اگر برجام نبود،رئیسی باید یکی می‌ساخت/دعوای دیپلماسی و میدان حل می‌شود

کارشناسان امور بین المللی در جلسه کلاب هاوس عصر سه شنبه به گفتگو در مورد اینده روابط خارجی دولت سیزدهم در منطقه پرداختند.

گروه بین‌الملل خبرآنلاین- کارشناسان امور بین الملل و منطقه در کلاب هاوس خبرآنلاین به بحث در مورد اینده روابط منطقه ای در دولت سیزدهم با عنوان«دولت سیزدهم و منطقه؛آینده چگونه است؟» به بحث و تبادل نظر پرداختند که مشروح این مناظره را در ادامه می خوانیم:

حل کردن دوگانه دیپلماسی و میدان بعید به نظر می رسد

رحمان قهرمانپور نیز در مورد اولویت های دولت سیزدهم در منطقه گفت: در مورد سیاست ایران در منطقه تناقضی وجود دارد. هم در دوره روحانی و قبل از آن بوده است. مساله که به نظر می رسد در دوره آقای رئیسی هم ادامه دار باشد. مساله اصلی موضوع ساختاری داخلی است که بدنه وزارت خارجه اساسا در راستای اولویت دادن به منطقه طراحی و تنظیم نشده است. بسیاری از کارشناسان ترجیح می دهند در اروپا و سازمان های بین المللی ماموریت بگیرند. از همین رو منطقه و جهان عرب به اولویت های بعدی وزارت خارجه تبدیل شده است.ترکیه جز اداره اسیا و عراق و اردن جز اداره خاورمیانه عربی هستند و تعامل ژئوپلتیکی زیادی با هم دارند.

دعواهای قبل از انتخابات در خصوص میدان و دیپلماسی معضلات را نشان دهد. اینکه آقای رئیسی بتواند کاری انجام دهد در هاله ای ابهام است. با وجود تغییرات در وزارت خارجه در دولت فعلی اتفاق مهمی رخ نداده است. نگاه ایران یک نگاه تهدید امیز نسبت به خاورمیانه است و برخی معتقدند ایران باید از حضور در منطقه باید به عنوان ابزار چانه زنی استفاده کند. اما باید در نظر داشت که خاورمیانه تابعی از تحولات غرب شده است. در بحث ساختار وزارت خارجه نیز باید گفت که این وزارتخانه رویکردی محافظه کارانه دارد و تغییرات در آن بعید به نظر می رسد. از همین رو حل کردن دوگانه دیپلماسی و میدان بعید به نظر می رسد. حتی با تغییر دیپلمات ها نیز نمی توان انتظار داشت که تغییراتی حاصل شود. سیاستمداران ایران بر این باورند سرمایه گذاری در خاورمیانه منجر به افزایش تنش با غرب خواهد شد.

موضوع چین در دولت آقای رئیسی نیز مطرح است که اجماعی در آن وجود ندارد. در بین کارشناسان نیز رویکردی اجماعی وجود ندارد و معلوم نیست چین در کجای معادله قرار دارد. تصویر روشنی از چین وجود ندارد که روابطش با آمریکا و کشورهای منطقه چگونه خواهد بود.برخی معتقدند چین می تواند نقش موازنه کننده را داشته باشد اما برخی معتقدند تلاش های این کشور تاثیری ندارد. نکته اینکه ایران در اقتصاد چین اولویت پنجاهم است.

در دوره رئیسی شاید راه حل این باشد که دست به تغییرات در نیروهای وزارت خارجه بزند. سیاستی که در دوره احمدی نژاد نیز انجام شد. اما در مورد کارآمد بودن این روش جای تردید وجود دارد.

دعوای میدان و دیپلماسی حل شود

علیرضا سلطانی کارشناس مسائل بین الملل در کلاب هاوس خبرآنلاین در مورد اولویت های دولت رئیسی در خاورمیانه گفت: مهمترین سیاستی که می تواند مورد توجه قرار گیرد تقویت متغیر دیپلماسی در منطقه است. بدین معنا که دعوای میدان و دیپلماسی حل شود و آشتی برقرار شود. موضوعی که سیاست خارجی ایران را تحت تاثیر قرار داده و هزینه های سنگین برای ما ایجاد کرده است. سیاست منطقه ای برای ایران از دیرباز یک پاشنه آشیل محسوب شده است. در همین راستا و پرداختن به این موضوع باید دستاوردهایی را در حوزه سیاست خارجی قبل و بعد از انقلاب متصور بود. پیروزی انقلاب باعث شد تمرکز بین المللی بر جلوگیری از گسترش قدرت یابی ایران متمرکز شود. نیروهای بین المللی با توجه به ایدئولوژی ایران و ماهیت صدور انقلاب مجاب به این شدند تا جلوی ایران را بگیرند. از همین رو در دوره ای دست به ابتکار عملی زد و در دوره آقای خاتمی تز گفتگوهای تمدن ها را مد نظر قرار داد و تلاش کرد در فضای تعامل با قدرت های بزرگ مناسبات بین المللی خود را بازتعریف کند آن هم در وضعیت و شرایطی که منطقه شاهد تضادی جدی بود.اگرچه این حرکت مثبتی بود اما ایران نتوانست از مزایای این اقدام بهره مند شود. در ادامه در دوره آقای احمدی نژاد نیز چالش ها ادامه داشت که شاهد مواضع تند علیه اسرائیل بودیم و کشورهای عربی نیز سوظن زیادی نسبت به سیاست خارجی ایران داشتند.

همچنین بعد از آن تیم آقای روحانی تلاش کرد منطقه و سیاست های منطقه ای را دور بزند و حساب تیم دیپلماسی را از منطقه جدا کند. عملا منطقه در اختیار میدان قرار گرفت با این هدف که سیاست را در جهت تعامل با قدرت های بزرگ دنبال کند و با آنها به توافق برسد و راهی برای چالش های منطقه ای پیدا کند. دولت روحانی تلاش کرد با آمریکا به توافق نسبی برسد و مسائل منطقه ای را حل و فصل کند. به نظر می رسد این راهبرد نامناسبی محسوب می شد. هر جا تلاش برای فعال کردن معادلات منطقه صورت گرفت متغیرها در برابر آن قرار گرفتند.مانند متغیرهای منطقه ای مثل اسرائیل و اعراب و تحرکات در قبال برجام؛ حساس شدن فعالیت های منطقه ای درداخل نیز موجب دعوای میدان و دیپلماسی شد؛ مورد بعدی نیز مربوط به لابی های عربی و اسرائیلی بر می گردد که از هیچ تلاشی دریغ نکردند.

نتیجه این سه مورد، ناکامی در مناسبات بین المللی در فقدان متغیرهای منطقه ای بود. همچنین نیروهای منطقه ای فعال در تقابل با ایران قرار گرفتند. تا سیاست های منطقه ای ایران حل نشود و به ثبات نرسد مناسبات بین المللی ایران تنظیم نخواهد شد. ایران به دنبال هژمونی منطقه ای است در حالی که در گذشته نظامی بوده و در چند دهه اخیر ایدئولوژی نیز به آن اضافه شده که چالش هایی به وجود آورده است.

ایران باید تکلیف خود را با منطقه و کشورهای دنیا مشخص کند. به طور کلی تفکیک میدان و دیپلماسی کار اشتباهی است که آقای رئیسی باید آن را از بین ببرد و یک آشتی بین این دو مهم ایجاد کند.

