نه در این ساعت؛ فقط تا ساعت Û±Û´.

ناامید در حال برگشت بودیم Ú©Ù‡ صدایی متوقفمان کرد: «Ø¢Ù…پول می‌خواید؟ به این شماره زنگ بزنید». می پرسم مطمئن است؟ سریع می‌گوید: «Ø®ÛŒØ§Ù„ت راحت. واسه بیمارستان و بیمارا آمپول میاره». می‌پرسم: «Ø¯Ù„ال؟» با بی‌تفاوتی می‌گوید؛ «Ù‡Ø± اسمی که می‌خوای روش بذار. مهم اینه که کارت راه میفته».

زنگ می‌زنم. قیمت پرت و بالایی Ù…ÛŒ‌گوید. تازه Ø´Ú© داشت که برایمان بیاورد یا نه. معامله جوش نخورد. نخواستیم و نیاورد.

نفس بالا نمی‌آمد. تلفنم زنگ می‌خورد. یکی از دوستان نزدیکم است: «Ø³Ø±ÛŒØ¹ برو داروخانه بیمارستان (...) یکی از بچه‌ها آشناست.» گفتم: «Ø±Ù…دسیویر دارن؟» می‌گوید: «Ø¯Ø§Ø±Ù† اما اگه نداد بگو از طرف فلانی هستی».

داروخانه نیمه‌باز بود و کسی را راه نمی‌دادند: «Ø¢Ù‚ا رمدسیویر دارید؟» نگاهی به ما انداخت و تا آمد بگوید نداریم، گفتم: «Ø§Ø² طرف ... اومدم». دست را تکان داد Ùˆ خواست صبر کنم. نتیجه صبر شد خرید آمپول رمدسیویر که هر عدد آن را Û·ÛµÛ° هزار تومان پول دادیم.

نفس بالا نمی‌آمد. فیش اولیه را که دیدم فکر کردم Û·Û° هزار تومان است اما باز هم زهی خیال باطل؛ Û·Û°Û° هزار تومان پول تزریق آمپول Û·ÛµÛ° هزار تومانی رمدسیویر. ÛµÛ°Û° هزار تومان برای تزریق آمپول و Û²Û°Û° هزار تومان برای انجام آزمایش. آزمایش برای اینکه مطمئن شوند بعد از تزریق دارو اثرات منفی نداشته است. دکتر که می‌آید Ø³ÙˆØ§Ù„ می‌کنم: «Ú†Ø±Ø§ هزینه تزریق انقدر بالاست؟» می‌گوید: «Ø¯Ø§Ø±ÙˆÛŒ خاصه». کنجکاوانه و متعجب از این پاسخ می‌گویم: «Ø§Ù…ا این دارو رو هم Ù…Ø« بقیه داروها داخل سرم می‌ریزید. خاص‌بودنش چیه؟» جواب نمی‌دهد و می‌رود. خاص بودنی برای تزریق ندیدم که بخواهد دستمزدی ÛµÛ°Û° هزار تومانی داشته باشد. اما باید پرداخت کرد.

نفس Ø¨Ø§Ù„ا نمی‌آمد. رفت و آمد در مجمتع پزشکی (...) Ø²ÛŒØ§Ø¯ است. مردم درگیرند و هر کسی به طریقی رمدسیویر را گیرآورده است اما نشنیدم یا ندیدم کسی بگوید که خیلی  راحت رفته فلان داروخانه و با کارت ملی و نسخه پزشک دارو را خریده است. جالب‌تر اینکه بنده خدایی آنجا بود که داروها را دانه‌ای Û· میلیون تومان خریده بود. البته بود پیرزنی که هزینه واکسن برایش رایگان درآمده بود چون ... . بگذریم.

گلایه مردم از به دست آوردن رمدسیویر یک طرف و دستمزد بالا برای تزریق از سوی دیگر بشدت آنها را آزار می‌دهد. شاید اگر نفس بالا می‌آمد و مجالی بود آنها انتخاب دیگری می‌کردند اما مرگ و زندگی است و شوخی‌بردار نیست. شاید اگر می‌گفتند هر تزریق یک میلیون تومان، خیلی از همان‌هایی که روی تخت خوابیده بودند پرداخت می‌کردند.

نفس بالا نمی‌آمد ...

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.