به گزارش خبر گزاری صداو سیما این کتاب پس از ۳۰ سال داستان گروهی از تکاوران نیروی دریایی ارتش را روایت میکند که تنها پس از چند ساعت از آغاز جنگ در خرمشهر حضور یافتند و پس از ۳۴ روز مقاومت جانانه، خرمشهر را ترک کردند.
کتاب «تکاوران نیروی دریایی خرمشهر» ، روایتی است متفاوت از گروهی متفاوت که به حلقه مدافعان شهر پیوستند و تا آخرین لحظه دوشادوش دیگر نیروها، در صحنه حضور داشتند و پا پس نکشیدند.
در این کتاب با روایت اول شخص خاطرات را نقل میکند. صمدی در فصل نخست به صورت گذرا، نگاهی انداخته است به خاطرات دوران کودکی تا اخذ دیپلم. پس از آن، بخش اصلی کتاب که همان خاطرات مربوط به جنگ تحمیلی است، آغاز میشود. خاطرات صمدی در این کتاب از چند وجه حائز اهمیت است. نخست آنکه برای اولینبار خاطرات گردانی را روایت میکند که عموماً در خاطرات و تاریخ شفاهی خرمشهر کمتر نامی از آنها شنیده شده است؛ و از سوی دیگر، پاسخی میدهد به برخی از حواشی و ناگفتههای دیگر راویان از جنگ. به عنوان نمونه، در بخشی از این کتاب میخوانیم:
اصلاً چه کسی فرمان عقبنشینی و تخلیه خرمشهر را در روز سوم مهرماه ۱۳۵۹ صادر کرد؟ در برخی از کتابهای تاریخی و حتی خاطراتی که برادران و خواهران منتشر کردهاند، مرا (ناخدا هوشنگ صمدی) مسئول اصلی تخلیه خرمشهر قلمداد کردهاند. حتی برخی از دستاندرکاران ماجرا گفتهاند که صمدی سرخود دستور عقبنشینی را صادر کرده است!
سؤال من این است که مگر در آن تاریخ چه سِمتی در فرماندهی جنگ داشتم که میتوانستم چنین فرمان خطیر و پر مسئولیتی را صادر کنم؟ من و تکاوران تحت امرم با نظارت ستاد عملیات جنوب مستقر در آبادان میجنگیدیم و مجری فرامین و دستورات آنجا بودیم و سرخود هیچ اقدامی نمیتوانستیم بکنیم. اگر خودسرانه عمل میکردم، پس از عقبنشینی حتماً باید مرا دستگیر و محاکمه صحرایی میکردند و به جوخه اعدام میسپردند. در حالی که ارتقای پست من در منطقه دوم نیروی دریایی ثابت میکند که من سر خود عمل نکردهام و تابع دستورات مقامات بالاتر از خودم بودهام. یکی از مصیبتهای من پس از دریافت فرمان تخلیه خرمشهر و عقبنشینی به ساحل شرقی، قانع کردن تکاوران و افسران و پاسدارانی بود که در کنار خودم در شهر مشغول مقاومت بودند.
چاپ چهارم این کتاب » از انتشارات سوره مهر در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است .