دعوای میدان و دیپلماسی در دوره رئیسی حل می‌شود

حسن بهشتی پور در ادامه این بحث گفت: در اولویت های سیاست خارجی مهمترین موضوع برجام است. اگرچه بخشی از آن به منطقه بر می گردد اما آقای رئیسی باید بدان توجه ویژه ای داشته باشند. دومین بحث اف ای تی اف در تکمیل برجام است. تکلیف پالرمو و سی اف تی نیز باید مشخص شود. مجمع تشخیص مصلحت باید در مورد آن تصمیم بگیرد تا این موضوعات حل و فصل شوند. اولویت سوم روابط با همسایگان است از جمله نحوه روابط با عربستان سعودی. حل این معضل چالش ها و مشکلات دیگر از جمله مسائل منطقه مانند یمن، سوریه، عراق و غیره کمک بسیاری می کند. به نفع عربستان است که عادی سازی روابط با ایران انجام شود و در سطح منطقه پیمان امنیتی امضا شود تا از تنش ها و صدور سلاح و رقابت های تنش زا و ... جلوگیری شود. منطقه برای ایران مزیت حساب می شود. اما رویکردها باید تغییر کند. دعوای میدان و دیپلماسی به نظر می رسد در دوره رئیسی حل خواهد شد و میدان نقش بیشتری خواهد داشت.

اگر برجام نبود،رئیسی باید یکی می‌ساخت

دیاکو حسینی کارشناس امور بین الملل نیز با حضور در کلاب هاوس خبرآنلاین گفت: وقتی از منطقه صحبتی می شود تمرکزها به سمت کشورهای عربی و حاشیه خلیج فارس می رود اما بحث منطقه فقط به این حوزه مربوط نیست چرا بخش های دیگری مثل اوراسیا، شرق آسیا و ... نیز وجود دارد.  معتقدم اولویت اول و مهمترین اقدام در خلیج فارس و منطقه غرب آسیا بازسازی اعتماد از دست رفته بین ایران و کشورهای عربی منطقه نسبت به نیات ایران است. در یک دهه اخیر ایران متهم به جاه طلبی برای گسترش هژمونی خود در منطقه تبدیل شده است.

بعد از انقلاب های عربی در 2011 نیز ایران متهم به تسلط به جهان عرب شد و تئوری هلال شیعی نیز در همین راستا مطرح شد. هدف از طرح این تئوری تحت تاثیر قرار دادن و آسیب رساندن  قدرت نرم ایران بود. مساله ای که بر روابط ایران با غرب روسیه و چین نیز تاثیر گذاشت.

در همین حال آمریکا و اروپا نیز بر این باور بودند که نباید نسبت به مطالبه مقابله با نفوذ ایران در جهان عرب بی تفاوت بود.این وضعیت سبب شد تا سلسله ای از ائتلاف ها علیه ایران شکل بگیرد که توافق آبراهام نمونه اخیر آن در منطقه بود، توافقی که بین کشورهای عربی با اسرائیل به امضا رسید. برای جمع بندی در این موضوع باید عنوان کنم که بزرگترین مساله امنیتی در حاضر اختلافات بین ایران و عربستان است و بدون تنش زدایی و تلاش برای حل این مساله، بقیه سیاست ها و اولویت ها نیز تحت تاثیر این موضوع قرار خواهند گرفت.

حسینی همچنین در خصوص نقش برجام در حل مسائل منطقه ای نیز گفت: سرنوشت برجام نیز تا حد زیادی مربوط به این مساله و کشورهای منطقه ای است. شاید عدم دشمنی کشورهای عربی برجام را به اینجا نمی رساند. ناهماهنگی بین اداره دیپلماسی با اداره سیاست های نظامی از جمله مسائلی بود که در این ماجرا نقش داشت.

در دولت آقای رئیسی می تواند این مسائل اصلاح شود و می تواند هماهنگی را بین بخش نظامی و دیپلماتیک به وجود آورد. چراکه دولت او نزدیک به هسته حاکمیتی ایران خواهد بود. بینش و آگاهی در راستای بهبود دیپلماسی مقدمات این اقدامات را در دولت آقای رئیسی به وجود خواهد آورد.

برجام برای آقای رئیسی نقش کلیدی دارد اگر برجام نبود وی باید یک توافق مانند آن را می ساخت تا سیاست های منطقه ای را به سرانجام برساند. در سایه نبود برجام امنیت ایران تهدید خواهد شد و صف آرایی ها تبدیل به اتحاد علیه ایران تبدیل می شود. تروریسم نیز می تواند برای مهار ایران مورد استفاده قرار گیرد و وضعیت امنیتی منطقه نیز  متعاقب آن بر هم خواهد خورد.

زنگ خطر برای ایران

سعید جعفری روزنامه نگار درباره اینکه اگر برجام احیا نشود چه تاثیری در چالش های امنیتی منطقه برای دولت سیزدهم خواهد داشت بیان کرد: در درجه اول من فکر می کنم برای بررسی روند سیاست خارجی دولت اقای رییسی باید نگاه ایشان به مقوله سیاست خارجی را بررسی کنیم. ایشان خیلی اندک چه در کمپین های انتخاباتی و چه در مواضع انتخاباتی خود در مورد این حوزه صحبت کرده اند. تصور من بر این است که نوعی سردرگمی و اشفتگی اندیشه ای در خصوص سیاست خارجی برای او وجود دارد یا دستکم هنوز به نتیجه ای نرسیده یا جزو اولویت هایش نبوده است. ایشان در روز ثبت نام یک بار فقط اشاره کردند که روند سیاست خارجی مان اینطور خواهد بود که با دوستان روابط خوبی داشته باشیم و با همسایگان روابط نزدیکی داشته باشیم. بسیار کلی گویی بود. در مناظره اخر هم جمله ای در مورد برجام گفته شد که ما به برجام به عنوان تعهدی که دولت داده به آن پایبند خواهیم بود.

جعفری تاکید کرد: او خودش به شخصه خیلی تصویر و نگاه جامع در مورد سیاست خارجی ندارند و احتمالا از بخش های دیگری مثلا از کانون های دیگر قدرت در این حوزه هدایت می شوند. در رابطه با سوال و موضوع برجام مساله ای که مطرح است این است که روند احیای برجام برخلاف پیشبینی ها با دست اندازهای بسیاری رو به رو شده که می تواند مسیر را بسیار دشوارتر کند. به دلیل اینکه جریان های سیاسی نزدیک به رییسی چه در مجلس و چه در دیگر بخش های قدرت اظهارنظرهایشان نشان می دهد که نوعی نپختگی در مورد واقعیات سیاست خارجی دارند و احتمالا هنوز به اندازه کافی شرایط را درک نکرده اند. این می تواند روند احیای برجام را هم با مشکلات جدی رو به رو کند.

ما شاهد هستیم که در هفته های اخیر انتقادات از سمت غرب شدت گرفته و معتقدند که ایران گفتگوها را به سمت فرسایشی شدن برده است.در رابطه با منطقه به نظر می آید که بخشی از ماجرا و یک دست شدن قدرت نزد مجموعه هایی که ایدوئولوژی میدان را پیگیری می کنند می تواند باعث شدت یافتن تنش های منطقه ای ما شود. به این خاطر که بخش مهمی از مشکلات منطقه ما به خاطر آنچیزی بود که برخی از کشورها از آن به عنوان فعالیت های بی ثبات کننده ایران یاد می کردند.  من فکر می کنم این وضعیت فضا را برای اینده مناسبات منطقه ای ما نگران کننده می کندو  زنگ خطری باشد.

حقوق بشر مهم است

الهه هیکس در رابطه با اینکه عربستان در چهارسال اینده چه وضعیتی را با ایران خواهد داشت و ایا گفتگوهای فعلی ادامه پیدا می کنند یا نه و نقش رسانه ها در روند گفتگوها گفت: عربستان سعودی یکی از کشورهای منطقه است و من فکر می کنم که این سیاست را رهبر انقلاب مشخص کرده اند که سیاست خارجی در حیطه کار یک رییس جمهور، چه اقای رییسی چه اقای روحانی نخواهد بود. من کسی هستم که می گویم مساله حقوق بشر نباید در ایران مساله و شرط و ابزاری باشد،برای به توافق رسیدن و برداشته شدن تحریم ها . چون یک فشار مستقیم است بر مردم داخل کشور و این نباید تبدیل به یک ابزار سیاسی شود و باید بیشتر برای بهبودش در داخل کشور کار کرد.

در مورد روابط با عربستان سعودی دغدغه و نگرانی کسانی مثل ما که مخالف تحریم ها هستند، مساله حقوق بشر است و صدای ما ممکن است در اقلیت برای تنش زدایی قرار بگیرد. این را نمی دانم اما این مساله ای است که هر چقدر ایران بخواهد تنش زدایی با کشورهای منطقه که ناقض حقوق بشر هستند، این مساله سایه ای است که بر دولت اقای رییسی خواهد ماند.

ما تعداد زیادی خواهر خوانده برای تهران داریم

حمید الادپوش نیز در مورد سیاست های نفتی و منطقه ای رییسی و وضعیت نفت در دولت سیزدهم و حضور ایران در اوپک گفت: مسائل اوپک فرامنطقه ای است. این احتمال هست که ما بتوانیم سطح روابط و میزان تعاملات را ارتقا ببخشیم و به همین دلیل در آینده با پروتکل های منطقه ای به بهبود وضعیت اوپک کمک کند. بحث های زیادی در مورد افزایش توان نفتی کشورهای همجوار وجود دارد که در عین اینکه نقطه قوتی برای منطقه است اما به عنوان یک تهدید نسبت به حجم بازار مصرف هم باید به آن نگاه کرد که چه کشورهایی می خواهند بازار را پر کنند. امیدواریم که برجام به نتیجه برسد و ایران هم بتواند نسبت به نقش خودش در واقع مقدار فروش نفت را عملیاتی کند.

به نظر می رسد که ما به طور سنتی ارتباطات اجرایی مان را با منطقه کم برقرار کردیم . حتی برخی کمک کردند تا ما رقیب هم در پروژه های اجرایی شدیم. اما از آنجایی که ممکن است دولت جدید برجام را جدی پیگیری نکند لاجرم باید فضاهای دیگری را باز کند. یک فضا مربوط به چین است ولی یکی از کارهای بسیار مهم جهان عرب است. ما می توانیم برخی از کارهای اجرایی را با کشورهای خلیج فارس پیش ببریم. مثلا مطلعید که آنها در شهرسازی بسیار موفق عمل کرده اند. حجم قابل توجهی از دانشگاه های معتبر آنجا سکنی دارند.یکی از بزرگ ترین کارهایی که در جنوب خلیج فارس انجام شده، حمل و نقل است. ولی متاسفانه به نظر می رسد این حجم قابل توجه کار از طرف ما مورد توجه قرار نگرفته. اگر در اینده ما بتوانیم توافقاتی را با کشورهای جنوب خلیج فارس انجام بدهیم به طور جدی تاثیر گذار خواهد بود در اینکه مسائل شهری‌مان را شکل دهیم. همچنین در مورد مسائل خشک سالی و ..و به نتایجی برسیم.

در کنار این به نظر می رسد که ما تعداد زیادی خواهر خوانده برای تهران داریم. با ورود دولت جدید این روابط می تواند عملیاتی شود. نگاهی که به شهرسازی است می تواند عملیاتی و به روز شود و ما امروز به ایین نامه ها و روش ها و رفتارهای جدی نیاز داریم  تا مسائل شهرسازی و ترافیک و ... را حل کنیم. ما نیاز جدی به استفاده از این توانمندی ها داریم.

درمورد مسائل بزرگ تر هم ما شاهدیم که کشورهای بزرگ اروپایی مثلا به چین می روند تا درمورد مدیریت پروژه ها از آنها کمک بگیرند. امروز متخصصین بسیار معروفی در جنوب خلیج فارس در مدیریت پروژه وجود دارند که می توانند با توافقات بین المللی در بستر خوب اقتصادی با ایران همکاری کنند. به لحاظ سیاسی هم می تواند این جور ابزار به ایران کمک کند.

ایران و عربستان و ترکیه جدا از هم نیستند

رحمان قهرمانپور هم درمورد اقدامات این روزهای ترکیه و دیپلماسی که در پیش گرفته و رابطه اش با عربستان و امارات و افغانستان و اینکه ایا خطری برای ایران در دولت سیزدهم دارد یا نه گفت: تحولات ایران و عربستان و ترکیه جدا از هم نیستند،اختلافات ایران با دو کشور ترکیه و عربستان، ریشه در ترکیه هراسی و عرب هراسی دارد. ریشه اش هم این است که قدرت های منطقه ای تلاش می کنند که از شرایط گذار برای افزایش قدرت خود استفاده کنند. اما در خاورمیانه سازمان های منطقه ای ضعیف هستند و جا  مکانی برای اینکه کشورهای منطقه رقابت خود را نهادینه کرده یا از شدت آن بکاهند وجود ندارد. مثلا اکو و ... هم موفقیتی نداشته اند و بعید است که در آینده هم اتفاقی بیفتد.

در مورد ترکیه مساله این است که ما دنبال این هستیم که در سطح منطقه تبدیل به قدرتی موثر شویم. اما ترکیه به دلیل وضعیتی که دارد سعی می کند که زمینه برای تبدیل شدن به قدرت متوسط در سطح بین المللی را در یابد. مصر و عربستان سعی دارند در منطقه و در شبه جزیره عربی تثبیت کنند. البته مسایل ترکیه داخلی هم هست. مسائلی که اردوغان دارد، گرایش های ناسیونالیستی و تلاش برای مهار ارتش جزو مواردی است که در تحلیل رفتار های ترکیه باید مد نظر داشته باشیم. تلاش های اردوغان در منطقه اطراف خودش مثلا در مساله مهار ارتش می تواند تبیین شود.

اقدامات ترکیه در یک سطح بین المللی قابل بحث است. این که ترکیه احساس می کند که شرایط نظام جهانی در حال گذار است، برداشت انکارا این است که در این وضعیت می تواند برای ارتقای جایگاه خودش اقدام کند. ما این بحث ها را در ایران و در عربستان هم شاهد هستیم. مساله دیگر به تلاش اردوغان برای حفظ قدرتش در داخل ترکیه بر می گردد. این رقابت ها خود را در سوریه و حتی ارتباط با ایران و امریکا هم خودش را نشان می دهد.

روسیه در قره‌باغ پرونده را بست و در سوریه هم ترجیح می‌دهد با ترکیه و قطر همکاری کند تا ایران

حسن بهشتی پور در مورد چالش های امنیتی منطقه و گروه های تروریستی با توجه به وضعیت ایران و روسیه در سوریه و ظهور مجدد این گروه ها در اول صحبت به اظهارات قهرمانپور واکنش نشان داد و گفت: ما در کنار مساله ترکیه، موضوع قره‌باغ را هم نباید فراموش کنیم. این هم در دوره اقای رییسی بر می گردد و امیدوارم به این موضوع هم توجه کنند. چون یکی از مسایل ما مربوط به همکاری ترکیه و روسیه در موضوع قره‌باق هم هست. روسیه عملا با توافق با ارمنستان و اذربایجان موضوع را بست. در حالی که عملا اگر بخواهد مشکل حل شود ترکیه و ایران و گرجستان هم باید وارد معادله شوند و هر کدام به نوعی تاثیرگذار هستند. در هر صورت یکی از مسائل پیش روی دولت اینده قره باغ است و نقش ترکیه در این زمینه و همکاری و رقابت بین تهران و انکارا هم هست. 

در مورد بحث گروه های تروریستی در منطقه اولویت اول ما در حال حاضر تحولات افغانستان است. مساله این کشور بسیار مهم است که بالاخره این طالبان است یا داعش؟ تقاوت این دو و رفتاری که ایران در نظر دارد چیست؟ امنیت افغانستان به امنیت مرزهای ما مرتبط است. به نظر من در اینجا ما مساله مهم افغانستان و اینده تحولات آن را در پیش داریم. که باید بدانیم این ها حاکمیت را قبضه می کنند یا به بخشی از قدرت رضایت می دهند. 

در بحث سوریه و اینده همکاری های ایران و روسیه همکاری ها نسبت به گذشته کم تر شده و به نظر می رسد که مسکو بیشتر ترجیح می دهد که با ترکیه و قطر در این مساله همکاری کند. البته این هیچ تعارضی ندارد و مشخص است که به هر دلیل که خودشان می دانند همکاری ها در موضوع سوریه کمتر شده. اما من امیدوارم این همکاری ادامه پیدا کند. چون در راستای حفظ امنیت و ثبات است و منافع سوری ها هم در مهار نیروهای تروریستی است. از آنجایی که این گروه ها از سوی کشورهای مختلف حمایت می شوند، شناخت و تفکیک آنها خودش مساله دشواری است.زنگ خطرهایی وجود دارد در مورد بازسازی گروه های تروریستی که باید به آنها توجه شود و همکاری ها با روس ها باید ادامه پیدا کند. فکر می کنم دولت اقای رییسی هم این روابط ادامه پیدا کند. البته به نظر من طرف روسی رفتارش تفاوتهایی داشته. ما هم باید سیاست های خودمان را در سوریه ارزیابی هایی کنیم.

در مورد عراق هم آمدن دولت الکاظمی سر فصل جدیدی بود. الان ما شاهد نشست مصر و اردن و  عراق بودیم. این نشست بسیار خوب است و من فکر می کنم هر چقدر همکاری ها در منطقه گسترش پیدا کند به نفع ایران است. در هر صورت همکاری های منطقه ای و نشست های چند جانبه به نزدیک شدن نگاه ها به یکدیگر کمک می کند. کشور ها می توانند تعارضات خود را در کنفرانس ها و نشست ها حل کنند و من فکر می کنم ما حداقل می توانیم در موضوع یمن با سعودی ها یه نتیجه برسیم و به صلح بعد از شش سال کمک کنیم.همکاری های منطقه ای در مواجه با مساله تروریسم خیلی مثمرثمر تر است تا کشورهای فرا منطقه ای.

طالبان خوب است یا بد؟

دیاکو حسینی در رابطه با مذاکرات طالبان درتهران و اختلاف نظرهایی که در مورد روابط با این گروه پیش آمده و تعامل دولت سیزدهم به چه شکلی خواهد بود؟ گفت: در مورد منطقه شرقی ایران جزییات زیادی وجود دارد. اما من فکر می کنم که منافع حیاتی ایران در افغانستان در دو دهه اخیر دو مساله بوده. اول خروج نیروهای بیگانه از این کشور که تهدید مستقیم برای ما محسوب می شد. دوم حل مسائل این کشور توسط خود افغانستانی ها بدون مداخله خارجی و با ابزارهای سیاسی.

تمام فرایندی که سیاست خارجی ما طی کرده تحت تاثیر این دو عامل بوده. امروز که امریکا در حال خروج از افغانستان است و طالبان در حال بازپس گیری بخش هایی از خاک این کشور است، نگرانی اول ما تا حد زیادی رفع شده. اما نگرانی دوممان به جای خود باقی است و ایران هم مثل دیگر کشورها نگران تحولات داخلی افغانستان و غلبه طالبان بدون لحاظ کردن پروسه های دموکراتیک در این کشور است.

در حال حاضر اولویت اصلی ما در این کشور، حفظ امنیت مرزهای شرقی است که بخش زیادی از آن کنترل ناپذیرند و می تواند منبع رفت و امد قاچاقچیان انسان، مواد مخدر و مهاجران غیر قانونی به داخل کشور شود. ما باید اطمینان پیدا کنیم که هر کسی که قدرت غالب را در افغانستان بر عهده دارد، قادر خواهد بود که این مرزها را کنترل کند. بنابراین صرف نظر از اینکه به لحاظ ایدئولوژیک چه  تنازعی وجود دارد، این اولویت ما را به این سمت سوق می دهد که اطمینان پیداکنیم، چنان روابطی با طالبان خواهیم داشت که مبنای آن خشونت و انتقام گیری نیست. فکر می کنم که برای دولت اقای رییسی هم همچین چیزی مدنظر باشد. البته من می دانم که عده زیادی در افغانستان از این مساله نگرانند. اما ایران اگر صرفا با طالبان مانند سایر گروه های افغان همکاری دارد برای اطمینان پیدا کردن از مناف مشترکی است که به واسطه همسایگی داریم.

اگر برجام نبود،رئیسی باید یکی می‌ساخت/دعوای دیپلماسی و میدان حل می شود

 ما اولا باید بدون جانب داری کمک کنیم تا پروسه های سیاسی در این کشور به شکل دموکراتیک و با وارد شدن همه گروه های سیاسی شکل بگیرد. همچنین باید هزینه های خروج امریکا را به حداقل کاهش دهیم. برای اینکار ما لازم داریم که به همکاری های بین المللی اتکا کنیم. در دو دهه اخیر یک مساله باید برای همه کشورها اثبات شده باشد و آن اینکه هیچ کشوری قادر نیست چالش های منطقه را به تنهایی حل کند. ما هم برای رسیدگی به نگرانی ها باید به همکاری های بین المللی توجه کنیم. حتی شکل گیری یک نهاد که به موضوع نظم سیاسی در افغانستان توجه کند، می توانیم ائتلافی را با حضور ایران افغانستان  و پاکستان و هند و حتی ترکیه شکل دهیم.

من فکر می کنم خروج امریکا از افغانستان مقدمه ای بر این نوع همکاری ها باشد و حتی راه را برای چین و روسیه هم باز کند تا در چنین ائتلاف و نهادی مشارکت کنند و بر اساس اجماع منطقه ای نظم تامین شود. دولت سیزدهم یکی از کارهایی که می تواند انجام دهد شکل دادن به چنین فرمتی است که هدف آن ایجاد ثبات و تضمین امنیت با لحاظ منافع همه کشورهای دخیل باشد.

عربستان ملاحظات زیادی برای عادی سازی با اسرائیل دارد

دیاکو حسینی درمورد مشکل امنیتی که روابط اسراییل و عربستان ایجاد کرده است و اینکه اگر این دو کشور به سمت عادی سازی پیش بروند و واکنش دولت بعدی توضیح داد: در مورد عربستان و اسراییل این حاصل تهدید فهمیده شده از ایران در جهان عرب بود و ناامیدی عربستان سعودی از اینکه به تنهایی و با اتکا به کشورهای عربی بتواند در مقابل این تهدیدهای فهمیده شده، ایستادگی کند. عربستان ملاحظات زیادی برای عادی سازی کامل رابطه دارد و پذیرش چنین ریسکی سخت است و من فکر نمی کنم که ریاض کاری که بحرین و امارات انجام دادند را انجام دهد. جلوگیری از اتحاد بین عربستان و اسراییل علیه ایران که میتواند عواقب زیادی داشته باشد، لازمه اش این است که ما عربستان را به سمتی سوق ندهیم که چنین کاری کند. عربستان اساسا مایل به این کار نیست. اطمینان دادن به سعودی ها در مورد اینکه ایران به دنبال سلطه بر جهان عرب و بی ثباتی در منطقه نیست، می تواند مانع از کشل گیری روابط رسمی تر روابط عربستان و اسراییل شود. مذاکرات مقدمه خوبی است. اما کافی نیست. ما باید اثبات کنیم به عربستان که ایران به دنبال هژمونی نیست و به دنبال یک نظم منطقه ای با حضور همه کشورهای خود منطقه است. روند طولانی و سختی خواهد بود. اعتمادی که زایل شده بسیار زیاد است و با تمرکز خیلی بالا و با استفاده از ابتکارهایی که صداقت ایران را نشان دهد امکان پذیر است . البته این دو طرفه است و ریاض هم حتما باید چنین تلاشی را متقابلا انجام دهد و اثبات کند که یک نظم منطقه ای مبتنی بر موازنه قدرت و لحاظ منافع همه کشورهای منطقه است را مد نظر دارد.

تنش زدایی باید جدی تر دنبال شود. زمانی هم این اتفاق می افتد که اعتقاد واقعی و قلبی از سوی مجریان وجود داشته باشد برای حل مسائل و از تصوراتی مانند تسلط ایران بر منطقه یا منزوی کردن عربستان سعودی در منطقه اجتناب شود. 

در دولت رئیسی همگرایی منطقه‌ای بعید به نظر می‌رسد

پژمان کارشناس مسائل مذهبی در مورد تاثیر اختلافات مذهبی بر افزایش خصومت ها بین ایران و کشورهای منطقه و با توجه به نگاه ایدئولوژیک این کشورها و بروز طالبان، وهابیت و... به نگاه دولت سیزدهم پرداخت و گفت:‌ من یک نکته تاریخی را باید بگویم. سال 1361 و بعد از عملیات خرمشهر رییس سازمان ملل نامه ای به ایران و عراق می فرستد تا شروط خود را برای پایان جنگ اعلام کنند. شروطی از قبل وجود داشت اما دو شرط دیگر هم در پاسخ ایران به وجود امد که در کتاب او که انتشارات روزنامه اطلاعات هم منتشر کرده امده. شرط اول این است که صدام برکنار شود و حکومت اسلامی در عراق ایجاد شود و شرط دوم هم مبتنی بر همان شرط اول است اینکه عراق راهی ر اباز کند تا ایران دسترسی به سوریه و اسراییل برای عبور نیروهای زرهی و نظامی اش داشته باشد.به نظر من دو نگاه همیشه برای بحث صدور انقلاب همیشه وجود داشته. یک نگاه عینی که مبتنی بر حرکت نیروهای نظامی و نفوذ بر منطقه بوده که امام با آن مخالف بود و در همان دوره هم وقتی نیروهای ما وارد لبنان می شوند ایشان آن جمله معروف را می گویند که راه ما به قدس از کربلا می گذرد و در ادامه هم می گویند که مسوولیت خونی که از دماغ کسی در آنجا بریزد را نمی پذیرند و مخالفت می کنند. نکته هم این است که زمانی که ایران چندین بار می خواست وارد خاک عراق شود امام مخالفت زیادی داشتند و دلیلی هم که مطرح می کردند می گفتند که یک اجماع داخلی در عراق علیه ما ایجاد می شود و اجماع منطقه ای هم ایجاد می شود. 

عرض بنده این است که ذیل بحث صدور انقلاب ما این است که هر جایی که امام مساله را مطرح می کنند بلافاصله بعد از آن هم می گویند که منظورشان نیروی نظامی و نفوذ نیست. بعد از ارتحال امام قرائت دوم ایجاد شده.

ما سال هاست با مساله بحرین درگیریم. از زمانی که داعش و ...هم وجود نداشته است. در مورد افغانستان مثلا ما زمانی با امریکا همکاری کردیم که طالبان را عقب برانیم و حالا با طالبان همکاری می کنیم تا امریکا را عقب برانیم.

در زمینه طالبان بنده به هیچ عنوان این نظر را ندارم که این گروه بیاید و در افغانستان نظامی حتی شبه دموکراتیک را تشکیل دهد که گروه های دیگر افغانستان بتوانند مشارکت و حضور داشته باشند. سوالی که پیش میاید این است که چرا ایران با چنین چیزی موافق است. نگاه من بدبینانه است و فکر می کنم تهران ترجیح می دهد سیستم فکری ایدئولوژیک طالبان برای برخی بر سیستم فکری گروه اشرف غنی ترجیح داده شود. ما مدام کلید واژه غرب گرا را می بینیم. من بعید می دانم که در دولت اقای رییسی چیزی تحت عنوان همگرایی منطقه ای به این شکل رخ دهد. چون ایران برخلاف کشورهای دیگر سیاست داخلی اش در ادامه سیاست خارجی اش قرار دارد در صورتی که کشورهای دیگر آن را برعکس می دانند. ما مسائل منطقه ای برایمان اصل است و نگاهمان به ایران نگاه امت است و نه دولت ملت و خیلی مسائل برایمان ساده جلو می رود. تا وقتی این نگاه است و روابط به شکل فعلی است من بعید می دانم که اتفاقی بیفتد. طالبان تغییر خاصی نکرده. بحث وهابیت با جدیت تا زمانی که احساس کنند خطری از جانب ایران تهدیدشان می کند کار خواهد کرد. این به معنای برائت آنها نیست. من فکر نمی کنم که دولت بعدی جدیت و اراده ای بیشتر از دولت فعلی برای حل مسائل داشته باشد.

ما خودمان به دست خودمان دولت را تقلیل درجه داده ایم/دیپلماسی را بخشی از فوتبال سیاسی داخلی کردیم

مجید تفرشی تاریخدان و اشنا به مسایل بین المللی در مورد تعامل با منطقه از نظر ایدیولوژیک و  گفته های اقای پژمان خود توضیح داد: عمده مسائلی که اقای پژمان گفته اند مسائل درستی بود. بحث رویارویی فکری و سیاسی و... کشورهای حوزه خلیج فارس با ایران چه قبل و بعد از انقلاب دارای فراز و نشیب بوده و امر پنهانی نیست. شما اگر به ارشیوهای عربی و اروپایی و ... مراجعه کنید شاهد این هستیم که از بدو شروع انقلاب و حتی دو سال قبل از آن، کشورهای این منطقه علاقه ای بر ثبات ایران نداشته اند. یعنی از 1976 و بعد از کنفرانس نفتی دوحه که جدایی بین ایران و سعودی اشکار شد تا زمان اتقلاب به نوعی و بعد هم به نوعی دیگر اختلاف نظر جدی وجود داشت. پیش از انقلاب این کشور ها از شاه خشمگین بودند و نسبت به وقوع انقلاب هم نگران بودند. دوگانه ای دو سر باخت برایشان بود. اما شرایط طوری شد که بیشتر نگران صدور انقلاب شدند.

ما شاهد این بودیم که سه سفر دوره ای به منطقه خلیج فارس در سال 1358 رخ داد. سفر ملکه الیزابت که البته از قبل پیشبینی شده بود و بعد از آن سفر مارگارت تاچر کاملا در جهت مقابله با ایران بود. ما در مکاتبات و اسناد سعودی و اماراتی می بینیم که کاملا نگران بودند و تلاش محرمانه برای براندازی انقلاب می کردند. البته در ایران هم طبیعتا جریان هایی برای صدور انقلاب به صورت عملی و تحریک مسلمانان به خصوص شیعیان حوزه خلیج فارس دیده می شود که جریان غالب نبود. اما از نظر اعراب این صداها جدی گرفته می شد و تلاش هایی در میگرفت تا با بولد کردن اینها خطر ایران را بیشتر نشان داده و تلاش برای انزوای ایران افزایش دهند. در همه این موارد پادشاهی سعودی دست بالا را دارد و در سال های اخیر حداقل در دوران برجام امارات هم فعال شده و بار مالی ایران ستیزی را این دو کشور بر عهده دارند.

درهمه کشورها امارات، سعودی،بحرین و قطر و..جریان های رادیکال ضد ایرانی همیشه فعال بوده اند. اما جریان رسمی حکومتی و دیپلماسی رسمی کشور خودش را همیشه متعادل تر و معقول تر نشان می داد. در صورتی که در ایران متاسفانه جریان های تندرو همواره طوری عمل می کردند که یا خود را مهم تر جلوه دهند یا با سر و صداهای رسانه ای بیشتر طوری وانمود می کردند که دولت یا دستگاه رسمی کشور بی دست و پاست و کاره ای نیست. در سال های اخیر که روابط با عربستان بهم خورد، شاهد این بودیم که بارها سعودی ها به ایران پیغام دادند که ما حاضر با گفتگو با تهران هستیم، اما با کسانی که واقعا سرکار هستند. این پیغام خطرناکی است که به این معناست که ما خودمان به دست خودمان دولت را تقلیل درجه داده ایم.

کسانی که علیه سیاست رسمی ایران فعالیت دارند دست بالا را دارند و حرف هایی می زنند که ممکن است اعتبار حقوقی نداشته باشد اما رقبا و دشمنان آنها را می شنوند و جدی می گیرند و بهانه ای می کنند برای اعمال فشار بیشتر به ایران. به همین دلیل می بینیم که در پول ایران ستیزیهای غربی را هم کشورهای عربی می دهند و نه اسراییل. این سیاست به دلیل آن است که در دیپلماسی رسمی کشور به جای اینکه به منافع راهبردی کشور را ببینیم، دیپلماسی را بخشی از فوتبال سیاسی داخلی کردیم. مسائل منطقه و بین الملل را برای موضوعات داخلی خرج کردیم و این خیلی خطرناک بوده و ایران هم ضررش را دیده است. در موارد معدودی که شاهد درست عمل کردن دیپلماسی بوده ایم توفیقات خوبی به دست اوردیم. یعنی وقتی اصولی عمل می کنیم رقیب استراتژیک تاریخی شما میتواند پای میز مذاکره امتیاز دهد. 

چیزی که شاهدش هستیم این است که کشورهای عربی خلیج فارس به سرکردگی سعودی و پول امارات بار دیگر نگران گفتگوهای در حال حاضرند. همان اتفاقی که در برجام افتاد. برجام قرار دادی بود که اگر ایران به زعم آنها جاه طلبی هسته ای داشت، محدود می شد. چرا اسراییل و سعودی بیشتر حمله کردند به ایران؟ برای اینکه برجام تنها امضای یک توافق نبود. یک نشانه از این بود که ایران از موضعی برابر و  منصفانه پای میز مذاکره با شش قدرت بزرگ جهانی نشسته و موجودیت کشور و جمهوری اسلامی تثبیت شده و مورد احترام قرار گرفته. این چیزی نبود که کشورهای عربی از آن خوششان بیاید و خطری که احساس کردند بیشتر از خطر هسته ای ایران بود. اگر دولت سیزدهم بخواهد در منطقه و جامعه بین المللی موفق عمل کند چاره ای ندارد جز اینکه با تعدیل در اشتباهات و مشکلات پیشین در بخش برجام همان راه را پیش برود.  اگر برجام بخواهد تغییر کند و روند به دوران اقای جلیلی در وزارت خارجه برگردد، به نظر می رسد که کاری انجام خواهد شد که سعودی ها و امارات خوششان می آید که کمکی به ایران نخواهد کرد. البته در کوتاه مدت دلشان خنک می شود در راستای مقابله با سیاست خارجه دولت اقای روحانی اما در طولانی مدت همه بازنده خواهند بود و برنده وجود نخواهد داشت. 

انتخاب وزیرخارجه می تواند پیام‌های بسیار مهمی را به دنیا منتقل کند

جعفر هاشمی یکی دیگر از کارشناسان حاضر در میزگرد در خصوص نقش تیم وزارت خارجه در اولویت های منطقه ای و با توجه به مساله دیپلماسی و میدان توضیح داد: متاسفانه ما اکثر اوقات مسائل را ساده انگارانه فرض می کنیم. یکی از بحث هایی که دولت سیزدهم با آن رو به رو خواهد شد بحث افغانستان به عنوان همسایه شرقی ماست. در همین چند روز دو نگاه کاملا متفاوت و بعضا متضاد از هم در این زمینه وجود دارد. یک نگاه معتقد است که جمهوری اسلامی ایران باید نیرو اعزام کند به مناطق شیعه نشین و نگاه دوم می گوید ما اصلا نباید تصور کنیم که با پیروزی طالبان نگرانی برای ایران به وجود می آید زیرا این طالبان طالبان قدیم نیست. هر دو دیدگاه افراط و تفریطی هستند که هیچ کدام منافع ما را تامین نمی کنند.

برای اثبات این حرف لازم است که ما به تاریخ صد سال گذشته افغانستان و حضور قدرتهای انگلیس و شوروی و حالا امریکا نگاه کنیم که هر کدام با هدف تامین منافع خود مداخله کردند متوجه می شویم که این قدرت ها هر کدام هر فرصتی دیده اند افغانستان را ترک کرده اند. امریکا به بهانه کنترل تروریسم مداخله کرد. وزیرخارجه سابق این کشور در اسناد می گوید ما خودمان هم نمی دانیم که در این کشور به دنبال چه هستیم. پس این اتفاق ها می گوید ما باید یک نگاه واقع بینانه در مرزهای خود داشته باشیم. من یادم هست که یک نفر با ایت الله هاشمی دیدار داشتند و ایشان گفتند که افغانستان مانند یک مردابی است که رفتن به داخل آن راحت است اما بیرون رفتن از آن غیر ممکن است. اگر واقعیت های موجود را بدانیم بدیهی است که به تصویر بهتری در مورد مسائل مربوط به مرزهای شرقی و حکومتی که ممکن است توسط طالبان به وجود می آید، داشته باشیم. ما باید بدانیم که طالبان که اپوزیسیون بوده، همان طرز تفکر را اگر حکومت را به دست بگیرد، نخواهد داشت و جنگ های شیعه و سنی که در واقع خواست امریکایی ها هم هست،‌ ممکن است اتفاق بیفتد. مهم این است که دولت بعدی بتواند این موضوعات را به خوبی ببیند.

وزارت خارجه نقش بسیار مهمی دارد. انتخاب وزیرخارجه می تواند پیام های بسیار مهمی را برای دنیا منتقل کند و باید ببینیم انتخاب او چه کسی است. ایشان در بحث برجام گفته اند که توافق مساله اولیه دولت است. بسیاری از مشکلات با رفع تحریم ها ممکن است حل شود چرا که با رفع تحریم ها همراه است. 

ایران ترجیح می‌دهد کیک قدرت را با روسیه و چین تقسیم کند

عزیزی کارشناس دیگر خاورمیانه در مورد سیاست خارجی ایران توضیح داد: به طور کلی چند پیش ران در مورد تحولات منطقه عرض می کنم که عراق هم ممکن است بخشی از این پازل باشد.

سیاست خارجی ایران فارغ از برخی دوره ها، که سعی داشتند با جهان کار کنند، بیشتر تلاش برای بقا بود و نه رشد. به همین خاطر ریل نهایی که سیاست خارجی گذاشته باید به چند نکته توجه کرد. نکته اول اینکه سیاست خارجی ایران معطوف به جنبش هاست و نه دولت ها. اساسا جمهوری اسلامی با دولت ها کاری ندارد مگر اینکه به خاطر حفاظت از جنبش ها وارد مذاکراتی شود.

دوم اینکه ایران بعد از این چهاردهه تبدیل به مساله جهان بین الملل شده و نه راه حل. آنچه که رفتار سیاست خارجی بوده و بر ساخته ای که نسبت به ما ایجاد شده است این که ایران یک کشور ناسازگار نسبت به دنیای بین الملل است. انگار اگر ایران بخواهد از این ریل نهایی خارج شود، انگار نظام بین الملل هم قبول نمی کند.

دیگر اینکه ما نمی توانیم بگوییم ما شناخت دقیقی از وضعیت منطقه نداریم. تصمیم گیران منطقه را به خوبی می شناسند. اما اینکه چرا اشتباهاتی را می کنند، ریشه در مساله امنیت هستی شناسی دارد. اینها وقتی با تحولات نظام بین الملل قرار می گیرند و مجبور به تصمیم گیری هستند که یا رویه خود را تغییر دهند یا همان مسیر قبل را ادامه دهند، گرفتار مساله ای می شوند که ترجیح می دهند همان رفتاری را نشان دهند که با ن شکل گرفته اند چون وضعیت جدید شما را دچار وحشت می کند.

الان جمهوری اسلامی ایران به دلیل اینکه مساله اش بقاست، تن داده به رابطه با چین و روسیه که خود این دو کشور هم در کانتکست روابط بین الملل رفتار خود را تغییر می دهند تا اهداف خود را پیش ببرند. وزیر خارجه چین در فروردین به عربستان امد و یک قرارداد پنج ماده ای مطرح شد که یکی از آن ماده ها عدم اشاعه سلاح های هسته ای بود و یکی دیگرش راه حل دو کشوری برای فلسطین و اسراییل. این دو بند هیچ تفاوتی با طرح غربی ها ندارد. پس خود چین هم از ایران توقع دارد که ایران در چارچوب جامعه بین الملل عمل کند. از ظریف هم خواسته بودند که توافق 25 ساله را وابسته به ساختار گفتگوی چند جانبه با حضور همه طرف های زیرربط منوط کرده بودند. اسم امارات و عربستان هم اورده بودند. این طرح فرقی با امریکایی ها ندارد. ایران اما کیک قدرت را ترجیح می دهد با روسیه و چین تقسیم کند.

من معتقدم سیاست خارجی در دوره اقای رییسی به ویژه اینکه گفتگوهای برجامی هم به مشکل خورده است کش و قوسی هشت ساله برای ما داشته باشد و تحول مثبتی را شاهد نخواهیم بود.

نتیجه گیری کارشناسان از بحث را در ادامه میخوانیم:

در جمع بندی بحث، کارشناسان به ترتیب به اظهارنظر پرداختند؛دیاکو حسینی: من فکر می کنم سیاست منطقه ای ما گریز ناپذیر است اما موفقیت بستگی به واقع بینی دارد که از همین ابتدا باید با سنگ بنای درستی انجام شود. موقع شروع و انتخاب تیم  که بینش دقیق نسبت به مسائل داشته باشند ضروری است. رابطه با غرب هم باید به دقت بررسی شود. اینکه ما فکر کنیم می توانیم بدون توجه به رابطه با ایران و غرب رابطه سازنده ای را با کشورهای منطقه داشته باشیم، نادیده گرفتن پویایی های منطقه در پیوند عمیق با گرایش ها و اشتیاقات غرب برای مشارکت یا مداخله در این منطقه است. یک تعادل لازم است که در عین حال که رابطه با منطقه را اولویت قرار می دهد، بر اساس واقعیت های روی زمین و نه ارزوها آنها را دنبال کند، باید رابطه با غرب و چین و روسیه را به نفع خواسته ها و اولویت های ایران پیش ببرد. فکر می کنم برجام به رقم همه مشکلات و ابهامات می تواند نقطه کلیدی در تنظیم روابط ایران و غرب باشد و پله ای که می تواند کمک کند به بازسازی روابط با اطراف ایران. دولت اقای رییسی ماموریت بسیار سختی خواهد داشت و نقطه شروع آن باید بازسازی اعتماد از دست رفته بین ایران و کشورهای عربی باشد. که با کمک واقع بینی روابط را با تنظیم روابط با غرب و قدرت های شرقی هماهنگ کند و جلو ببرد. فکر میکنم تیمی که رییسی تعیین میکند، تاثیر تعیین کننده ای بر این روند در ماه های اینده خواهد داشت و این به معنای ضرورت دقت در تعیین وزیر خارجه و مشاوران و رده های دیگر باشد.

رحمان قهرمانپور: نکته اول این است که با توجه به تحولات بین المللی و اسیب پذیری خاورمیانه در برابر تحولات، به نظر می رسد که در سال های پیش رو و دولت اقای رییسی هم وضعیت کنونی و رقابت میان قدرت های بزرگ یعنی ایران و عربستان و ترکیه و تا حدی امارات و مصر ادامه خواهد داشت. به اضافه اینکه قدرت جدیدی به نام امارات است که دنبال ایفای نقشی است که قطر داشت. منطقه در چهارسال اینده شاهد همین رقابت ها خواهد بود و مدیریت آنها کار اسانی نخواهد بود و انتظار یک تغییر بنیادین در سیاست خارجی ایران واقع بینانه نیست.

از طرف دیگر این تغییر بنیادین نیازمند حل یک سری مسائل بنیادین است که باورهای ایدئولوژیک در مورد سیاست خارجی است. نظام باید به یک اجماعی برسد که ایا سیاست خارجی در راستای توسعه اقتصادی در داخل است یا در راستای تامین امنیت در خارج؟ در حالت عادی ما دوست داریم همه اهداف را با هم داشته باشیم اما واقعیت این است که شما همواره با انتخاب رو به رو هستید و با این انتخاب هاست که مسیر مشخص می شود. به نظر می رسد که ما تا الان در آن بزنگاه های حساس ملاک تصمیم گیری قرار دادیم اولویت قرار دادن امنیت بوده است و به نظر من تغییر چندانی نخواهد کرد. نکته اخر هم اینکه من جزو کسانی هستم که مساله بین میدان و دیپلماسی خیلی فنی نیست و ریشه های ساختاری دارد و بنابراین با آمدن رییسی هم مساله به همین راحتی حل و فصل نمی شود چون ما دو دیدگاه بنیادین متفاوت به سیاست خارجی داریم که باعث می شود در عمل چالش شکل بگیرد. یک دیدگاه هست که می گوید منطقه ادامه نظام بین الملل است و هویت مستقل ندارد و تابعی از رابطه با غرب باید آن را ببینیم. 

علیرضا سلطانی: سیاست خارجی ایران در دولت اقای رییسی به نظر می رسد به وضعیت اجماع ساز برسد و بر منطقه تمرکز بیشتری داشته باشد. این دو نکته می تواند فرصتی برای ایران باشد. چالش تمرکز بر منطقه این است که به تشدید تنش ها در منطقه کمک می کند. به هر حال این یک واقعیتی است که باید در نظر گرفت که هم فرصت و هم چالش می تواند باشد.

در مورد اعراب و اسراییل، واقعیت این است که بهبود روابط دیر یا زود انجام می شد اما سیاست هایی که ایران در چند سال اخیر داشته این را جلو انداخت. این مساله کار بازسازی روابط ایران با کشورهای عربی را سخت کرده. اما ایران فارغ از هر هزینه ای باید به سمت خنثی کردن پیامدهایی که این مناسبات خواهد داشت بر مسائل امنیتی و اقتصادی ایران حرکت کند. ایران نباید بازسازی روابط خود با کشورهای جنوبی خلیج فارس را منوط بر قطع مناسبات اعراب و اسراییل کند. اگر این اتفاق بیفتد راه برون رفت از چالش ها سخت می شود. در مورد افغانستان هم فکر می کنم که ایران یک جایی و در برهه ای زمانی که مذاکرات در قطر دنبال می شد، ایران برای اینکه از صحنه گفتگوها عقب نماند مذاکراتی را با طالبان شروع کرد اما سیاست اخیر امریکا در قطع مذاکرات و خروج از افغانستان قدرت مانور ایران را کاهش داد و خلع سلاح کرد. این مساله باعث شده ایران در شرایط فعلی با نوعی ابهام در سیاست خارجی خود در مساله افغانستان رو به رو باشد. مکه بعید می دانم اقای رییسی بتواند در این ماجرا سیاست مشخصی اتخاذ کند.

مجید تفرشی: در دولت اقای احمدینژاد و اقای روحانی به دلایل مختلف یعنی دیپلماسی شهروندی از یک طرف و دیپلماسی اقتصادی و تجاری چندان گرفته نشد و به بیراهه رفت. با توجه به چالشهای فرا روی ایران به نظر می رسد که ضرورت به دیپلماسی مردم محور ضرورت دارد. کشورهای منطقه به بهترین نحو برای خودشان و بدترین برای ما از این مساله استفاده کرده اند ولی ما از این ابزار استفاده نکردیم و با نگاه نفوذی به ایرانیان خارج از کشور نگاه کردیم. در چهارسال اینده به این موضوع باید توجه شود .به ویژه با چالش های عمومی ایران و چالش های شخصی که اقای رییسی دارد توجه به این نوع از دیپلماسی ضروری است . نکته دوم تفکیک بین بهبود روابط ایران با کشورهای منطقه و با کشورهای پیرامونی ایران است که عملا بسیاری از چالش های ایران در مسایلی مثل جزایر سه گانه و عراق و ... بخشی از جنگ نیابتی با امریکاست. پس اگر ایران بتواند از روابط خود با کشورهای دیگر تنش زدایی کند بسیاری از این مسائل فروکش می کند.

جنگ بین کسانی که معتقدند بهبود روابط با غرب به معنا پایان ایدئولوژی انقلابی است و کسانی که مخالفند با این موضوع وجود دارد و تا زمانی که این چالش ادامه دارد ما به راهکاری دراز مدت با جامعه بین المللی دست نخواهیم یافت. در مورد اسراییل هم ضرورتی ندارد ایران رفتار اعراب را انجام دهد اما همینکه شعار نابودی اسراییل را سر ندهد تا حد زیادی کمک می کند به بهبود اوضاع.

مناقشه بین دیپلماسی و میدان در همه کشورها وجود دارد اما در آنها در آخر مناقشه با تجمیع ارا و با اتفاق نظر یا تمکین یک جناح پیش رفته. در ایران هم سازکاری به عنوان شورای امنیت ملی وجود دارد اما نتوانسته این کار را پیش ببرد. اگر دیپلماسی جلودار میدان نباشد دیپلماسی به جایی راه نخواهد برد. میدان ابزار است و باید در خدمت دیپلماسی باشد ولو در ظاهر.

آلاد پوش: در جنوب خلیج فارس و کشور های منطقه ظرفیت های بسیاری وجود داردو فرصت های خوبی هست که ما با تهدید های سیاسی نمی توانیم از آن چشم بپوشیم و باید ارتباط را برقرار کنیم و مثل ترکیه و مثل چین که توانسته ایم ارتباطات خود را پیش ببریم برخورد کنیم. می خواهم تاکید کنم زیرساخت ها و آنچه در کشور هست مربوط به توانمندی مجریان است.  بخشی توانمندی مجریان زیر سوال است. قدرت متقاعد سازی به نظر می رسد به اندازه کافی نیست و ملاحظه میکنید که حجم وسیعی  از مذاکرات به نتیجه نرسیده یا تحت شعاع مسائل سیاسی به طور جدی کار نیمه تمام باقی مانده و ما متاسفانه فضاهای اقتصادی بسیاری را به رقبای خود واگذار کردیم . قدرت پایین چانه زنی ما باعث شد کار به دیگران واگذار شود. قدرت متقاعد سازی باید زیاد شود.

مطلب دیگری که اولویت دارد فضای اقتصادی کشور است که باید کمک کند این فضا به جریان بیفتد و کار خودش را انجام دهد. الان سرمایه گذارانی هستند که با همین شرایط حاضرند در ایران سرمایه گزاری کرده و برق تولید کنند. امروز وزارت نیرو پاسخی به اینها نمی دهد. اگر اینده را بخواهیم بسازیم این توانمندی باید شکل بگیرد. یکی دیگر از مسائل دیگر این است که مسائل مالی ما در ارتباط با سازمان های بین الملل شکل نگرفته. سرمایه گزار به ایران می آید اما سرمایه اش تضمین نمی شود. گارانتی پیمنت به آنها نمی دهند. اگر کشور بخواهد وارد ارتباطات جدی شود به دو نکته نیاز دارد. 

اول نیروهای حرفه ای با قدرت چانه زنی بالا و اشنا به ابزارهای امروزه و بخش دوم استفاده از توان مالی و قوای اجرایی که در اقصا نقاط ایران وجود دارد. یکی از مهم ترین بحث ها تضمین سرمایه گزاری است که می تواند باعث تقویت روابط منطقه ای شود. همین الان که ما بحث می کنیم برجام بشود یا نه با همین شرایط می شود با سرمایه گزاران کار کرد. اما امادگی الان وجود ندارد.

پژمان: شاید بشود خیلی صحبت کرد که چه کاری دولت بعدی می تواند اقدام کند. اما باید ببینیم چه کاری انجام خواهد داد. یک نکته این است که ما فرض را بر این بگذاریم که در داخل همه تولید و صنایع فوران کنند. وقتی این اقتصاد در داخل بماند فایده ای ندارد و باید مساله را با چرخه اقتصادی بین الملل حل کرد. ما بهترین اقتصاد را داشته باشیم، بدون اتصال به شبکه بین المللی بانکی نمی توانیم کاری را از پیش ببریم. یک فرضی وجود دارد که ما همه چیز را خودمان تولید می کنیم و خودمان هم می پوشیم و ... اما شدنی نیست و قطعا آن اقتصاد شکست می خورد. ما الان پولمان را از کشورهای دوستمان هم نمی توانیم بگیریم. یک بحث دیگر موضوع مصلحت و ارمان است. تا زمنی که ارمان ها نتوانند مصالح کشور را درک و هضم کنند، اقای رییسی که نماینده آن فکر است بعید می دانم بتواند کار چندانی بکند و مشکلات در منطقه حل شود.

هاشمی: ما باید ببینیم که اولویت های کشورمان در مقطع فعلی چیست. اگر بخواهیم خیلی ساده نگاه و دسته بندی کنیم، یکی از اولویت ها بخش اقتصاد است که وظیفه اصلی دولت است. بحث دوم مذاکرات برجام مساله ای است که در درونش می تواند بحث مذاکره با غرب هم باشد. سومی هم بحث روابط با چین و قرارداد بیست وپنج ساله ونهایتا بحث همکاری بهتر و موثرتر با همسایگان است. اگر این اولویت ها را در نظر بگیریم به اینجا می رسیم که اگر برای حل این موضوع بخواهیم موفق باشیم نیاز است تا یک تیم کارشناس متخصص توانمندی را بگماریم که بتوانند آن اولویت های فعلی با به سرانجام برسانند تا منافع ملی کشور حفظ شود. برای اینکار قطع به یقین نیازمند این است که گروهی هماهنگ وجود داشته باشد که بتوانند با یکدیگر همکاری کنند. برای سیاست خاارجی هم چون بحث روابط با منطقه و چین و روسیه هم بسیار مهم است پس از مسائل و اولویت هایی است که می توانند با مدنظر قرار دادن اولویت ها چیدمانی را درست کنند. 

حسن لاسجردی درجمع بندی کارشناسان گفت: سیاست خارجی و روابط با کشورهای منطقه برای ایران به دلایل مختلف امری گزیرناپذیر است که حتما باید مورد توجه قرار بگیرد و برای طراحی این موضوع نیاز به تیمی ورزیده وجود دارد. که تیم باید روابط منطقه ای و جهانی داشته باشد و چالش هایی که ما داشته ایم را بهبود دهد. این بهبود بخشی به معنای تسلیم و واگذاری میدان نیست.

نکته ای که به عنوان جمع بندی نیاز است به آن اشاره کنیم بحث های تهدیدهای امنیتی است که دورتادورما را گرفته است که به موضوعات طالبان و داعش پرداخته شد.موضوع دیگر قابلیت های منطقه است همچنین کشورهایی در منطقه وجود دارند که قابلیت های خوبی دارند که ارتباطات با آنها در فضای مناسب می تواند شکل بگیرد. 

یک نگاهی که به تیم سیاست خارجی فعلی وجود دارد این است که بیشتر دیپلمات ها در غرب تحصیل و فعالیت کرده اند و نیاز است که ما اگر بخواهیم در حوزه سیاست منطقه ای قوی عمل کنیم باید از کارشناسانی که به منطقه و کشورهای عربی اشنایی کامل دارند استفاده بیشتری کنیم.

>>>این مطالب را هم بخوانید:
آمریکایی‌ها از دولت جدید ایران چه می‌خواهند؟
شروع به کار دولت سیزدهم ؛ بدون تحریم؟
توافق در وین؛ لغو تحریم‌ها در دستور است یا تعلیق تحریم‌ها؟
تعیین سرنوشت برجام با ساکن تازه پاستور؛ ۲۳ تیر یا ۱۲مرداد؟

بحث داغ کارشناسان در کلاب هاوس؛پایان مذاکرات وین؛به نام روحانی به کام رئیس جمهور بعدی

312 310

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1530624

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمد رضا RU ۱۹:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۹
    0 0
    فریب خوردن و فریب دادن در فرهنگ رئیس جمهور منتخب نیست. برجام شما فرقی با دعوت سامری ندارد.
  • IR ۱۹:۴۴ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۹
    0 0
    عراقچی بهترین گزینه هست اجماع داخلی و اذن رهبری
  • IR ۲۱:۲۵ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۹
    0 0
    بخدا قسم در این ۲ سال گذشته جنایات دزدی و فحشا و زورگیری و فساد و گرانفروشی و اختلاس و قیمت مسکن و خودرو و مواد غذایی و پوشاک و بخصوص کرایه و رهن ساختمان استیجاری که از وظایف ذاتی قوه قضائیه بوده به حدی رسیده که انسان از ایرانی بودنش شرم داره حال آقای رئیسی چگونه میتواند مملکت نجات بده غیر باوره